اخلاق مهرورزی در کربلا (2)
بسم الله الرحمن الرحیم
اخلاق مهرورزی در کربلا (2)
مهرورزی با ایتام
از جمله اصول اخلاقی که در مجموعه مهرورزی میگنجد، یتیمنوازی و مهرورزی با ایتام است. جایگاه یتیم و اهمیت یتیمنوازی به حدی است که پيامبر گرامي اسلام صليالله عليه و آله و سلم میفرماید:
وقتي يتيم گريه ميكند عرش خداي رحمن به لرزه درميآيد!
و اولیای الهی برای آنکه حس مهر و محبت نسبت به یتیمان را تحریک و تشویق نمایند به رابطه پدرانه که اوج محبت از آن میجوشد و احساس یکی بودن در آن نهفته است، تمسک جستهاند از جمله آن حضرت در کلامی دیگر چنین دستور میدهد: نسبت به يتيم مانند يک پدر عطوف و مهربان باش و بدان که تو امروز (هرچه) ميکاري (فردا) آن را درو خواهي کرد.
تأثیر مسئله یتیمنوازی و اهتمام به آن تا حدی در رویکرد مهرورزی و تقویت آن در وجود انسان زیاد است که از آن بهعنوان یک ابزار برای رقت قلب و مهارتی برای تشدید روحیه مهربانی یاد شده است. امام محمدباقر (عليهالسلام) میفرماید: هرگاه يكي از شما در خود احساس قساوت و سنگدلي كرد طفل يتيمي را نوازش كند و دست عطوفت بر سر او بكشد به ياري خدا دلش نرم و مهربان ميگردد. و از جالبترین نکات در سیره عملی پیامبر اکرم همین است که در آخرین وصیت خویش به هر دو مورد یتیم و خدمتکار سفارش کرده است.
اما در ماجرای کربلا علاوه بر مهرورزی با زیردستان، یتیمنوازی نیز تجلی خاصی داشت چراکه هر لحظه و هر ساعتی خبر شهادت شیرمردی به گوش میرسید و دختران و پسران مظلومی یتیم میشدند. دور از انتظار نیست اگر مهرورزی توأم با رقت قلب و دلسوزی در کربلا جلوه خاصی داشته است. از جمله این مصادیق ناب، دست نوازشی است که امام مهربانیها بر سر دختر مسلم بن عقیل کشید و جملاتی است که پس از باخبر شدن از شهادت جانسوز مسلم به دختر یتیم وی فرمود. بنابر نقل تاریخ، حمیده دختر مسلم از ام کلثوم دختر امام علی علیهالسلام و همسفر کوچک و کودک کاروان کرب و بلا بود. در بین راه آن گاه که خبر شهادت مسلم به امام علیهالسلام رسید، آن حضرت از خیمه خود خارج شد و دخترک را بر زانوی خود نشاند و به گونهای خاص دست نوازش بر سر او کشید. این محبت امام آنچنان رحیمانه بود که حس ترحم را در وجود دخترک برانگیخت و با تعجب عرض کرد: «دایی جان! با من مانند یتیمان رفتار میکنی؟ پیش از این چنین رفتاری با من نداشتی، گمان میکنم پدرم شهید شده است!» امام حسین علیهالسلام گریه سرداد و فرمود: «من پدرت هستم و دخترانم خواهران تو هستند.» در این لحظه صدای گریه حمیده بلند شد، به طوری که دیگر فرزندان مسلم متوجّه شهادت او شدند؛ همگی گریستند و فریاد وامسلما و واابن عقیلا سردادند. اما روز عاشورا پس از شهادت امام حسین علیهالسلام زمانی که لشکریان عمرسعد به خیمهها حمله کردند، همین دختر در زیر دست و پای مهاجمین به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
مهرورزی با خانواده
از شاخههای مهم مهرورزی و ابراز عاطفه، محبت کردن به خانواده است که شامل پدر و مادر؛ خواهر و برادر و فرزندان میشود. متأسفانه گاهی مشاهده میشود حتی در بین خانوادههای متدین و پای بند به دستورات دینی این مسئله مورد بیتوجهی و یا کمتوجهی قرار میگیرد که در هر صورت شایسته و پسندیده نیست. اگر انسان به لحاظ شاکله روحی و روانی و تربیت قبلی خانوادگی، به گونهای است که نمیتواند به راحتی محبت خویش را نسبت به خانواده ابراز کند، باید سختی این کار را به جان بخرد و بهعنوان یک تکلیف دینی و شرعی و انسانی، آن را بر نفس خویش تحمیل کند تا تبدیل به عادت و ملکه گردد و اگر نشد، در هر اندازه باشد باز هم مطلوب و البته لازم است. خانوادهای که محبت بین افراد آن پیوسته و از راههای گوناگون گفتاری و رفتاری ابراز نگردد، هم از جهت روانی، سرد و بیروح خواهد بود و بستری برای پویایی و رشد وجود ندارد و هم از جهت تربیتی، افراد زمینهای برای تربیت یکدیگر نخواهند یافت و این نتیجهای جز نابسامانی روحی و اخلاقی در پی نخواهد داشت. به همین جهت است که مهرورزی با خانواده جزء اصولیترین سفارشات دینی است که با تعابیر مختلف و پیشنهادهای مهارتی و رفتاری گوناگون مورد سفارش قرار گرفته است. پيامبر خدا صلیالله عليه و آله محبت به همسر را در رابطه مستقیم با میزان ایمان فرد دانسته و میفرماید: هر چه ايمان بنده زياد شود، محبت [وي] به زنها نيز زياد میشود. اهمیت این مسئله تاحدی است که دوستدار اهلبیت علیهمالسلام دوستدار همسر معرفی شده است! و به فرموده حضرت اميرالمؤمنين علي علیهالسلام صفای زندگی در مهرورزی با همسر است. پيامبر مهر و رحمت صلیالله عليه و آله نیز بهترین مردان را کسی میداند که با خانوادهاش بیشتر مهربان است و آنان را آزار نمیدهد.
روشن است که در قاموس اخلاقی و تربیتی چنین پيامبر مهربانی صلیالله عليه و آله کتک زدن و آزار جسمی همسر، عملی است که سزایی جز آتش ندارد: هر كس به صورت زنش سيلي بزند، خداوند به آتشبان جهنم دستور میدهد تا در آتش جهنم هفتاد سيلي بر صورت او بزند. حتی ابراز محبت با تعبیر شایع «دوستت دارم!» همراه با نوعی عفت و حیای در کلام از بزرگان دین مورد سفارش قرار گرفته است چنانکه در حدیثی دیگر از آن حضرت آمده است: اين گفتار مرد به همسرش كه «من تو را دوست دارم!» هرگز از قلب زن بيرون نمیرود.
فرزندان نیز از این قاعده مستثنا نیستند و مهرورزی با آنان تکلیفی انسانی و شرعی است که مهر و محبت الهی را در پی خواهد داشت. البته دختران، در این زمینه مقدمند چرا که روحیهای حساس و لطیفتر نسبت به پسران دارند. حتی همین اندازه توجه نیز از تیررس سفارشات نبی اکرم دور نمانده است:
هر كس به بازار رود و هدیهای براي خانوادهاش بخرد و ببرد، [پاداش او] مانند كسي است كه براي نيازمندان صدقه میبرد [و هنگامي كه هديه را به خانه میبرد] بايد قبل از پسران، به دختران بدهد؛ زيرا كسي كه دخترش را شادمان كند، مانند كسي است كه يك بنده از فرزندان اسماعيل را آزاد كرده است. و هر كس [با دادن هدیهای] چشم پسري را روشن كند، گويا از ترس خدا گريسته است و هر كس از ترس خدا بگريد، خداوند او را داخل نعمتهای بهشت كند.
در راستای مهرورزی با خانواده، اهتمام به ناراحتی و غم و اندوه خانواده از مهمترین ویژگیهای اخلاقی انسانی است که در دین مبین اسلام و در سیره و گفتار اولیای الهی مورد توجه خاص قرار گرفته است.
این رویکرد صواب که ریشه در روحیه مهرورزی و محبت به دیگران دارد، در کربلا و رفتارمتقابل سیدالشهدا با خانواده خویش تجلی خاصی داشت. از جمله هنگامى كه امام حسين علیهالسلام ديد تعداد 72 نفر مرد از اهلبیتش شهيد شدهاند متوجه خيمهها شد و فرمود:
يَا سُكَيْنَةُ يَا فَاطِمَةُ يَا زَيْنَبُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَام!؛ اى سكينه، اى فاطمه، اى زينب، اى ام كلثوم من هم رفتم خداحافظ.
سكينه فرياد زد: پدر جان! آيا تو نيز تسليم موت شدهاى! فرمود: چگونه تسليم موت نشود كسى كه يار و معينى ندارد؟ گفت: پدر جان! پس ما را بهسوی حرم جدمان پيامبر خدا بازگردان. فرمود: هيهات! «اگر مرغ قطا را در آشیانهاش به حال خود وامیگذاشتند آسوده میخوابید.» ناگهان زنها صدای خود را به گریه بلند کردند. حضرت آنان را ساکت نمود و به حضرت ام کلثوم علیها السلام فرمود: «ای خواهرم! تو را سفارش میکنم که خویشتن را نیکو بداری و من اینک برای نبرد با گروه دشمنان میروم.»
حضرت سکینه علیها السلام فریادکنان نزد امام حسین آمد. حضرت که او را خیلی دوست میداشت. به سینه خود چسباند و اشکهایش را پاک کرد و به وی فرمود:
سیطول بعدی یا سکینه فاعلمی
منک البکاء اذا الحمام دهانی
لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة
مادام منّی الروح فی جسمانی
فاذا قتلت فانت أولی بالّذی
تأتینه یا خیرة النّسوان
ای سکینه! بدان که پس از مرگ من، گریه تو بسیار خواهد بود. دل مرا از روی حسرت و افسوس به اشک خود مسوزان تا زمانی که جان در تن من است.ای برگزیده زنان! چون کشته شوم، تو سزاوارترین کسی خواهی بود که بر بالین من میآیی.
ابراز عواطف بین خواهر و برادر، در کربلا چنان تابان و رخشنده است که همچون خورشید که فروغی برای دیگر ستارگان باقی نمیگذارد، همه انواع مهرورزی و تحابب را تحتالشعاع قرار داده است. بهعنوان نمونه ابراز عواطف این دو قهرمان کربلا در لحظه وداع ذکر میشود باشد که الگویی برای خانوادههای مؤمن و همه دلدادگان حسینی در اصلاح روابط با نزدیکان و خویشان گردد. حضرت زینالعابدین علیهالسلام نقل میکند:
من در آن شبى كه پدرم فرداى آن شهید شد نشسته بود و عمهام زينب نيز نزد من بود و از من پرستارى میکرد. در آن هنگام پدرم به خیمه خويش رفت و جون غلام أبى ذر غفارى نيز نزد او سرگرم اصلاح شمشير آن حضرت علیهالسلام بود و پدرم اين اشعار را میخواند:
«يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيلِ …؛ اى روزگار! اف بر دوستى تو، چقدر در شب و روز، دوستان و هواخواهان را كشتى و بين دوستان جدايى افكندى و در عين حال روزگار به افراد جايگزين آنها قناعت نكند، به هر حال امور به سوى خداى بزرگ بازگردد و هر زنده سرانجام اين راه را مىپيمايد…
و اين اشعار را دو بار يا سه بار از سر گرفت تا اينكه من آن را فهميدم و مقصود او را دانستم. پس گريه گلوى مرا گرفت ولى خوددارى كرده خاموش شدم و دانستم بلاء نازل گشته است. اما عمهام نيز شنيد آنچه را من شنيدم و او چون زن بود و زنان دلنازک و بىتابتر هستند نتوانست خوددارى كند و از جا جسته دامنکشان و مضطرب به نزد آن حضرت دويد و گفت: واثكلاه! (واى از عزا و مصيبت من) كاش مرگ من رسيده بود و زنده نبودم، (گویی) امروز مادرم فاطمه و پدرم على و برادرم حسن از دنيا رفتهاند! اى بازمانده گذشتگان و اى دادرس بازماندگان! حسين علیهالسلام به او نگاه كرد و فرمود: خواهرم، شيطان شکیباییت را از دستت نربايد و اشك در چشمانش جمع شد و فرمود: اگر مرغ قطا را در آشيانهاش به حال خود مىگذاردند (آسوده) مىخوابيد. زينب گفت: اى واى بر حال من آيا تو بهناچار خود را به مرگ سپردى (و تن بدان دادهاى)؟ اين بيشتر دل مرا ريش میكند و بر من سختتر است.
«ثُمَّ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيّاً عَلَيْهَا.»؛ وقتی اين سخن را گفت لطمه به صورت زد و دست به گريبان برده چاك زد و بیهوش بر زمين افتاد.
امام حسين علیهالسلام برخاسته آب به روى خواهر پاشيد و به او فرمود: آرام باش اى خواهر! پرهيزكارى پيشه كن و با آن شکیبایی كه خدا بهرهات میسازد بردبارى كن … و به او فرمود:
«يَا أُخَيَّةُ إِنِّي أَقْسَمْتُ فَأَبِرِّي قَسَمِي؛ لَا تَشُقِّي عَلَيَّ جَيْباً وَ لَا تَخْمَشِي عَلَيَّ وَجْهاً …»؛ خواهرم! تو را به خدا سوگند میدهم و بايد بدين سوگند رفتار كنى؛ چون من كشته شدم (در كشته شدن و ماتم من) گريبان چاك مزن و روى خود مخراش …
این رابطه مهربانانه که هر چند ریشه در معرفت و شناخت دارد اما نمیتوان بُعد عاطفی و صمیمانه آن را نادیده گرفت، در کربلا بین دو برادر نیز مشاهده شده است. آنجا که امام حسین علیهالسلام قمر بین هاشم را با تعبیری عاطفی و دوستدارانه مخاطب قرار داد. امام حسين برادرش عباس بن علي را بسيار دوست میداشت. وقتی نمايندگان عمر بن سعد، براي مذاکره و گفتوگو با امام حسین علیهالسلام آمدند و عباس خبر آمدن آنان را به امام داد، حضرت با تعبیری عاطفی و مهربانانه که حاکی از ابراز محبتی عمیق به برادر خویش بود فرمود: «يا عباس! إرکب، بنفسي أنت يا أخي! حتي تلقاهم فتقول لهم مالک و ما بدا لکم؛ برادرم! عباس جان فدايت شوم! بر اسب بنشين و به سوي آن ها برو و از آن ها بپرس کيستند و براي چه آمده اند؟
تعبیر فدایت شوم که از امام معصوم به برادر خویش صادر شده است، واقعاً حیرتانگیز و درسآموز است.
همچنین در ابراز محبت شدید امام به برادرزاده خویش در کربلا و در آغوش کشیدن یادگار امام حسن علیهالسلام تا جایی که طبق نقل برخی مقاتل هر دو غش کردند، از دیگر جلوههای محبت و مهرورزی خانوادگی در کربلاست.
نویسنده: محمدجواد نوری