السبت 10 شَوّال 1445 - شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳


گزیده الکلام …؛دیانت حجر بن عدى

دیانت حجر بن عدى

حجر از اصحاب حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام است. او را با سيزده نفر گرفته پيش معاويه فرستادند. معاويه يك نفر به استقبال آنها فرستاد كه او يك چشم داشت. يكى از آنها گفت: اگر طيره راست بگويد نصف ما كشته مى‏شويم. همان‏طور هم شد؛ حجر را با شش نفر ديگر كشتند.

معاويه كه امر به قتل حجر نمود او مهلت خواست كه دو ركعت نماز بخواند. مهلت دادند، پس وضو گرفت و نماز خواند و در هر دو طول داد. به او گفتند: مگر مى‏ترسى؟ گفت: من هيچ وقت وضو نگرفته‏ام مگر اين كه نماز خوانده‏ام و هيچ نمازى سبك‏تر از اين نخوانده‏ام و اگر هم بترسم از اين است كه تيغى آهيخته و كفنى گسترده و قبرى كنده مى‏بينم. پس به او گفتند كه گردنت را دراز كن. فرمود كه اين خون ريختن است و من اعانت در آن نمى‏كنم. پس آن دم گردنش را زدند.

توجه او در چنين موقع باريك به همچو فرع دقيق كه در زمان رفاه به نظر كمتر اشخاص مى‏آيد كاشف از فرط ديانت او است. جرمش هم اين بوده كه در روزهاى جمعه كه در منبر كوفه، حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام را دشنام مى‏دادند، او و اصحابش ممانعت از اين كار ناشايست مى‏نمودند.

ملوك بنى اميه از زمان حكومت معاويه تا ايام عمر بن عبد العزيز در جماعت در سر منابر جميعاً زبان به دشنام حضرت امير عليه‏السلام مى‏گشادند و حكم مى‏دادند كه بزرگان بلاد نيز آن حضرت را ناسزا گويند.