الثلاثاء 06 شَوّال 1445 - سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳


گزیده الکلام …؛مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی

مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی

مرحوم آقاى ميرزا محمّد تقى شيرازى كه وجود بى‏پيرايه او پيرايه دين، و اخلاق مهذب او برهان حقّانيت آيين بود. وى از رجال برجسته شيعه و مراجع تقليد عصر ما بود، و بلكه در اواخر عهد حياتش مرجعيت تقليد، منحصر در او شد، داراى فكر عميق و نظر دقيق و ذهن صاف و هوش سرشار بود. از آثار علميه او حاشيه‏اى است بر مكاسب مرحوم شيخ مرتضى، و رساله‏اى است در صلوة جماعت و كتاب رضاع و كتاب خلل و غير اينها از تأليفات و تحقيقات او كه بعضى از آنها چاپ شده و مورد استفاده عمومى اهل علم است، و از ملكات فاضله او زهد و تقوايش بود كه مثال ورع و پرهيزكارى و مجسمه تقوا و ديندارى بود.

آقاى حاج ميرزا سيّد على ساوجى فرمود كه من در محضر آن مرحوم بودم؛ عربى خدمت او مشرف شد با يك جوال ليره كه در دوش نوكرش بود. به او امر كرد كه آن را در كفش‏كن زير كفش آن مرحوم گذاشت. آن مرحوم هم آنقدر بلندنظر بود كه در نظر او اصلاً فرق نكرد كه اين جوال پر از ليره بوده يا ريگ؛ به همان دست كه گرفت به همان دست به فقرا و ارباب احتياج، بخش نمود، بى‏آنكه از آن مال بى‏شمار دينارى براى خود ذخيره بنمايد.

آن مرحوم پيش مرحوم فاضل اردكانى و آقاى آقا شيخ زين العابدين مازندرانى و ميرزاى شيرازى (حاج ميرزا حسن) درس خوانده بود، و اوّل در سامرّا به وظيفه تدريس و افتا قيام مى‏نمود ولى در اواخر، مسند افاده را از سامرّا به كربلا انتقال داد؛ و در آنجا بود تا اين كه شب چهارشنبه سوم ذى الحجه سنه 1338 به دار جنان رحلت نمود و جنازه او را در يكى از حجرات صحن حسينى به خاك قدس سپردند.

وفات او در عين حالِ ثوره و انقلاب عراق اتفاق افتاد؛ هنگامى كه انگليسيها حمله بر عراق مى‏نمودند و عراقى‏ها مدافع بودند و آن مرحوم نيز نهايت جدّيت در دفاع داشت و در بعث و اعزام شيعه غايت سعى را مبذول مى‏داشت. در اين اثنا آفتاب عمرش غروب كرد. در تمامى بلاد شيعه مجالس سوگوارى متعدد ـ عرضاً و طولاً ـ براى آن مرحوم برپا نمودند. در بعضى از بلاد تا يك ماه مجالس ترحيم منعقد بود.

نگارنده شب در خواب ديدم كه دكمه پيراهنم پاره شد و يخه‏ام باز شد. فردا خبر ارتحال آن مرحوم در اقطار شيعه منتشر شد. تعطيل عمومى كرده پيراهنها پاره و يخه‏ها چاك كرده به وظايف سوگوارى قيام نمودند. مخصوصاً در نظر دارم كه مخبر السلطنه آن اوقات به ايالت تبريز مأموريت داشت؛ هنگام عبور از زنجان در بعضى از مجالس سوگوارى حاضر شد. همان سفر بود كه رفته غائله خيابانى را اسكات نمود.