الجمعة 18 رَمَضان 1445 - جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳


زهد کم نظیر مرحوم حاج شیخ

مرحوم آشيخ محمدرضا مسجد شاهی [م1362ق] در زمان حاج شيخ عبدالکریم حائری (مؤسس حوزه علمیه قم) به قم آمد و قرار بود كه ايشان در قم بماند و تدریس را هم شروع كرده بود. مرحوم آقاى حاج شيخ هم ايشان را خيلى ترويج می كرد. حاج آقاى والد ما، آقاى خمينى و شايد آقاى گلپايگانى هم در درس ايشان شركت می كردند، ولى ايشان در قم نمی مانَد و به اصفهان برمى گردد. وقتى از ايشان می پرسيدند كه چرا شما در قم نماندید، ايشان جواب درستى نمی داد.

آقاى آشيخ محمدرضا مسجد شاهى، ظاهراً پسر عمه آسيد فرج الله فقيهی بود. آسید فرج الله با مرحوم والد ما خيلى ارتباط داشت و حاج آقاى ما وصى ايشان هم بود. ايشان سيد بسيار جليل القدرى بود و مدتى هم متصدى كتابخانه مدرسه فيضيه شد .

ایشان می گفت: من اصفهان رفتم و مهمان آشيخ محمدرضا شدم . وقتى سفره غذا پهن شد، گفتم: من يك سؤال می كنم . اگر شما جواب ندهيد، غذا نمی خورم. شما چرا در قم نمانديد؟ آشيخ محمدرضا گفت: حالا بگذاريد براى بعد. گفتم: نه، مگر اينكه قول بدهيد كه بعد از غذا بگوييد. آشيخ محمدرضا گفت: بله، می گويم. غذا را خورديم . گفتم: چرا شما در قم نمانديد؟ آشيخ محمدرضا گفت: واقعش ديدم دستگاهى كه آقاى حاج شيخ پهن كرده است، كار ما نيست. ما نمی توانيم در قم بمانيم، فقط خود او می تواند.

آشيخ محمدرضا در توضيح اين مطلب می گفت: ما مهمان آقاى حاج شيخ بوديم. ايشان نان و آبگوشتى به ما می داد، تا اينكه قرار شد از آن منزل به جاى ديگرى منتقل شويم. شب آخر بود. بعضى از پسرهاى حاج شيخ خوابيده بودند. ايشان پلو تهيه كرده بود، می خواست پسرهايش را بيدار كند. گفتم: آقا بگذاريد بخوابند. چرا آنها را اذيت می كنيد؟ حاج شيخ گفت: آخه اینها پلو گيرشان نمى آيد. ما براى دفع شرّ تو امشب اين كار را كرديم!

آشيخ محمدرضا می گفت: من ديدم كه كسى كه مرجع عام تقليد در تمام داخل کشور بود، وقتى ما مهمانش شديم، اين مقدار به اين شكل خيلى ساده از ما پذيرايى می كند، ما نمی توانيم با وجود او اظهار حيات كنيم. اين كار ما نيست، فقط خود او می تواند در اينجا بماند و بس. حاج آقا نورالله وآقا نجفى (عموى آشيخ محمدرضا) از اعيان درجه اول اصفهان بودند وآشيخ محمدرضا در اصفهان درآن دستگاه بود و در قم نمی توانست با زهد حاج شيخ كنار بيايد. با وجود این چنین زهدی از حاج شيخ، كسى نیز در قم به امثال آشيخ محمدرضا توجه نمی كرد.