الثلاثاء 11 رَبيع الثاني 1446 - سه شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳


السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الرَّبَّانِيُّونَ

السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الرَّبَّانِيُّونَ

در روایت معتبری یونس کناسی به نقل از امام صادق (علیه السلام) در رابطه با چگونگی زیارت قبر سید الشهدا (علیه السلام) و اصحابش چنین می گوید:

عَنْ يُونُسَ الْكُنَاسِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا أَتَيْتَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع….. ثُمَّ تَأْتِي قُبُورَ الشُّهَدَاءِ وَ تُسَلِّمُ عَلَيْهِمْ وَ تَقُولُ- السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الرَّبَّانِيُّونَ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ خَلَفٌ وَ أَنْصَارٌ أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَنْصَارُ اللَّهِ وَ سَادَةُ الشُّهَدَاءِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَإِنَّكُمْ أَنْصَارُ اللَّهِ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ مَا ضَعُفْتُمْ وَ مَا اسْتَكَنْتُمْ حَتَّى لَقِيتُمُ اللَّهَ عَلَى سَبِيلِ الْحَقِّ(اصول کافی ج 4 ص 574)

در روایت فوق حضرت امام صادق علیه السلام، اصحاب امام حسین علیه السلام را به ربانیون توصیف نموده و سپس در ادامه به آیه 146 آل عمران تمسک کردند. «ربیون» جمع ربّی بوده و معنای آن کسانی است که مختص به پروردگارشان بوده و به غیر او خود را مشغول نمی کنند.(المیزان ج 4 ص41) با توجه به معنای «ربّیون» و شأن نزول آیه که در رابطه با جنگ احد است خداوند متعال با یادآورى شجاعت و ایمان و استقامت مجاهدان و یاران پیامبران گذشته، مسلمانان را به شجاعت و فداکارى و پایدارى تشویق مى کند و ضمنا آن دسته اى را که از میدان احد فرار کردند سرزنش مى نماید و مى گوید: پیامبران بسیارى بودند که خدا پرستان مبارزى در صف یاران آنها قرار داشتند.

در رابطه با شأن نزول این آیه در تفسير مجمع البيان در ذيل آيه، از امام باقر (علیه السلام) چنين نقل شده كه: امیرالمؤمنین على (علیه السلام) در روز احد شصت و يك زخم برداشت و پيامبر(صلی الله علیه و آله) ام سليم و ام عطيه را دستور داد كه به معالجه جراحات آن حضرت بپردازند. چيزى نگذشت كه آنها با نگرانى به خدمت پيغمبر عرضه داشتند وضع بدن على طورى است كه ما هر زخمى را مى‏بنديم ديگرى گشوده مى‏شود، و زخمهاى تن او آن چنان زياد و خطرناك است كه ما از حيات او نگرانيم، پيغمبر و جمعى از مسلمانان به عنوان عيادت به منزل على وارد شدند در حالى كه بدن او يك پارچه زخم و جراحت بود پيامبر با دست مبارك خود بدن او را مسح مى‏كرد و مى ‏فرمود:

كسى كه در راه خدا اين چنين ببيند آخرين درجه مسئوليت خود را انجام داده است! و زخمهايى كه پيامبر دست بر آن مى‏كشيد بزودى التيام مى‏يافت، على (علیه السلام) در اين هنگام گفت الحمد للَّه كه با اين همه، فرار نكردم و پشت به دشمن ننمودم خداوند از كوششهاى او قدردانى كرد و آیه مذکور نازل شد.

با توجه به شأن نزول مذکور می توان به نکته ذکر این آیه در رابطه با اصحاب سید الشهدا علیه السلام دست یافت. این روایت در واقع به یکی از مهمترین صفات اصحاب سیدالشهدا علیه السلام اشاره کرده و آن را در صدر خصوصیات و ویژگیهای ایشان قرار می دهد. مطابق با روایت فوق اصحاب سید الشهدا ربیونی بودند که در راه جهاد و دفاع از دین هرگز ضعف و سستی و ذلت در برابر دشمن را به خود راه ندادند. چنانکه يكي از جلوه هاي زیبا در ياران امام حسين (عليه السلام) عبادت و راز و نياز با پروردگار است. امام حسين عليه السلام در كربلا، دو بار از لشكر دشمن مهلت خواستند؛ يك بار شب عاشورا و دومين بار روز عاشورا و هر دو بار براي عبادت و راز و نياز بود. شب عاشورا امام حسين از دشمن فرصتي خواست تا به عبادت و تلاوت بپردازد. در همين شب بود كه ياران زاهد و وارسته از دنيا، از خوشحالي اين كه فردا سعادت شهادت نصيبشان مي شد با هم مزاح مي كردند مثل برير و حبيب.

صداي نجواها و زمزمه هاي عاشقانه ي ياران و اهل بيت امام عليه السلام با پروردگار از ميان خيمه ها به گوش مي رسيد. در منابع تاریخی در رابطه با این خصوصیت اصحاب چنین می خوانیم:«و بات الحسين و اصحابه تلك الليلة و لهم دوي كدوي النحل ما بين راكع و ساجد و قائم و قاعد». حسين عليه السلام و يارانش آن شب را به صبح رساندند، در حالي كه زمزمه ي آنان در حالت ركوع و سجود و ايستاده و نشسته، مانند زمزمه ي زنبوران عسل شنيده مي شد.(لهوف، ص 130)

همچنين در ظهر عاشورا، براي دومين بار، مهلتي خواسته شد كه براي برپايي نماز بود. ياران نيز با اقتدا به مولاي خويش، آخرين نمازشان را بجا آوردند تا با اين حالت به ملاقات خدا بروند. از ابومخنف نقل شده كه ابوثمامه به امام حسين عليه السلام گفت: … من علاقه مندم در حالي كه اين نمازم را كه وقت آن رسيده بجاي آورم و خدا را ملاقات كنم.( إبصار العين، ص 120)