از مرحوم آیت الله سید احمد زنجانی
-
گزیده الکلام…؛قانون نظام وظیفه در قم
قانون نظام وظیفه در قم شاه خودش به مرحوم آيت اللّه آقاى حاج شيخ عبدالكريم حائرى صريحا قول داده بود كه از قم و نواحى، تا پانزده سال نظام اجبارى نگيرند؛ ولى دو سال نگذشته بود كه از نواحى قم گرفتند، به ادّعاء اين كه مورد استثناء، خود قم است نه نواحى آن. بعد از […]
-
گزیده الکلام…؛قوّت دیانت
قوّت دیانت خيلى اتّفاق افتاده كه توسّط خواب، كشف مطالب شده؛ چون عالم خواب هم يكى از طرق وصول به واقع است؛ امّا نه هر خواب و نه هر وقت، بلكه حسب آنچه كه خداوند مصلحت بداند. آقاى حاج عبّاسقلى مهدوى قزوينى زنجانى كه فعلاً در قم مجاور است، نقل كرد كه حاج ابراهيم عطّار […]
-
گزیده الکلام…؛فقیران آبرودار و با دیانت
فقیران آبرودار و با دیانت آقاى آقا سيّد صدرالدين صدر نقل كرد كه: در نجف، يك نفر، يك ليره اشتباها دست يك فقيرى گذاشته بود. فقير هم نابينا بود؛ لكن از سنگينى آن ملتفت شده بود كه ليره است و فهميده بود كه او اشتباه كرده. پس صدا زده بود كه آقا! پولى كه به […]
-
گزیده الکلام…؛پیشوای عادل
پیشوای عادل در كتاب «اصل الشيعه»، از ابوسعيد منصور بن حسين آبى، متوفّى سنه 422، در كتاب «نثر الدرر» نقل كرده كه احنف بن قيس گفت: وارد شدم بر معاويه؛ براى من از گرم و سرد و شيرين و ترش، آن قدر آورد [که] من تعجّب كردم. بعد، يك قسم از خوردنى آورد، من نشناختم. […]
-
گزیده الکلام…؛حلم احنف بن قيس
حلم احنف بن قيس احنف بن قيس، از بزرگان اهل بصره و بسيار محترم بود و يكى از حكماء و عقلاء و سياسيّين بود. در حلم، ضرب المثل بوده، مىگفتند: فلانى از احنف، حليمتر و بردبارتر است. به احنف گفتند: از كجا اين حكمت را اخذ و اين حلم را ياد گرفتى؟ گفت: از حكيم […]
-
گزیده الکلام…؛ حضرت ابوطالب (علیه السلام)
حضرت ابوطالب (علیه السلام) ابن ابى الحديد در فضل اميرالمؤمنين (عليه السلام) مىگويد: چه گويم در حقّ كسى كه پدرش، ابوطالب، بزرگ بطحا و شيخ قريش و رئيس مكّه بود. گفتهاند كه كم است اينكه فقير و نادار، سيّد و بزرگ بوده باشد؛ ولى ابوطالب، بزرگ بود؛ در حالتى كه نادار و بىمال بود، قريش […]
-
گزیده الکلام…؛ حکایت شیر بهادر
حکایت شیر بهادر اين همه رجزها (رجزهای رضا شاه)، نظير آن رجز هندى گرديد كه آقاى ميرزا عبداللّه تبريزى مجتهدى از آقاى شيخ محمّد رضا مجتهد مسجد شاهى اصفهان نقل كرد كه: ما از كربلا، عازم كاظمين بوديم. اتّفاقا در مركب، با دو نفر هندى رفيق شديم. من از راه نگرانى داشتم؛ چون آن ايّام، […]
-
گزیده الکلام …؛ مباحثه هشام با یکی از مخالفین
مباحثه هشام با یکی از مخالفین هشام بن حكم، با يكى از مخالفين مباحثه مى نمود. او به هشام گفت كه: اگر تو غالب شدى، من مذهب تو را اختيار مى كنم؛ و اگر من غالب شدم، تو مذهب مرا اختيار كن. هشام گفت: انصاف به خرج ندادى. اگر من غالب شدم، تو مذهب مرا […]