الخميس 15 شَوّال 1445 - پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳


گزیده «اربعینیات»؛ نیازمندی به مسکن و وظیفه مؤمنین


گزیده «اربعینیات»؛ نیازمندی به مسکن و وظیفه مؤمنین

مرحوم آیت الله حاج سید احمد زنجانی در کتاب “اربعینیات” می نویسد:

الصدوق فی ثواب الأعمال بسنده عن المفضل قال: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:‏ «مَنْ كَانَتْ لَهُ دَارٌ فَاحْتَاجَ مُؤْمِنٌ إِلَى سُكْنَاهَا فَمَنَعَهُ إِيَّاهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَا مَلَائِكَتِي أَ بَخِلَ عَبْدِي عَلَى عَبْدِي بِسُكْنَى الدَّارِ الدُّنْيَا وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا يَسْكُنُ جِنَانِي أَبَداً»[1]

یعنی حضرت صادق علیه السلام فرمود که: «هرکس خانه ای داشته و مؤمنی محتاج بر سکنای آن شده باشد و او وی را از آن منع نماید خداوند عزوجل می فرماید: ای ملائکه من! بنده من، به بنده دیگر من بخل ورزید در سکنای دنیا؛ قسم به عزتم، در بهشت من ابداً سکنی نخواهد کرد.»

پس به موجب این حدیث شریف، کسی که خانه ای داشته باشد که مورد حاجت خود و کسانش نباشد و مؤمنی محتاج بر آن باشد و کرایه هم به میزان متعارف بدهد و هر وقت هم مدتش تمام شد تخلیه بکند و از قانون «مسیو» سوء استفاده نکند و با وجود این، خانه را خالی گذاشته آن مؤمن را از سکنای آن منع کند، خداوند نیز او را از سکنای بهشتش منع می کند.

ولی اگر خود و یا کسانش احتیاج بر آن داشته باشد و یا از سوء استفاده او ترسی داشته باشد که به استمساک قانون «مسیو» بعد از انقضای مدت اجاره تخلیه نکند؛ در این صورت لزوم ندارد. (مسیو، مردی بود آمریکائی که چند سال قبل او را برای مالیه ایران مستشار آوردند. او قانونی گذرانید که مستاجر در هر خانه که نشست، صاحب آن، حق بیرون کردن او را ندارد مگر اینکه خودش بنشیند الّا آن مستاجر به همان وجه اجاره که از مالک گرفته مقدم بر دیگران است. خیلی از مستأجرین از این قانون سوء استفاده می کنند، نه وجه اجاره می دهند و نه بیرون می شوند. قبل از این قانون، مالکها بی انصافی می کردند و بی انصافی آنها این قانون را آورد. حالا که این قانون دست مالک ها را بسته، این دفعه، اینها بی انصافی می کنند. اینست که عدل و انصاف در بین نیست.)

پس اگر تو احتیاج به سکنای منزل داشتی و کسی هم منزل خالی داشت که احتیاج به سکنای آن نداشت و تو ضامن معتبر می دادی که آن منزل را در مقابل وجه اجاره متعارف به تو وا گذار کند و بعد از تمام شدن مدت اجاره تخلیه کنی، ولی او نداد؛ تو چقدر از بی انصافی او بدت می آید! حالا که الحمدلله تو صاحب منزل خالی هستی، برادر دینی برای منزل سر گردان مانده، حالا اگر تو آن را به او واگذار نکنی، از بی انصافی خودت هم بدت آید. چون بدی، حسنش اینست که دو رویه نیست که برای کسی روی خوبش را نشان بدهد و برای دیگران روی بدش را؛ بلکه یک روی دارد آن هم بد. از تو هم باشد بد است؛ از من هم باشد، بد است. همان طوری که خودت از بی انصافی مردم منقبض [: رنجیده] می شوی از بی انصافی خود نیز منقبض شو.

اربعینیات، ص233(اربعین چهارم، ح3)


[1] . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال؛ ص241