الجمعة 09 شَوّال 1445 - جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳


فاطمه ثانی علیها‌السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ویژه‌نامه حضرت معصومه سلام‌الله علیها ربیع‌الثانی 1401 ش

هدف نهایی تبلیغ همه پیامبران: توحید است چنانکه اولین سفارش پیامبر اکرم ص همین بود: قولوا لا اله الا الله تفلحوا!؛ توحید هدف از خلقت است و برای نیل به این هدف راهی جز عبادت وجود ندارد، بنابراین عبادت خدا نیز در راستای هدف از خلقت تبیین می‌گردد: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون! [1] و خدای متعال به حضرت موسی علیه‌السلام همین دستور را داده است: مرا عبادت کن تا به این توحید برسی: إِنَّني‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني![2]

در روایات می‌خوانیم:

وقتى حضرت رضا وارد نيشابور شد من در خدمتش بودم سوار بر قاطر خاکستری‌رنگ بود دانشمندان نيشابور به استقبال آمده بودند همین‌که رسيد به خانه لجام قاطر را گرفته عرض کردند يا ابن رسول‌الله ترا به‌حق آباء طاهرينت قسم می‌دهم حديثى براى ما از اجداد خود نقل كن سر از محمل بيرون كرد رداى خزى در تن داشت فرمود: حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ محمد، عَنْ أَبِيهِ محمد بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، عَنْ رسول‌الله (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، قَالَ: أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ الرُّوحُ الْأَمِينُ، عَنِ اللَّهِ (تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ وَ جَلَّ وَجْهُهُ)، قَالَ: إِنِّي أَنَا اللَّهُ، لا إِلهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِي عِبَادِي فَاعْبُدُونِي، وَ لِيَعْلَمْ مَنْ لَقِيَنِي مِنْكُمْ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخْلِصاً بِهَا، أَنَّهُ قَدْ دَخَلَ حِصْنِي، وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ عَذَابِي؛

پدرم موسى بن جعفر از پدر خود جعفر بن محمد از پدرش محمد بن علي از پدر خود علي بن الحسين از پدرش حسين بن علي سرور جوانان بهشت از امير المؤمنين علیه‌السلام از پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم نقل كرد كه فرمود: جبرئيل امين از خداوند عزيز نقل كرد كه فرمود: من خداى يكتايم كه جز من خدائى نيست بندگانم! مرا بپرستيد و توجه داشته باشيد هر كس مرا ملاقات كند با شهادت‏ لا اله الا اللَّه‏ با اخلاص داخل حصن و دژ محكم من شده و هر كس داخل حصار من شود از عذابم ايمن است. عرض کردند يا بن رسول‌الله اخلاص در مورد شهادت بلا اله الا اللَّه چيست فرمود: طَاعَةُ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ وَلَايَةِ أَهْلِ بَيْتِهِ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ).[3]؛ اطاعت خدا و پيامبر و ولايت اهل بيت پيغمبر.

پس شاهراه رسیدن به توحید، عبادت و طاعت است؛ اما روح عبادت، ولایت است چنانکه در حدیث فوق برای رسیدن به توحید، طاعت در کنار ولایت ذکر شد. این مسئله در زمان اخذ میثاق ازلی میثاق ربوبیت با میثاق بر ولایت گرفته شده است:

رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به على علیه‌السلام فرمود: تو همان كسى هستى كه خداوند به‌وسیله تو در ابتداى خلقت، هنگامی‌که همه انسان‌ها به شكل اشباح بودند، اقامه حجت كرد و خداوند به همه ارواح فرمود: آيا من خداى شما نيستم؟ همه ارواح گفتند: بلى، تو خداى يگانه ما هستى و بعد خداوند فرمود: آيا محمد رسول من نيست؟ همه گفتند: بلى، او رسول تو است. بعد خداوند فرمود: آيا على امير مؤمنان نيست؟ ارواح زيادى منكر اين شدند جز عده معدودى كه آنها اصحاب يمين بودند. [4]

ولایت از توحید جدا شدنی نیست چون الله واحد احد این‌گونه خواسته است و این افتخار شیعه است که چنین دستاویزی دارد که رشته دلشان با محبت امیرالمؤمنین گره خورده است.

موید جالب دیگر فرمایش امام رضا ع است. در حدیث سلسه الذهب از آن حضرت می‌خوانیم:

عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عَنِ النَّبِيِّ ص عَنْ جَبْرَئِيلَ عَنْ مِيكَائِيلَ عَنْ إِسْرَافِيلَ عَنِ اللَّوْحِ عَنِ الْقَلَمِ قَالَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي.[5]

از سویی در حدیثی دیگر از همان امام رئوف نقل‌شده است:

هنگامی که حضرت ابوالحسن الرضا (ع) به نيشابور آمد و خواست از آنجا نزد مأمون كوچ كند اصحاب حديث جمع شدند و به او عرض کردند يا ابن رسول‌الله از نزد ما می‌روی و حديثى نمی‌فرمایی كه ما از شما استفاده كنيم حضرت در هودج نشسته بود سر خود بيرون آورد و فرمود شنيدم از پدرم موسى بن جعفر می‌گفت شنيدم از پدرم جعفر بن محمد می‌گفت شنيدم از پدرم محمد بن على می‌گفت شنيدم از پدرم على بن الحسين می‌گفت شنيدم از پدرم حسين بن على می‌گفت شنيدم از پدرم امير المؤمنين على بن ابی‌طالب می‌گفت شنيدم از رسول خدا (ص) می‌گفت شنيدم از جبرئيل می‌گفت شنيدم از خداى عز و جل می‌فرماید: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي؛

لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ حصن من است و هر كه در حصن من درآید از عذابم در امان است چون راحله به راه افتاد و گذشت فرياد كرد بما كه با شروط آن و من هم از شروط آنم.[6]

در عالم واقع هم اوضاع همین‌گونه است. اهل‌بیت از خدا جدایی ندارند. هر کس خدا را بخواهد و توحید را بخواهد از شاهراه اهل‌بیت است:

بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُم‏.[7]

سفارشات فراوان برای اقبال به آن حضرات در زمان حیات و بعد از وفات و سفارش خاص به زیارت آنان از همین جهت است:

‏… دعبل گفت: يا ابن رسول‌الله بفرمائيد كه در طوس قبر كيست؟ حضرت فرمودند: آن قبر من است كه روزگارى نمى‏گذرد مگر اينكه طوس محل آمد و رفت شيعيان و زوّار قبر من مى‏شود، و اعلام می‌کنم كه هر كس مرا در زمان غربت قبرم در طوس زيارت كند او در درجه من با من همدم خواهد بود درحالی‌که خداوند او را از گناه پاك و آمرزيده باشد. [8]

اهمیت مسئله توحید و جایگاه عبادت و ولایت و توجه به اقبال به اهل‌بیت علیهم‌السلام از این احادیث و سفارشات به‌خوبی روشن است.

حال اگر کسی با رنج و مشقت فراوان در این راه قدم بگذارد و رنج غربت و تنهایی را به جان خریده از وطن مألوف خویش مهاجرت نماید و در این راه در غربت و تنهایی جان فدا کند چه جایگاه و مقامی خواهد داشت؟

وَ مَنْ يُهاجِرْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً[9]؛ كسى كه در راه خدا هجرت كند، جاهاى امنِ فراوان و گسترده‏اى در زمين مى‏يابد؛ و هر كس بعنوان مهاجرت به سوى خدا و پيامبر او، از خانه خود بيرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است‏.

و اگر چنین کسی دختر جوان غیر متأهل و از خاندان عصمت و طهارت باشد، به‌راستی چه جایگاهی دارد و چه استبعادی دارد که خدای متعال در عوض این مجاهدت و هجرت، بالاترین مقامات بندگی و معرفت را به او عطا فرماید؟ یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه فان لک عند الله شان من الشان…

دختر امام؛ خواهر امام؛ عمه امام! به‌راستی باید گفت: آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری!

در زیارت‌نامه حضرت معصومه علیها السلام، که از امام رضا علیه‌السلام نقل‌شده، حضرت به‌عنوان دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، دختر فاطمه علیها السلام، دختر خدیجه علیها السلام و … معرفی شده است؛ که علاوه بر تبیین شرافت خانوادگی بیانگر مقامات عالی معنوی و ملکوتی آن حضرت و قرابت جسمی و روحی و معنوی ایشان با پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم، حضرت زهرا علیه‌السلام، خدیجه علیها السلام و امامان معصوم علیهم‌السلام است. [10]

این ویژگی مختص ولی‌نعمت اهل قم بلکه اهل ایران است که در کلمات اهل‌بیت علیهم‌السلام مدال‌های فراوانی بر وجود مبارکش نقش بسته است. امام صادق علیه‌السلام فرمود:

«بدانید بهشت هشت در دارد که سه در آن به‌سوی قم است، زنی از فرزندان من در آنجا رحلت می‌کند که نامش فاطمه دختر موسی علیه‌السلام است».[11]

 

بشارت بهشت برای زوار

عده ای از مردم رى بر امام ششم وارد شدند و گفتند: ما اهل رى هستيم، فرمود: مرحبا به برادران قمى ما، گفتند ما اهل رى هستيم و سخن خود را بازگفت، چند بار گفتند و همان پاسخ را شنيدند. پس فرمود: إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ؛

خدا را حرمى است كه مكه است، و رسول خدا را حرمي كه مدينه است و امير المؤمنين را حرمى كه كوفه است، و ما را هم حرمى كه شهر قم است، و البته در آن زنى از فرزندانم به خاک رود بنام فاطمه و  هر که او را زيارت كند بهشتش واجب شود، راوى گفت: اين سخن او پيش از اين بود كه امام كاظم علیه‌السلام زائيده شود. [12]

همچنین از حضرت نقل است:

أَنَّ زِيَارَتَهَا تُعَادِلُ الْجَنَّة.[13]؛ زیارت حضرت معصومه معادل بهشت است.

امام رضا علیه‌السلام نیز فرمود: قَالَ لِسَعْدٍ الْأَشْعَرِيِّ: يَا سَعْدُ، عِنْدَكُمْ قَبْرٌ مِنَّا. قَالَ: فَدَتْكَ نَفْسِي تَقْصِدُ قَبْرَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه‌السلام، قَالَ علیه‌السلام: نَعَمْ، مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ.[14]

و از امام جواد علیه‌السلام نقل است: مَنْ زَارَ قَبْرَ عَمَّتِي بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ.[15]؛ کسی که قبر عمه ام را در قم زیارت کند، بهشت برای اوست.

 

شفیعه محشر

دو خانم به‌عنوان شفیعه روز جزا معرفی شده‌اند: فاطمه زهرا و فاطمه معصومه. پس حضرت دومین بانویی است که به نصّ اهل‌بیت علیهم‌السلام، دارای مقام شفاعت است.

امام صادق علیه‌السلام فرمود:

زنی از فرزندان من (در قم) از دنیا می‌رود که نامش فاطمه است و به شفاعت او، همه شیعیان وارد بهشت می‌شوند.[16]

در زیارت‌نامه حضرت معصومه علیها السلام که امام رضا علیه‌السلام بیان نموده، آمده است:

«یا فاطمة اشفعی لي في الجنه» وعلت این شفاعت چنین بیان شده است: «فانّ لکِ عندالله شأناً من الشأن».

امام صادق علیه‌السلام فرمود:

… تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ.[17]؛ به شفاعت او تمام شیعیان من وارد بهشت میشوند.

 

راوی می‌گوید: «نزد امام صادق علیه‌السلام رفتم و دیدم آن بزرگوار با کودکی که در گهواره است، سخن می‌گوید. با تعجب از آن حضرت پرسیدم: آیا شما با کودکی که در گهواره است، سخن می‌گویید؟ آن حضرت فرمود: آری، اگر توهم مایل هستی نزد او بیا و با او حرف بزن. نزدیک رفته، به کودک سلام کردم، کودک جواب مرا داد و فرمود: نامی را که برای دختر خود انتخاب کرده‌ای عوض کن؛ زیرا خداوند آن نام را دوست ندارد. خداوند چند روز پیش به من دختری عطا کرده بود که من نام او را حمیرا گذاشته بودم. سخن گفتن نوزاد، اطلاع او از اخبار پنهانی و نهی از منکر او مرا به تعجب واداشته و بهت‌زده کرده بود. امام صادق علیه‌السلام به من فرمود: تعجب نکن؛ زیرا این نوزاد، پسرم «موسی» است. خداوند از او دختری به من عنایت خواهد کرد که نامش فاطمه است و در سرزمین قم به خاک سپرده می‌شود و هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می‌گردد».[18]

متن زیارت‌نامه از امام رضا ع

حضرت امام رضا علیه‌السلام در حدیثی که قبلاً ذکر شد متن زیارت حضرت معصومه این‌گونه آموزش می‌دهد: وقتی به قبر او رسیدی مقابل او به‌گونه‌ای قبله در مقابل تو باشد بایست و بگو: «اللَّهُ أَكْبَرُ» أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِينَ مَرَّةً، «الْحَمْدُ لِلَّهِ» ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ مَرَّةً وَ «سُبْحَانَ اللَّهِ» ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ مَرَّةً، ثُمَّ قُلْ بِخُضُوعٍ وَ خُشُوعٍ وَ حُضُورِ قَلْبٍ: السَّلَامُ عَلَى آدَمَ صَفْوَةِ اللَّه‏ …[19]

عصمت معصومه

امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام در فرمایشی زیارت خواهر بزرگوارشان را معادل زیارت خودشان معرفی فرمودند:

«مَنْ زارَ المعصومهَ بقم کمن زارنی[20]؛ هر کس حضرت معصومه علیها السلام را در قم زیارت کند، همانند آن است که مرا زیارت کرده است».

اما نکته مهم در این فرمایش این است که نام آن حضرت فاطمه است و امام علیه‌السلام هرگز در مورد وصف شخصی مبالغه نمی‌کند، می‌توان مقام عصمت را برای حضرت فاطمه معصومه علیها السلام ثابت کرد. البته مقام شفاعت حضرت معصومه علیها السلام نیز نشانگر این است که آن حضرت معصوم است؛ زیرا کسی که در اثر جرم و عصیان و گناه، خود نیازمند به شفیع است، نمی‌تواند دیگران را شفاعت کند.

 

محبوبۀ پدر!

در حدیثی ضمن برشماری کرامتی در کودکی حضرت معصومه سلام‌الله علیها آمده است که پدر بزرگوارش حضرت امام کاظم علیه‌السلام در مورد او فرمود: فداها ابوها.

محدّثه

از حضرت معصومه علیها السلام احادیثی درزمینهٔ ولایت اهل‌بیت ع نقل‌شده است که با سلسله سند ایشان، به حضرت فاطمه زهرا علیها السلام می‌رسند:

 

  1. حَدَثتنا فاطمه بنت علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام حدثتنی فاطمه وزینب و ام کلثوم بنات موسی بن جعفر علیهما السلام قلن: حدثتنا فاطمه بنت جعفر بن محمد الصادق علیه‌السلام حدثتنی فاطمه بنت محمد بن علی علیهما السلام حدثتنی فاطمه بنت علی بن الحسین علیهما السلام حدثتنی فاطمه و سکینه ابنتا الحسین بن علی علیهما السلام عن ام کلثوم بنت فاطمه بنت النبی صلی الله علیه وآله، قالت: «أنسیتم قول رسول‌الله یوم غدیرخم: من کنت مولاه فعلیٌ مولاه و قوله: أنت منّی بمنزله هارون من موسی علیه‌السلام[21]

آیا فراموش کرده‌اید سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را در روز غدیر خم که فرمود: من مولای هر که هستم، علی هم مولای اوست؛ و فرمود: تو (علی) برای من همانند هارون برای موسی علیه‌السلام هستی».

 

  1. به همان سندی که گذشت، حضرت فاطمه معصومه علیها السلام از فاطمه زهرا علیها السلام روایت کرده: «سمعت رسول‌الله صلی الله علیه وآله وسلم یقول: لمّا أُسری بی الی السماء دخلت الجنه فاذا انا بقصر من درّه بیضاء مجوّفه و علیها بابٌ مکلّل، بالدُّر والیاقوت، و علی الباب ستر: فرفعت رأسی فاذا مکتوبٌ علی الباب: لا إله إلاّ الله، محمد رسول‌الله، علیٌ ولیّ القوم. واذا مکتوبٌ علی الستر: بخٍ بخٍ من مثل شیعه علی علیه‌السلام. فدخلته فإذا أنا بقصرٍ من عقیق احمر مجوف وعلیه بابٌ من فضه مکلّل بالزبرجد الأخضر، و اذاً علی الباب الستر، فرفعت رأسی، فاذاً مکتوبٌ علی الستر، شیعهُ علیٍ هم الفائزون. فقلتُ: حبیبی جبرئیل لمن هذا؟ فقال: یا محمد لابن عمّک ووصیّک علیّ بن ابی طالب علیه‌السلام. یحشر الناس کلهم یوم القیامه حفاه عراه إلاّ شیعه علی علیه‌السلام یدعی الناس بأسماء أُمّهاتهم إلاّ شیعه علی علیه‌السلام فانهم یدعون باسماء آبائهم.

فقلت حبیبی جبرئیل: وکیف ذاک؟ قال: لأنهم أحبّوا علیّاً فَطاب مولدُهم[22]؛

حضرت فاطمه زهرا علیها السلام فرمود: پدرم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: شبی که مرا به آسمان – معراج – بردند داخل بهشت شدم. در آنجا قصری از درّ سفید دیدم که وسط آن خالی بود. آن قصر دری داشت که با درّ و یاقوت مزیّن شده و روی آن پرده‌ای بود. وقتی سرم را بلند کردم، دیدم بر بالای آن نوشته‌شده بود: «لااله الا الله»، «محمد رسول‌الله، علیّ ولی القوم؛ خدایی جز الله نیست، محمد فرستاده خدا و علی سرپرست قوم مسلمانان است». به روی پرده نوشته بودند: به به، چه کسی همسنگ شیعه علی است. وقتی داخل قصر شدم، قصری دیدم از عقیقی سرخ که وسط آن نیز خالی بود، این قصر نیز دری داشت از نقره که با پرده‌ای از زبرجد سبز زینت شده بود. سرم را بلند کردم، دیدم برفرازش نوشته‌اند: «محمد رسول خداست و علی، وصیِّ مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم است». بر روی پرده نوشته بودند: «شیعیان علی علیه‌السلام را به حلال‌زادگی بشارت بده». وقتی داخل شدم با قصری دیگر روبرو شدم که از زمرّد سبز بود و زیباتر از آن هرگز ندیده بودم. این قصر، دری داشت از یاقوت سرخ که با لؤلؤ زینت شده بود و برفراز آن در، پرده‌ای آویخته شده بود که بر آن نوشته بودند: «شیعیان علی علیه‌السلام رستگارند». گفتم: ای حبیب من جبرئیل! این کاخ از آن کیست؟ پاسخ داد: ای محمّدصلی الله علیه وآله وسلم! این قصر برای پسر عمّ و وصیِّ تو، علی بن ابی طالب علیه‌السلام است. مردم در روز قیامت، همگی عریان و برهنه محشور می‌شوند، مگر شیعیان علی علیه‌السلام و همه را به اسم مادرانشان صدا می‌زنند، مگر شیعیان علی علیه‌السلام که به اسم پدرانشان صدا زده می‌شوند. پرسیدم: حبیبم جبرئیل! چرا این‌گونه می‌شود؟ فرمود: چون علی علیه‌السلام را دوست داشتند، لذا حلال‌زاده‌اند».

 

  1. عن فاطمه موسی بن جعفر علیه‌السلام… عن فاطمه بنت رسول‌الله صلی الله علیه وآله وسلم قالت: قال رسول‌الله صلی الله علیه وآله وسلم: ألا من مات علی حُبّ آل محمد ماتَ شهیداً[23].

زمخشری این حدیث را درکتاب خود با تفصیل بیشتری بیان نموده و دنباله حدیث را چنین نوشته است:

«ألا و من مات علی حبّ آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم بَشَّرهُ ملک‌الموت بالجنَّه ثم منکر ونکیر.

ألا و من مات علی حبّ آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم یَزف الی الجنّه کما تزف العروس الیبیت زوجها.

ألا ومن مات علی حبّ آل محمدصلی الله علیه وآله وسلم فتح له فی قبره بابان الی الجنّه.

ألا ومن مات علی حبّ آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم جعل الله قبره مزار ملائکه الرحمه.

ألا ومن مات علی حبّ آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم مات علی السنّه والجماعه.

ألا ومن مات علی بغض آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم جاء الیوم القیامه (مکتوباً) بین عینیه آیس من رحمهاالله. ألا ومن مات علی بغض آل محمّدصلی الله علیه وآله مات کافراً؛ ألا و من مات علی بغض آل محمد لم یشم رائحه الجنّه»[24]؛

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم بمیرد، ملک‌الموت و نکیر ومنکر او را به بهشت بشارت می‌دهند و همانند عروسی که او را برای خانه شوهر زینت داده‌اند او را برای بهشت زینت می‌دهند ورمانی که او را در قبر می‌گذارند، دو در از درهای بهشت گشوده می‌شود و قبر او محل رفت وآمد ملائکه رحمت می‌گردد. هر کس بر حبّ محمد و آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم بمیرد، بر سنّت و جماعت مرده است. آگاه باشید هر کس که بر بغض آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم بمیرد، روز قیامت می‌آید، درحالی‌که بین دو چشم او نوشته‌شده است: «مأیوس از رحمت خدا» و به حال کفر می‌میرد و هرگز بوی بهشت را استشمام نمی‌کند».

[1]. ذاریات، 56.

[2]. طه، 14.

[3]. الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 589

[4]. الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 233

[5]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 136

[6]. التوحيد (للصدوق)، ص: 25.

[7]. زیارت جامعه کبیره.

[8]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 264

[9]. نساء: 100.

[10]. حضرت معصومه علیها السلام فاطمه دوم» محمدی اشتهاردی، محمّد،، چاپ اول، قم، نشر علامه، 1375 ه.ش، ص 127.

[11]. «بحارالانوار» ج 6، ص 228، ح 59.

[12] بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏57، ص: 217.

[13]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏10، ص: 368.

[14]. زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص: 547

[15] كامل الزيارات، النص، ص: 324

[16]. «بحارالانوار» ج 60، ص 228

[17]. «بحارالانوار» ج 102، ص 267

[18]. منهاج الدموع» قرنی گلپایگانی، شیخ علی، چاپ سوم، قم، مؤسسه مطبوعاتی دین و دانش، 1344، ص 441.

[19]. زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص: 547.

[20]. «ناسخ التواریخ» ج 7، ص 336.

[21]. «الغدیر، ج 1، ص 179.

[22]. «بحارالانوار» ج 68، ص 77

[23]. عوالم العلوم» ج 21، ص 354.

[24]. تفسیر کشّاف»، ج 4، ص 220