الجمعة 18 رَمَضان 1445 - جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳


جلسه 168 / استصحاب/ فعلیت شک/ سه شنبه 6 آذر 1397

بسم الله الرحمن الرحیم

درس خارج اصول حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی

سال سوم/ سه شنبه 6 آذر 1397

جلسه 168 / استصحاب/ فعلیت شک

مراد از «فافهم» در عبارت شیخ;

عدم اعتبار فعلیت شک از نظر محقق داماد;

اشکال استاد بر محقق داماد;

اشکال مرحوم حائری; بر شیخ;

جواب استاد از اشکال مرحوم حائری;

اشتراط قاعده فراغ به احتمال اذکریت

خلاصه بحث :

در جلسه گذشته بیان گردید که اصل استصحاب از اصول بسیار مهم و مبتلی به در نزد مسلمین است که پدر شیخ بهایی; برای اولین بار این اصل را با استفاده از اخبار اثبات فرموده است. شک، از مقومات استصحاب است که شیخ; شک فعلی را معتبر دانستند بر خلاف محقق داماد; که فعلیت شک را لازم ندانستند. در این جلسه نظر محقق داماد; به تفصیل بیان می شود و حضرت استاد در آن مناقشه می نمایند. در ادامه جلسه اشکال مرحوم حائری بر شیخ; ذکر می گردد لکن این اشکال نیز مورد پذیرش استاد واقع نمی گردد. در ادامه به تناسب بحث این سوال مطرح می گردد که آیا در جریان قاعده فراغ، احتمال اذکریّت معتبر است یا نه؟

مراد از «فافهم» در عبارت شیخ;

شیخ انصاری; موضوع استصحاب را شک فعلی دانسته، دو فرع بر آن متفرع کرده است. ایشان فرموده اند: اگر استصحابِ عدم طهارت قبل از شروع نماز جاری شده باشد، نماز باطل است و مشمول قاعده فراغ نمی شود اما اگر یقین به حدث وجود داشت اما در حالت غفلت نماز خوانده شد، در این صورت نماز او صحیح خواهد بود؛ زیرا با وجود غفلت، شک فعلی وجود ندارد و به همین جهت قبل از نماز استصحاب جاری نمی شود، در چنین جایی قاعده فراغ بر استصحاب حکومت دارد و شامل این مورد می گردد. ایشان بعد از بیان این دو فرع از تعبیر «فافهم» استفاده کرده اند. این تعبیر گاهی به صورت «فافهم و اغتنم» و گاهی به معنای «فافهم فانّه دقیق» به کار می رود و این معنا اراده می شود که مطلب مذکور، مطلب دقیقی است که نیاز به دقت در مسئله دارد. اما در صورتی که تعبیر «فافهم» بدون ضمیمه دیگری استفاده شود، معمولا اشاره به وجود تأملی در مسئله دارد. مرحوم والد از بعض علماء چنین نقل می فرمود که تعبیر «فافهم» نمی تواند به مطلب محکم و مسلّمی اشاره داشته باشد و چنین نیست که با این تعبیر، اصل مسئله تغییر یابد. بلکه این تعبیر دلالت بر نکته فی الجمله ای دارد که اصل مطلب را از بین نمی برد.

در عبارت شیخ; «فافهم» به چه چیزی اشاره دارد؟ دو نکته متناسب با «فافهم» قابل ذکر است:

1.اینکه گفته شد قاعده فراغ بر استصحابِ بعد از نماز حکومت دارد، صحیح نیست؛ زیرا ممکن است گفته شود قاعده فراغ اماره نیست تا بر اصل حاکم باشد بلکه قاعده فراغ اصل است لکن اگر این اصل بر استصحاب مقدم نشود، تخصیص اکثر لازم می آید و باید بیشتر افراد از تحت آن خارج شود. این نکته تخصیص اکثر، قرینه بر این مطلب است که قاعده فراغ تخصیصا مقدم بر استصحاب است.

اگر چه اماره بودن یا اصل بودن قاعده فراغ اختلافی است و در بعض موارد ثمره دارد، اما در ما نحن فیه موجب اختلاف نمی شود. بنابراین اصل مدعای شیخ; در عدم بطلان نماز، صحیح است اما کیفیت بیان ممکن است تفاوت داشته باشد.

2.ممکن است در مسئله قائل به تفصیل شویم؛ زیرا در بعض موارد با توجه اندکی غفلت انسان از بین می رود و شخص به شاکّ ملحق می شود. بلی، در مواردی که با توجه اندک غفلت زائل نمی شود، کلام شیخ; صحیح است. این مسئله نظیر مسئله شکوک در نماز است. علماء در مسئله شکوک در نماز فرموده اند: با عروض شک، انسان باید به مقدار مسمّی تأنی نماید و بعد از تأنی و عدم حصول یقین یا اطمینان، به وظیفه شاکّ عمل کند؛ زیرا تعبیر «شک» موجود در روایات، از شک بدون تأنی انصراف دارد و شامل آن نمی شود[1]؛ به عبارت دیگر از آنجا که شک بدون تأنی کالعدم است، آن روایات شامل این مورد نمی شود.

عدم اعتبار فعلیت شک از نظر محقق داماد ره

آقای داماد; فعلیت شک را معتبر نمی دانست. ایشان در درس می فرمودند: در تعبیر «لا تنقض الیقین بالشک» اگر چه از ادوات حصر استفاده نشده است اما ذیل روایت (بل انقضه بیقین آخر) چنین ظهوری دارد که نقض یقین، تنها با یقین ممکن است و غیر یقین فایده ای ندارد. از آنجا که فرد غافل، یقین بر خلاف ندارد، نباید یقین سابق خود را نقض کند. ایشان این بیان را نسبت به شک تقدیری بیان نموده اند لکن طبق بیان ایشان تمام مواردی که شخص یقین به خلاف ندارد (حتی در جایی که شخص تقدیرا یقین به وفاق یا یقین به خلاف دارد) ملحق به شک می شود.[2]

اشکال استاد بر محقق داماد;

لکن به نظر می رسد کلام ایشان صحیح نیست. خطاباتی مانند «لا تنقض الیقین بالشک» چنین ظهوری دارد که به قصد بعث و زجر صورت گرفته است؛ به عبارت دیگر چنین خطاب هایی باید صلاحیت محرکیّت عبد را (اثباتا یا نفیا) داشته باشد. از این رو خطاب این روایت تنها نسبت به شخص ملتفت است و شامل شخص غافل نمی شود. بنابراین روایت شامل شک تقدیری نیست و قرینه ای خارجی بر القاء خصوصیت از چنین موردی وجود ندارد.

اشکال مرحوم حائری بر شیخ;

شیخ; حکم دو فرع مذکور را متفاوت دانستند. ایشان در فرع اول استصحاب را جاری نموده، نماز را باطل دانستند اما در فرع دوم استصحاب را جاری نساختند و نماز را تصحیح کردند. لکن مرحوم حاج شیخ در کتاب درر فرموده اند: طبق مبنای شک فعلی، قاعده فراغ در هر دو فرع جاری می شود و هر دو نماز تصحیح می گردد؛ زیرا در فرع اول نیز اگر چه شخص قبل از نماز شک داشت و استصحاب جاری می شد لکن او در حین نماز باز هم غافل است و با غفلت او موضوع استصحاب منعدم می گردد. از این رو استصحاب بر قاعده فراغ مقدم نمی شود. ایشان در ادامه متعرض مسئله دیگری می شوند و آن اینکه قاعده فراغ، به چه صورت از روایات استظهار می شود؟ آیا قاعده فراغ، طریقیت دارد یا سببیت؟ خلاصه بیان ایشان این است که آیا یکی از شرایط جریان قاعده فراغ، متذکر بودن شخص حین العمل است یا نه؟ برخی احتمال اذکریت را از شرایط قاعده فراغ دانسته اند؛ زیرا تعبیر بعض روایات چنین است: «هو حين يتوضأ اذكر منه حين يشك‏[3]» از این تعلیل استفاده می شود که قاعده فراغ در جایی جاری می شود که شخص در حین عمل احتمال متذکر بودن را بدهد اما اگر در حال نماز غفلت محض داشته باشد، قاعده فراغ در حق او جاری نمی شود. در مقابل عده ای دیگر قائل به این هستند که شخص چه احتمال متذکر بودن را بدهد چه این احتمال را ندهد، قاعده فراغ در حق او جاری می شود[4]. این مسئله ای است که شیخ انصاری; اشاره ای به آن نفرموده است بر خلاف آقای حائری; که این مسئله را بیان نموده اند[5].

جواب استاد از اشکال مرحوم حائری

ما در جواب ایشان عرض می کنیم: اینکه گفته شد در استصحاب، شک فعلی معتبر است، به این معناست که شک در ظرف استصحاب اعتبار دارد، نه آنکه شک در ظرف مستصحب معتبر باشد؛ مثلا اگر ما بدانیم که زید در وقت معینی زنده بوده است و اکنون نسبت به حیات او شک فعلی داشته باشیم، حیات او را در طول دو سال سابق نیز استصحاب می کنیم با اینکه ما در طول دو سال قبل شکی نداشتیم. از اینجا این نکته به دست می آید که شخص باید حین استصحاب، شاک باشد نه حین مستصحب. در ما نحن فیه با جریان استصحاب در قبل از نماز، شارع حکم به محدثیت شخص قبل از نماز می کند و در صورتی که شخص فراموش کند و بدون وضوء نماز بخواند (و لو آنکه غافل باشد) نماز او باطل خواهد بود. در این مسئله اگر چه غفلت وجود دارد ولی شارع با ادله استصحاب می فرماید: اگر شما چنین نمازی را در حالت غفلت بجا آوردید، آن نماز باطل است؛ به عبارت دیگر شارع مقدس با استفاده از شک فعلی قبل از نماز، نمازی را که غفلةً انجام می شود را محکوم به بطلان می نماید. در واقع شیخ; می فرماید: ادله قاعده فراغ از چنین موردی انصراف دارد و ظهور اطلاقی آن شامل این مورد نمی شود. این فرمایش شیخ; صحیح است.

اشتراط قاعده فراغ به احتمال اذکریت

بنده از حاج آقا رضا صدر شنیدم که ایشان از مرحوم آقا سید محمد باقر صدر و ایشان نیز از فرد دیگری نقل می فرمود که خدمت آقا سید اسماعیل صدر; (جدّ آقا رضا و آقا سید محمد باقر;) رسیدم و از ایشان پرسیدم: آیا به نظر شما احتمال اذکریت شرط جریان قاعده فراغ است یا نه؟ ایشان فرمودند: نه. سوال کردم به چه دلیل؟ ایشان پاسخ دادند: از روایت حسین بن ابی العلاء[6] به دست می آید که اذکریت، حکمت حکم است نه علت حکم (مرحوم حاج شیخ[7] و نیز مرحوم حکیم[8] همین قول را اختیار کرده اند). ایشان می گوید: من بعد از بیان آقا سید اسماعیل; تعجب کردم که سایر فقهاء چطور متوجه این روایت نشده اند! ایشان گفتند بنده سپس خدمت مرحوم سید یزدی صاحب عروه رفتم و این مسئله را از ایشان سوال کردم. ایشان فرمودند: ما در مسئله شبهه داریم و از این رو احتیاط می کنیم[9]. سوال کردم: شما از روایت حسین بن ابی العلاء چه جوابی می دهید؟ ایشان در جواب، این روایت را به گونه ای معنا کردند که تعجب کردم که آقای سید اسماعیل صدر; چگونه متوجه این معنا نشده است!

آقای خویی; نیز می فرماید: با توجه به روایت حسین بن ابی العلاء نمی توان گفت احتمال اذکریت معتبر نیست. به نظر ما نیز احتمال اذکریت معتبر است. در جلسه آینده این مسئله بررسی خواهد شد.

و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین


[1] البته محقق خویی; این مسئله را در بعض شقوق نپذیرفته اند.

[3] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج1، ص471.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرَّجُلُ يَشُكُّ بَعْدَ مَا يَتَوَضَّأُ قَالَ هُوَ حِينَ يَتَوَضَّأُ أَذْكَرُ مِنْهُ حِينَ يَشُكُّ.

[4] ادله این قول در جلسه آینده بیان می شود.

[6] وسائل الشیعة، الشیخ الحر العاملي، ج1، ص468، أبواب ، باب، ح، ط آل البيت.

وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ7 عَنِ الْخَاتَمِ إِذَا اغْتَسَلْتُ- قَالَ حَوِّلْهُ مِنْ مَكَانِهِ وَ قَالَ فِي الْوُضُوءِ تُدِيرُهُ- فَإِنْ نَسِيتَ حَتَّى تَقُومَ فِي الصَّلَاةِ- فَلَا آمُرُكَ أَنْ تُعِيدَ الصَّلَاةَ.