بانوی توحید و شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم
ویژه نامه حضرت زینب سلامالله علیها ربیعالثانی 1401 ش
مقدمه
دوران زندگي دنيايي، نقطه عطف حيات ابدي انسان است كه در آن، سعادت يا شقاوت خويش را رقم ميزند. خوشا به حال مؤمنان؛ آنان كه در ايمان خويش چون كوه استوارند و در راه رضاي يار، جز به وصل و لقاي او نميانديشند. هماناني كه در مسير بندگي، با آهنگ عشق و وفاداري سير ميكنند و در اين راه از معبود محبوب خويش جز خوبي و زيبايي نميبينند؛ هر چند در رنج و بلا باشند. بی تردید سرخیل این شیداییان حق و حقیقت، قافلهسالار كاروان عشاق کربلا است كه صبر از شكيبايي او در آزرم شد. بنده راستين الهي كه از بركت انفاس معصومان و همت والاي خويش، اجر فرزند شهيد، خواهر شهيد، عمه شهيد و مادر شهيد را به كف آورد و جاودانه تاريخ و اسوه حق پويان گرديد. او كه چشم تيزبين زمان، از ديدار مثل و مانندش در شكيبايي و زيبانگري محروم ماند و به حيرت نشست؛ بانوي توحيد و شهادت، عقيله بنیهاشم، فاطمه صغرا؛ زينب کبرا علیهاالسلام.
در نظامی كه زن موجودي زائد و دست و پاگير به شمار ميرفت و داشتن دختر در خانواده ننگ بود، خداي بزرگ پيامبري با كتاب و روشي روشن برانگيخت و به او دختري عطا كرد كه به «كوثر» ملقب گشت؛ يعني «خير فراوان» كه در طول تاريخ، همواره الگوي زنان و بهترين جلوه جمال الهي بوده است. حضرت زينب علیهاالسلام دختر اين بانو است كه كمالات فاطمه علیهاالسلام و روح بلند حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در وجود تابناكش موج ميزند؛ زني كه سكوتش يادآور شكيبايي مادر است و سخنش پژواك خطبههاي آتشين پدر. زني كه تا خاموش است، همه فاطمه علیهاالسلام است و آنگاهکه لب ميگشايد، يكسر علي علیهالسلام است. زني كه یکتنه بزرگترین پیامآور مكتب عاشوراي حسيني و فريادگر آزادي و كرامت انساني براي همه تاريخ است.
زينت پدر!
زينب در لغت به معناي درخت نیکومنظر آمده و ممكن است مخفف از «زين و اب» باشد؛ يعني زينت پدر و البته هر دو اين معاني، برازنده وجود والا و مقدس دختر زهرا علیهاالسلام و امیرالمؤمنین علیهالسلام است؛ زيرا تمام تاريخ، حيران نظاره درخت تنومند و سرو قامت صبر و استقامت زينب علیهاالسلام است و فهم والا و عرفان زلال او. امير مؤمنان علیهالسلام دو يا سه دختر به نام زينب داشته كه از ميان آنان، بانوي شجاع كربلا، همان زينب کبرا علیهاالسلام است و امکلثوم، زينب صغرا است.[1] از القاب آن حضرت «عقيله» يا «عقيله بنیهاشم»؛ يعني بانوي ارجمند و يكتاست.[2]
فخر همسری خورشید
در ميان ياران و نزديكان امير مؤمنان علیهاالسلام، افراد زيادي آرزو داشتند به افتخار همسري عقيله بنیهاشم حضرت زينب کبرا علیهاالسلام دست يابند، ولي هرگاه نزد امير مؤمنان دراینباره سخن به ميان ميآوردند، با مخالفت آن حضرت مواجه ميشدند. حتي برخي از منافقان ناجوانمرد چون اشعث بن قيس، به پشتوانه مال و ثروت اشرافي خويش، چنين خيال خامي در سر پروراندند، ولي دست رد شير خدا بر سينه نامحرمشان خورد تا آنكه عبدالله بن جعفر، برادرزاده امام علي علیه السلام، به شرافت همسري زينب کبرا علیهاالسلام نائل آمد.[3]
عبدالله بن جعفر، شوهر زينب کبرا علیهاالسلام يكي از شخصيتهاي مشهور اسلام و از سخاوتمندان شناخته شده است. پدرش جعفر ابیطالب، از مسلمانان شجاع صدر اسلام و سخنوران تواناي عرب بود كه به جرم ايمان آوردن به خدا و رسول و مبارزه با شرك و بتپرستي، ناچار شد با همسرش «اسماء بنت عميس» از وطن خود، شهر مكه به كشور بد آب و هوا و سوزان حبشه مهاجرت كند. او بيش از دوازده سال در غربت و دور از پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد و برادرانش عقيل و علي علیه السلام به سر برد. جعفر در آنجا نيز آسوده نماند و مورد تعقيب مشركان قريش و نمايندگاني قرار گرفت كه براي بازگرداندن آنان به حبشه فرستاده بودند. او در حضور نجاشي، پادشاه حبشه، با كمال شهامت و راستي، از دين و آيين پيغمبر بزرگوار خود دفاع كرد و او را تحت تأثیر سخنان شيوا و گرم خويش قرارداد.[4]
وارث علم امیرالمؤمنین علیه السلام
امیرالمؤمنین علیه السلام نزديك چهار سال از پايان عمر خود را در كوفه گذرانيد. علت كوچ آن امام مظلوم علیه السلام از مدينه به كوفه اين بود كه بيشتر هواخواهان آن حضرت در كوفه بودند و اين شهر براي نبرد با معاويه كه در شام بود و خوارج – كه در نهروان بودند – نزديكتر و آمادهتر از مدينه بود. هنگامیکه اميرمومنان مرکز خلافت خود را از مدينه به كوفه منتقل كرد، زينب کبرا علیهاالسلام نيز با شوهرش عبدالله بن جعفر به كوفه رفت ودر آنجا ساكن شدند. عبدالله در جنگ صفين از لشكريان آن حضرت بود و فرماندهي گروهي از سربازان را بر عهده داشت.
در اين مدت، دختر بزرگوار آن حضرت، يعني زينب علیهاالسلام، همپاي پدر بزرگوار و شوهر مجاهد خويش، در راه پيشرفت دين اسلام میکوشید و به ارشاد و تعليم زنان كوفه اشتغال داشت. نقل است كه: «زينب علیهاالسلام در كوفه مجلس درسي براي بانوان تشكيل داده بود و براي آنها قرآن را تفسير ميكرد». [5]
از جمله شواهد دیگری که بر مقام علمی و فضیلت زینب کبری (س) دلالت می کند بیان حضرت زین العابدین (ع) در کوفه است زمانی که سفیر کربلا خطبه آتشین و کوبنده خود را درکوفه ایراد می نمود آن حضرت فرمود:
یا عمه اسکتی، أنت بحمد الله عالمه غیر معّلمه و فهمه غیر مفّهمه؛ عمه جان، آرام بگیر، الحمدا… تو دانشمند بدون معلم و متفکر بدون کلاس و مدرسه هستی.
چشم زیبابین
ديدگاه زينبي به نهضت عاشورا، جاذبههاي اين نهضت را نمايانتر ساخته و راه را براي ارائه هر چه بهتر اين مكتب هموار ميسازد. از نگاه حضرت زينب علیهاالسلام كربلا، زيباترين تصويري است كه در عالم بشريت ترسيم گرديده و دوردستترين افقها در آن بهروشنی نشان داده شده است. زينب علیهاالسلام دانشآموخته مكتب امام عارفان، حضرت حسين بن علی علیه السلام است كه در دعاي عرفه خويش با صراحت بيان ميكند: «بارالها! از پیدرپی بودن آثار تو و دگرگوني حالتهاي آنها، دريافتم كه مقصود تو از آفرينش من آن است كه خود را در هر چيزي به من بشناساني تا به تو در هیچچیز جاهل نباشم». [6]
زينب علیهاالسلام در كربلا صحنههايي از اوج كمال و انسانيت را ديده بود كه گفت: «جز زيبايي نديدم». او مشاهده ميكرد كه جوانان رشيد و پرتوان، براي حمايت از دين خدا و پشت سر امام عصر، تمام هستي خود را در طبق اخلاص نهادهاند و با شوري فراوان، به شهادت و لقاي يار ميانديشند. زينب کبرا (س) تربیتشدههای مكتب رسول خدا (ص) و امير مؤمنان (ع) را ميديد كه به بار نشستهاند و نتيجه دادهاند. بهراستی چه زيباست ديدار غنچههاي باز شده و باغ پر از گل، كه عطر آن مشام هر رهگذري را نوازش ميدهد. نگاه زينب (س) به جوانان عاشورايي اين بود كه اين جوانمردان، محصول گلستان علوي هستند كه در اين بيابان به بار نشستهاند و بشريت تا ابد از عطر اين گلها بهرهمند خواهد شد. آيا زينب براي بيان اين واقعيت، عبارتي زيباتر از «جز زيبايي نديدم» ميتوانست به زبان آورد؟!
شکوه بندگی زینب سلام الله علیها
عبادت و بندگي، بزرگترين وسيله نزديكي به درگاه پروردگار متعالي و رسيدن به مقام كمال است و هر كس به هر مرتبه از ايمان و معرفت كه رسيده، از اين راه دست يافته است. بندگي عارفانه و مخلصانه، يكي از ابعاد وجودي زينب کبرا علیهاالسلام است.
نيشابوري، از تاریخنگاران بزرگ مينويسد: «زينب در فصاحت و بلاغت و پارسايي و عبادت، همانند پدرش علي علیه السلام و مادرش فاطمه علیهاالسلام بود». تهجد و شبزندهداری زینب علیهاالسلام در تمام مدت عمرش و حتي در سختترین شرايط هم ترك نشد.[7] از حضرت سجاد (ع) نقل شده است که آن حضرت فرمود: همانا عمهام زینب (س) نمازهای واجب و مستحب خود را در طول مسیر ما از کوفه به شام ایستاده می خواند، و در بعضی از منزلها نشسته نماز خواند و این هم به جهت گرسنگی و ضعف او بود، زیرا سه شب بود که غذایی را که به او می دادند میان اطفال تقسیم می کرد، چون که آن مردمان سنگدل در هر شبانه روز به ما یک قرص نان بیشتر نمی دادند.
امام حسین (علیه السلام) نیز در آخرین وداع به او فرمود: خواهرجان! در نماز شب مرا فراموش مکن.
حضرت زينب علیهاالسلام از شمار كساني است كه در دار دنيا، فريب زروزیور آن را نخوردند و جز به لقاي الهي نينديشيدند. زينب علیهاالسلام با وجود ثروت فراوان، به آن بياعتنا بود و چند صباح عمر را چون سروي در بوستان عبادت و بندگي خراميد. او از آب حيات ولايت نوشيد و به جايي رسيد كه مورد شگفتي و تحسين امامان معصوم علیهمالسلام قرار گرفت و از بركت انفاس قدسي آنان، با عالم غيب و ملكوت ارتباط برقرار كرد و محرم اسرار الهي گشت تا جايي كه پيشامدهاي آينده را به گوش خويش از هاتف غيبي ميشنيد؛ چنانکه نقل است در يكي از منزلگاههاي كربلا، به امام حسين علیهاالسلام فرمود: «در شب گذشته، صداي هاتفي را شنيدم كه شعري به اين مضمون ميخواند: اي ديده! اشك حسرت ببار بر شهيداني كه مرگ ايشان را ميراند و بهزودی به وعدهگاه شهادت میرساند». حضرت فرمود: «اي خواهر! آنچه مقدر شده، روي خواهد داد».[8]
تعهد نسبت به نصرت ولایت
ايمان به خدا، آثار و لوازمي دارد و مسئوليتها و تعهداتي به دنبال ميآورد كه هر كس قادر به انجام آنها نيست. مبارزه و جهاد در راه پيشبرد اين هدف مقدس، پيكار با بيدينان و گذشت و فداكاري در اين راه از مال و جان، در شمار اين وظايف است. اين مبارزه مقدس، مرد و زن نميشناسد و هر كدام بايد در جايگاه خويش در اين راه بكوشند. زينب کبرا علیهاالسلام همانند مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام، هنگامیکه سنگيني مسئوليت بزرگ جهاد در راه دين و پيكار و مبارزه با بيدينان را بر دوش خويش احساس كرد، با كمال شهامت و فداكاري، از خانه و كاشانه و شوهر و زندگي آسوده و خوشي كه داشت دست كشيد و شجاعانه و مخلصانه همراه فرزندان خود، هم سفر امام حسين علیه السلام گرديد.
پس از حادثه كربلا، حضرت زينب علیهاالسلام با كمال شهامت و گذشت، چون كوهي پولادين و سدي آهنين، در برابر دشمنان منحرف قيام كرد. نقش تأثیرگذار آن حضرت در كربلا تا حدي بود كه در چند مورد، جان فرزند برومند امام علیه السلام و حجت الهي، حضرت سجادعلیه السلام به دست ايشان از مرگ نجات يافت.
حضرت زينب علیهاالسلام در مجلس يزيد، خود را فدايي ايشان كرد تا گزندي به امام معصوم علیه السلام نرسد. [9]عقيله بنیهاشم، در سختترین شرايط، در برابر جنايتكاران و ستمگران، بدون هيچ واهمهاي، از اسلام دفاع كرد و هر كلمه از سخنان پر معنا و روح بخشش، چون تیر کاری و شهابي سوزان بر قلب دشمنان مینشست. زينب کبرا علیهاالسلام با كمال سرفرازي و موفقيت، اين مسئوليت سنگين را بهخوبی انجام داد و باري را كه مردان بزرگ نميتوانستند دسته جمعي به منزل برسانند، یکتنه و بهتنهایی به منزل رسانيد.
تاريخ زندگاني و مبارزات عقليه بنیهاشم، بهخوبی روشن ميسازد كه نهضت امام حسين علیه السلام بر ضد كفر و ارتداد، بدون وجود زينب علیهاالسلام كامل نميشد و اگر او وظايف سنگين خود را پس از شهادت برادر انجام نميداد، آن رستاخيز خونين به نتيجه مطلوبي نميرسيد. جاودانگي نهضت حسيني، تنها در گرو همت عالي اين بانوي بزرگ است كه در واقع، حلقه پيوند آن فاجعه خونين با نسلهاي آينده به شمار ميآيد. بهراستی ماندگاري مذهب تشيع و تمامي آثار معنوي و انساني كه شيعيان امروزه از آن بهره ميبرند، در گرو جانفشانیهای زینب علیهاالسلام است و شيعه، حيات ديني و معنوي خويش را، وامدار اين وجود تابناك و پرفروغ است.
اگر زینب نبود…
حضرت فاطمه علیهاالسلام در ميان زنان، الگويي كامل است كه در اثر ستمها و فشارها، زندگي كوتاهي داشت و نهال پر بار وجودش، در بهار زندگاني خزان شد و در خاك رفت و رهروان راهش، نتوانستند بهطور كامل از وجود او استفاده كنند؛ اما دختر بزرگ او، زينب علیهاالسلام كه آيينه تمام نماي مادر بود، اهداف فاطمه علیهاالسلام را پي گرفت و در كنار دو برادر معصوم خويش، نقش پرثمري ايفا نمود و در طول 56 سال زندگي، بارها از امتحان الهي سرافراز بيرون آمد. زينب علیهاالسلام در طول حياتش، فراز و نشيبهاي فراواني ديد و با انواع پيشامدها روبهرو گشت. او در همه موارد ميتواند الگوي فضيلتهاي انساني و سجاياي اخلاقي باشد و زنان امت اسلامي را در صبر و بردباري، تقوا و فضيلت، ايثار و بخشش، یتیمنوازی و عطوفت و ستيز و جهاد، رهبري و راهنمايي كند.
از تبار خورشيد
محبت اهلبیت علیهمالسلام، فريضهاي ديني و قرآني است كه آثار فردي و اجتماعي والايي دارد؛ صاحبش را به نيك بختي و رضاي الهي میرساند، از انحراف و گمراهي بازمیدارد، هنگام مردن و گذشتن از صراط او را ياري میرساند و در روز رستاخيز در كنار پيامبر خدا محشور گردانيده و با آن حضرت، وارد بهشت ميگرداند[10]. زينب کبری علیهاالسلام يكي از اين خاندان است كه در دامن پر مهر علي و زهرا علیهماالسلام و در كنار وجود ارزشمند رسول خدا تربيت يافت و مهر و محبت او بر همگان لازم است. او نزدیکترین حلقه اتصال به خاندان وحي و نبوت و كمال و معرفت است و به همين دليل، شيفتگان مكتب اهلبیت علیهمالسلام بايد در تمام زمينهها از اين بانوي بزرگ سرمشق بگيرند.
زينب کبرا علیهاالسلام در خانوادهاي به دنيا آمد كه در جهان هستي نظيري ندارد و اعضاي آن، هر كدام همانند خورشيد تابان، جهان انسانيت را نوراني كردهاند و زندگي مردمان بدون رهبري و راهنمايي اين خاندان، به فساد و بدبختي ميانجامد. جد زينب علیهاالسلام، رسول بزرگوار اسلام است كه تبارش به ابراهيم خليلالله ميرسد. جدهاش خديجه است كه نهال نوپاي اسلام، در سرزمين ايثار و فداكاري او پرورش يافت. فاطمه و علي علیهماالسلام پدر و مادر او هستند كه نور تابناك ولايت را در جان او پرورش دادند. زينب علیهاالسلام نوري است كه از معدن خورشيد تابيد. او به جد خويش ميباليد و در هر مشكلي، خود را با ياد و نام او تسكين ميداد و مخاطبان را متوجه عظمت و موقعيت خود ميساخت. پيامبر خدا (ص) افزون بر اينكه جد زينب بود، عنوان ديگري نيز براي او داشت و آن نقش پدري بود؛ زيرا رسول خدا (ص) همواره خود را پدر فرزندان زهرا علیهاالسلام معرفي ميكرد.[11]
از نظر وراثتي و تربيتي، مادران بيش از پدران و ديگر مربيان اجتماعي و محيطي در فرزندان مؤثرند. ازاینرو، امير مؤمنان علیهاالسلام همچون ديگر انبيا و اولیا، در گزينش همسر به اين موضوع اهميت داد و خود در كلامي گهربار فرمود: «فرزند، ساخته شده طبيعت وجودي و محبت مادر است».[12] اگر زينب توانست نهضت امام حسين علیهاالسلام را پس از تحمل زحمات فراوان به پيروزي نهايي برساند و شامات را پس از پنجاه سال تبليغات سوء بنیامیه فتح كند، بدين سبب بود كه در دامان مادري چون فاطمه علیهاالسلام پرورش يافته بود.
اشک شوق علی علیه السلام
رسول خدا (ص) در سال ششم هجري، صلح حديبيه را امضا كرد و با خوشحالي به مدينه بازگشت و هنگامیکه در پنجم جمادیالاولی همان سال، خبر تولد زينب علیهاالسلام به ايشان رسيد، خوشحالي او بيشتر شد. امام حسين علیهاالسلام كه در آن زمان دوره كودكي را ميگذراند، خوشحال به حضور پدر رسيد و با چهره خندان عرض كرد: «پدر جان! مژده كه خداوند خواهري به من داد». امام گريست و به فرزندش امام حسين علیهاالسلام كه او نيز از گريه پدر، گريان شده بود فرمود: «پسرم! تو با اين خواهرت تاريخ كربلا را خواهي ساخت». سپس هر دو كنار زهرا رفتند و تولد زينب را به او تبريك گفتند، ولي آثار اندوه از آينده نوزاد، همچنان در چهره مولا پديدار بود.[13] خبر تولد زينب کمکم در مدينه به گوش مسلمانان رسيد. شور و شعف اين شهر را فراگرفت و مردم براي عرض تبريك به حضور علي و خاندان پاك پيامبر رسيدند و با شور و شادماني، علاقه و ارادت خويش را نشان دادند.
جامع فضيلتهاي انساني
تقدير الهي ايجاب ميكرد كه زينب علیهاالسلام از آغاز زندگي،با مشكلات گوناگون روبهرو شود و خود را براي ايستادگي در برابر توفانهاي سهمگين اجتماعي ناشي از هواهاي نفساني ریاستطلبان آماده كند. او نيز با هوش و استعدادي كه داشت و در مكتب رسالت و ولايت آن را به مرتبه كمال رسانده بود، آمادگي هرگونه ايثار و فداكاري را در خود به وجود آورد. در روايات آمده است كه زينب کبرا علیهاالسلام در وقارش به حضرت خديجه علیهاالسلام در عصمت و حيا به مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام، در فصاحت و بلاغت به پدرش امیرالمؤمنین علیه السلام، در حلم و بردباري به امام حسن علیه السلام و در شجاعت و قوت قلبش به حضرت سيدالشهدا علیه السلام شباهت داشت. گويا همه فضيلتهاي اهلبیت علیهمالسلام در وجود زينب علیهاالسلام تجلي كرده بود.[14]
زينب علیهاالسلام، وارث همه فضيلتهاي اهلبیت بود. او با عبادت و عرفان خود، دنيا را مبهوت كرد، ولي اين فضيلت و بزرگواري، مختص او يا هر شخص خاص ديگري نيست، بلكه همه رهروان راه انبيا و اوليا ميتوانند با پيروي كامل از آنان و انجام دستورات اسلامي، به فضيلتهاي والاي اخلاقي برسند. زينب علیهاالسلام ستاره درخشاني بود كه در آسمان علم و تقوا طلوع كرد و گوهر گرانبهايي بود كه تمام فضيلتهاي انساني را در درون خود جاي داد و محرم راز الهي شد. وي توانست ودايع امامت را به خود اختصاص دهد و بيان كننده حرام و حلال و مرجع علمي و ديني شيعيان جهان گردد. اين بانوي بزرگوار، به چنان شرح صدري رسيد كه سينهاش جايگاه والاترين گوهرهاي صدف هستي و بزرگترين امانت عالم گرديد؛ چنانکه نقل است در روز عاشورا، امام حسين علیه السلام در وداع آخر، امانات الهي را به او سپرد. حتي حمايت از امام معصوم – حضرت سجاد علیه السلام- را به او سفارش كرد و در مدت كسالت آن حضرت، زينب نقش رهبري و هدايت مردم را به عهده گرفت.[15]
امام حسن و امام حسين علیهماالسلام كه خود معصوم بودند و هر كدام حجت الهي زمان خويش به شمار ميرفتند، خواهر بزرگ و ارجمند خويش را بسيار تكريم ميكردند و او را مورد احترام و ستايش خاص قرار ميدادند و به او به ديده مادر مينگريستند؛ زيرا زينب طبق وصيت مادر، در جايگاه او قرار گرفته بود و براي آنان نقش مادري داشت. روزي امام حسين علیه السلام مشغول خواندن قرآن بود كه خواهرش زينب وارد شد. سيدالشهداء به احترام خواهر، از جا برخاست. در موارد ديگر نيز هرگاه چنين موقعيتي پيش ميآمد، امام حسين علیه السلام او را در جاي خود مينشاند و خود در برابرش مينشست [16]
پس از حادثه جانسوز عاشورا، زينب علیهاالسلام سرپرستي اسيران را به عهده داشت. زماني كه دوران اسيري به پايان رسيد و يزيد در برابر خطابههاي زينب علیهاالسلام و امام سجاد علیه السلام عقب نشست، با واكنش شديد مردم شام روبهرو شد، كه از سخنان اهلبیت متأثر گشته بودند.
پس بهناچار تصميم گرفت خاندان امام حسين علیه السلام را با احترام و شكوه خاص به مدينه برگرداند. او براي اين كار «نعمان بن بشير» را بهعنوان راهنما برگزيد كه وظيفه خود را بهخوبی انجام داد. به همين دليل، زينب کبرا و خواهرش فاطمه، زيورآلات خود و ديگر بانوان را كه از يغماگران پس گرفته بودند، بدو بخشيدند و بهاینترتیب، بزرگواري حیرتانگیز خود را بار ديگر به جهانيان شناساندند.1
[1] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ه.ق، ج 42، ص 91.
[2]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، انتشارات جامعه مدرسین، 1413 ه.ق، ج 3، ص 567.
[3] . سید هاشم رسولی محلاتی، نگاهی کوتاه به زندگانی زینب کبرا علیها السلام، قم دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ج 6، ص 16.
[4] . قطبالدین راوندی، الخرایج و الجرائح، قم، موسسه امام مهدی علیهاالسلام، 1409 ه.ق، ج 1، ص 133.3
.[5] نگاهی کوتاه به زندگی زینب کبرا علیها السلام، ص 19.
.[6] شیخ عباس قمی، مفاتیحالجنان، قم بنیاد فرهنگی امام مهدی علیهاالسلام، 1374، چ 1، ص 498.
.[7] نک: نگاهی کوتاه به زندگی زینب کبری علیها السلام، ص 24.
[8] .محمدباقر مجلسی، جلاء العیون، انتشارات سرور، 1375، چ 3، ص 634.
[9] . همان، ص 735.
[10] شیخ صدوق، فضائل الشیعه، تهران، کانون انتشارات عابدی، ص 5.
[11] .سید بن طاووس، طائف، قم، چاپخانه خیام،1400 ه.ق، ج 1، ص 76.
[12] . عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، قم انتشارات دفتر تبلیغات، 1366، ص 137.
[13] – سيماي زينب كبري علیها السلام، ص 24.
[14] – همان، ص 43.
[15] . شیخ صدوق، کما الدین و تمام النعمه، قم، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1405 ه.ق، ص 501.
[16] . سیمای زینب کبرا علیها السلام، ص 63. 3. همان، ص 78.