رؤيت هلال با چشم مسلح
رؤيت هلال با چشم مسلح
برگرفته از درس خارج فقه صوم حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی ( مد ظله العالی)
تبیین مسأله: اگر با چشم مسلح ماه را ببینند و جاي آنرا مشخص کنند و بعد با چشم غیر مسلح ماه را ببینند، در اين صورت که چشم مسلح مقدمه شده براي ديدن چشم عادي، بلااشکال این رویت کافي است. اما اگر ماه با چشم معمولي ديده نميشود، ولی با چشم مسلّح ديده می شود، بحث میشود که آيا چنين رؤيتي کفايت ميکند يا نه؟
دو قول در مساله وجود دارد:
قول اول: کفایت رؤیت با چشم مسلح
دلیل: مطلق ديدن کفايت ميکند و خصوصيّتي براي چشم عادي نيست؛ مانند نگاه کردن به موی نامحرم که حرام است حتی اگر با چشم مسلح و از فاصلهای دیده شود که با چشم معمولی دیده نمیشود. و نمیتوان ميزان حرمت نظر را ديدن با چشم عادی و غیر مسلح دانست. و یا استيلاء بر مال مردم حرام است,حتی اگر انسان به وسيله أدواتي استيلاء پيدا نمايد که بدون آن أدوات استيلاء ممکن نباشد.
قول دوم: عدم کفایت رؤیت با چشم مسلح
مختار ما قول دوم است به سه دلیل:
دلیل اول: تمسک به آیه شریفه: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَج» [1]
مقدمه: گاهی حکم روي شخص رفته است، به این صورت که شخصی تکليفي دارد که دیگری ندارد, در این موارد حکم براي آن شخص ثابت است و براي ديگري ثابت نيست, مثل مسأله نگاه به نامحرم که شخصی چشمش تيز است و مثلاً از يک فرسخي نامحرم را ميبيند ولي ديگري نميبيند, در اينجا بر آن شخص که ميبيند خلاف شرع است و بر ديگري که نميبيند خلاف شرع نيست.
و گاهی حکم، عمومي است مثل اينکه حدّ ترخص وقتي است که ديوارهاي شهر ديده بشود، که در اينجا مقصود از ديده بشود يعني معمول مردم ببينند نه اينکه اگر تو ببيني حد ترخصّت چنين است. در اينجا اينطور نيست که براي کسی که چشمش قويتر است و زودتر ديوار را می بیند، حد ترخص، زودتر برايش تحقق پيدا کند و براي ديگري ديرتر متحقق بشود. اينها حکم واحدي دارند و مقصود ديواري است که متعارفاً ديده ميشود. و لذا اينطور نيست که هر چه اختراع بيشتر بشود حد ترخص عقبتر برود که برسد به جايي که از ده فرسخي ديوار را با وسيلهاي ببينند و همان جا حدّ ترخص آنها بشود.
تقریب استدلال به آیه شریفه:
در مسأله رویت هلال،حکم، عمومی است. در آیه شریفه ميفرمايد: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَج» [2] يعني أهله راههايي هستند که براي عموم مردم قرار داده شدهاند که وقتها و حج را بشناسند, يعني حتي شخص روستائی هم بفهمد, پس اگر مسأله دستگاه مطرح باشد بايد دستگاهي باشد که در اختيار عموم از شهري و روستائی بوده باشد، للناس که براي افراد نادر نميتواند باشد. وقتي که حکمي براي عموم مردم است بايد از راهي باشد که عموم مردم بتوانند و نميشود که فقط توسط برخي که ابزار خاصي دارند ثابت بشود که حتي اين وسيله در همه شهرها هم نباشد تا چه رسد به روستاها. و نميشود که حکم روي عموم و براي همه باشد ولي فقط در موارد و اشخاص خاصي قابل اثبات باشد. پس طبق آیه شریفه رویت با چشم مسلح چون برای عموم مردم ممکن نیست کفایت نمیکند.
دلیل دوم: صحیحه معمّر بن خلاد
« عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام [3] قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَهُ- آخِرَ يَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ فَلَمْ أَرَهُ صَائِماً فَأَتَوْهُ بِمَائِدَةٍ فَقَالَ ادْنُ وَ كَانَ ذَلِكَ بَعْدَ الْعَصْرِ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ صُمْتُ الْيَوْمَ فَقَالَ لِي وَ لِمَ قُلْتُ جَاءَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع- فِي الْيَوْمِ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ أَنَّهُ قَالَ يَوْمٌ وَفَّقَ اللَّهُ لَهُ قَالَ أَ لَيْسَ تَدْرُونَ أَنَّمَا ذَلِكَ إِذَا كَانَ لَا يُعْلَمُ أَ هُوَ مِنْ شَعْبَانَ- أَمْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَصَامَهُ الرَّجُلُ وَ كَانَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ كَانَ يَوْماً وَفَّقَ اللَّهُ لَهُ فَأَمَّا وَ لَيْسَ عِلَّةٌ وَ لَا شُبْهَةٌ فَلَا فَقُلْتُ أُفْطِرُ الْآنَ؟ فَقَالَ لَٔا» ([4]).
تقریب استدلال: در روایت میفرماید هوا گاهي ابري است نميدانند که رمضان است يا شعبان، شخص آن را مثلاً به قصد شعبان روزه ميگيرد و بعد معلوم ميشود که ماه رمضان بوده است. اين براي او از ماه رمضان حساب ميشود. اما وقتي که هوا روشن است, ابري, گرد و خاکي و تاريکياي نيست که جلوي هلال گرفته شده باشد, در اين صورت ديگر جاي شبهه نيست و حضرت میفرمایند تو چرا اين حکم را در اينچنين وقتي منطبق کردهاي؟ يوم الشک و حکمش که گفته شد مال آن احوال خاصه است که مانعي وجود دارد.
در اين روايت ميبينيد که حضرت ميفرمايد که تو چرا معامله يوم الشک کردي؟ در حالي که اگر قرار باشد که ديده شدن با چشم مسلح هم کافي براي ثابت شدن ماه رمضان باشد, مسأله يوم الشک بايد جاري ميشد. زیرا معمّربنخلاد منجم نبوده است و دستگاهي هم نبوده است که بتواند تشخيص بدهد. ولی حضرت در اينجا ميفرمايند نبايد معامله يوم الشک بنمايي. اگر ديدن با وسيله هم کافي بود, خوب احتمال ديده شدن با وسيله که وجود داشته است, پس چرا حضرت ميفرمايد که در هواي صاف نبايد حکم يوم الشک را بار بکني, پس معلوم ميشود که ميزان براي اول ماه عبارت از ديده شدن با چشم عادي است و چشم مسلح معيار نيست.
دلیل سوم: وجود تالی فاسد برای قول به کفایت چشم مسلح
از لوازم قائل شدن به کفایت رویت با چشم مسلح اين است که ما حکم بکنيم که از زمان پيامبرصلی الله علیه و آله تا به حالا و در سنين متوالي برخي روزهها با توجه به امکان رؤيت هلال با سلاح, به علم اجمالي باطل بودهاند و بچهها بايد بسياري از روزههاي پدرها را قضاء کنند چرا که علم اجمالي هست که به جهت ديده نشدن با چشم حکم شعبان را جاري کردهاند، و انکشاف بطلان روزه هم از انکشاف خلاف در موضوعات است که آقايان حکم ميکنند که اگر کسي روزه را نگيرد و بعد بفهمد که ماه رمضان بوده است بايد قضاء نمايد, نه اينکه از شبهات حکميه باشد که از باب اختلاف در اجتهاد حکم به اجزاء در آنها بنمايد. و اینچنین حکمی قابل قبول نیست.
[1] -سوره بقره : آیه 189
[2] -سوره بقره : آیه 189
[3] – امام علي بن موسي الرضا عليهما السلام.
[4] – تهذیب: ج4: 166