الجمعة 18 رَمَضان 1445 - جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳


بى اعتناى به دنيا

هر كس با مرحوم آخوند خراسانی سر و كارى داشت، از بى هوا بودن او به جاه دنيا و اعتنا نداشتن و اجتناب او از دنيا مطالب زيادى نقل كرده است. متاع دنيا و امور دنيا در نظر مرحوم آخوند مثل خاك بود.
پدر آقاى آسيد على لواسانى (مرحوم آسيد ابوالقاسم)، از علماى محترم و از رفقاى مرحوم ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى بود. از آقاى آسيد على لواسانى شنيدم مى‏گفت: پدر من از مستبدّين درجه اول بود و سليقه سياسى مرحوم آخوند را قبول نداشت ولى در عين حال از عشّاق مرحوم آخوند بود و از جهت معنوى ايشان را قبول داشت.
از شيخ محمد باقر حجّت كه از نوادگان صاحب رياض بود و در مشهد سكونت داشت، شنيدم:
شخصى از اصحاب آسيد محمد كاظم یزدی [که با مشی مرحوم آخوند مخالف بود] مشكل مالى داشت. نزد آخوند آمد، و ظاهراً پس از شکست مشروطه و در زمان افول سیاسی مرحوم آخوند بود. مرحوم آخوند بلند شد و فرمود: چرا خودتان آمديد؟ كسى را مى‏فرستاديد تا اين مبلغ را به ايشان مى‏دادم و برايتان مى‏آورد!