الخميس 15 شَوّال 1445 - پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳


اصرار وحدت مسلمین

از جمله چیزهایی که همه قبول دارند و مورد اختلاف نیست،« نبوغ عقلی» میرزای شیرزای است و راجع به این موضوع قضایای فراوانی نقل شده است؛ مثلاً یک وقت در سامرا بین شیعه و سنی اختلاف شدیدی می‌شود و فی‌الجمله کشتاری هم اتفاق می‌افتد و به صورتی اوضاع آشفته بود که مرحوم آقای مجتهدی تبریزی از قول حاج شیخ عبدالکریم حائری نقل می‌کرد که ایشان می گفتند: یک‌ باری در سرداب بود که قرار بود بالا بیاورند تا به جای دیگری منتقل شود، هر چه به یکی از حمال‌های سامره گفتیم: « برو این بار را بیاور بالا»، حاضر نشد و می ترسید که اگر به سرداب برود، گرفتار شود و او را بکشند.

خلاصه اوضاع در آن زمان این‌قدر آشفته بوده است. از طرف انگلیسی‌ها پیش میرزا می‌آیند و برای کمک به ایشان می‌گویند که « در این موضوع هر چه شما امر می‌فرمایید در اختیار قرار می‌دهیم و از شما اطاعت می‌کنیم». میرزا می‌فرماید: « بحث ما یک بحث داخلی خانوادگی است، مانند اختلاف دو تا برادر، و صحیح نیست که غیر در این زمینه مداخله کند. خود ما حل می‌کنیم و مسئله ای نیست که شما بخواهید دخالت کنید.»

خلاصه به اینها میدان نمی‌دهد. جواب میرزا به گوش سلطان عثمانی می‌رسد. و از این برخورد خیلی خوشش می­آید و پیغام می‌دهد که «میرزا هر امری که در این‌باره دارد، مطاع است و طبق دستور او عمل کنید».