اخلاق مهرورزی در کربلا (3)
بسم الله الرحمن الرحیم
اخلاق مهرورزی در کربلا (3)
مهرورزی با دشمنان در کربلا
با وجود تفاوتهایی که میان انسانها وجود دارد و هر کدام از کیش و آیینی تبعیت میکنند، اما نقاط مشترک فراوانی نیز دارند که میتواند مبنای مهرورزی و محبت در میانشان باشد و از دریچه نورانی همین مهرورزیها، اختلافات رفتهرفته به نقاط مشترک بیشتر تبدیل شده همدلی و همافزایی در درک حقایق را منجر شده و در نهایت سعادت را به ارمغان میآورد. از دیدگاه اسلام، حتی با مخالفان عقیدتی نیز میتوان نقاط مشترکی را یافته و بزرگنمایی کرد و با این دید انسانی، زمینه برای رشد و دعوت به حق فراهم آورد.[1]
روشن است که مفهوم این رویکرد، عقبنشینی از راه درست و کوتاه آمدن و وادادگی از حقیقت نیست بلکه به معنای تمرکز بر عقاید مشترک، در جهت فروکش کردن هیجانها و تقابلات و افزایش درک متقابل و نهایتاً پذیرش حقیقت است. وقتی در روابط انسانی بتوان نقاط مشترکی را مبنایی برای مهرورزی و بهانهای برای محبت به همنوعان قرارداد، در سایر اختلافات که صرفاً جنبه فرهنگی؛ اقتصادی؛ سیاسی و … دارند نیز میتوان با همین الگو رفتار نمود و اختلافات و تفاوتها را بر محوری مشترک حلوفصل نموده پرده از روی نازنین حق برداشت. این رویکرد بهعنوان یک امر مهم در سیره اولیای الهی فراوان مشاهده میشود. البته ناگفته پیداست که اصل اولی با کسانی که به دشمنی با حق و حقیقت میپردازند و زمینه گمراهی و ضلالت را در جامعه فراهم میکنند، دوری و عداوت و شدت است اما جاییکه بتوان از محبت و مهرورزی بهعنوان ابزاری برای هدایت دشمنان استفاده کرد زمینه چنین امری فراهم باشد، بر اساس اقتضای فطرت و رحمت باطنی، باید از ابراز محبت و دلسوزی در قالب مهرورزی فروگذار نکرد چنانکه سیره عملی اولیای الهی همین بوده است.
پيامبر اسلام بهعنوان پيامآور وحي الهي و رسول مهر و رحمت برای عالمیان نماد مهرورزی عاقلانه با همگان بوده است. از جمله وقتي در مكه براي دعوت مردم به خداپرستي ظهور كرد، با عكسالعمل شديد مواجه گشت؛ و قريش از هيچگونه آزار و شكنجه و افترائات و اهانت دريغ نورزيدند و او را فردي كذاب، ساحر، مجنون و… معرفي ميكردند اما عكسالعمل مهربانانه و دلسوزانه و خیرخواهانه پیامبر این بود که:
اللهم اغفرلقومي بانهم لايعلمون.[2]؛ بار خدايا! قوم مرا كه نادانند، ببخش!
از اين مهمتر رفتار مهربانانه و عاطفی پیامبر صلیالله علیه و آله با مردم در هنگام اقتدار سياسي است كه نمونهاي از آن در روز فتح مكه متجلي گشت. در آن روز سرنوشت كه پس از سالياني جهاد و مشقت، مكه را فتح كرد و آنان را به زانو درآورد، ميتوانست انتقام آزارها و اهانتها و قتل و غارتها بگيرد اما فرمان عفو عمومي صادر نمود و از تقصير همگان، جز چند نفر كه بيش از حد، معاند و پليد بوده و از ائمه كفر به حساب ميآمدند، نگذشت. دلیل اینکه این عفو ریشه در مهر و محبت آن حضرت داشته این است که در روز فتح مكه، هنگام ورود سپاه اسلام با تجهيزات كامل و آرايش خاص به شهر مكه، سعدبن معاذ از بزرگان صحابه و افسران سپاه پيامبر رجزهایی با اين مضمون خواند که: «امروز روز نبرد است، امروز جان و مال شما حلال شمرده ميشود.»
قلب عطوف و مهربان پیامبر صلیالله علیه و آله از شنيدن اين اشعار، سخت غمگين گشت و جهت تنبيه آن افسر، او را از مقام فرماندهي عزل نمود و پرچم را به پسر وي، قليلبن سعد سپرد.[3] اين مهرباني براي مردم مكه، كه سالها با آن حضرت خصومت ورزيده و با او جنگها نموده بودند، عجيب مينمود و نسيم ملايم عطوفت، آنان را به عفو رهبر بزرگ، اميدوار ساخت و دلها را به پذيرش اسلام، متمايل ساخت.
جالب آن است که نفس خیرخواهی از محبت ریشه میگیرد و از سویی خود یکی از مهمترین عوامل ایجاد و تقویت محبت است که زمینه را برای جلب توجه و قرارگرفتن محب در مسیر هدایت و تربیت محبوب فراهم میسازد. امام على علیه السلام میفرماید:اَلنُّصحُ يُثمِرُ المَحَبَّةَ[4]؛ خيرخواهى محبتآور است.
همین سیره خیرخواهانه و مهرورزی به قصد هدایت و تربیت، در کربلا و به ویژه در شخص مبارک امام حسین علیهالسلام جلوه تابناکی داشت. در موارد متعددی مشاهده شده است که حضرت با دشمنان فاسق و سنگدل خویش از در مهربانی و رحمت و رأفت وارد شده و خیر آنان را به آنان گوشزد نموده است. این رویکرد علاوه بر آنکه در تمامی خطبهها و تذکرات ایشان نمایان است، در رفتار آن حضرت نیز تجلی داشته و از جمله در برخوردهای عاطفی و بزرگوارانه سیدالشهدا علیهالسلام با سپاه دشمن در قریه «ذوحسم» مشاهده میشود.
به نقل تاریخ، كاروان حسيني، شب را در منزلگاه شَراف به سر بردند بامداد، امام علیهالسلام دستور داد ظرفها و مشکها را پر از آب كرده به راه خود ادامه دهند. هنگام ظهر يكي از همراهان تكبير گفت. امام علیهالسلام علّت تكبير را پرسيد، او گفت: «نخلستانهای كوفه ديده ميشود.» كساني كه به راه آشنا بودند، گفتند: «اينجا كجا و كوفه كجا؟» با دقت به راه نگاه كردند، دريافتند كه لشکر مجهزی غرقِ در اسلحه، پيش ميآيد. امام علیهالسلام فرمود «آري، سپاه مجهزي به پيش ميآيد.» در اين هنگام با اصحاب به مشورت پرداختند كه در برابر سپاه دشمن، كجا سنگر بگيرند آنها گفتند: در همين نزديكي، از ناحيه چپ، قريه «ذو حُسُم» مكان مناسبي است.
كاروان آنجا رفته، خيمهها را برپا كرده و آماده دفاع شدند و طولی نكشيد كه سپاه هزار نفري به فرماندهی حر بن يزيد رياحی، به آنجا رسيد اما معلوم بود كه در حال حاضر قصد جنگ ندارند. امام مهربان که آثار تشنگي و رنج فراوان را در چهرههاي سپاه حر مشاهده نمود، به ياران فرمود از آبي كه همراه دارند، آنها و حيواناتشان را سيراب كنند به دستور آن حضرت تا آخرين نفر آنها را آب دادند. علي بن طعان محاربي ميگويد: «من آن روز در لشکر حر بودم و آخرين نفري بودم كه دنبال لشكر به آنجا رسيدم. چون حسين علیهالسلام تشنگي من و اسبم را ديد، فرمود: روايه را بخوابان. من شتر را خواباندم، فرمود: از آب بياشام! من آشاميدم و اسبم را نيز سيراب كردم.»[5]
برداشت پایانی
بر اساس حقایق تاریخ، اولیای الهی بعد از خداوند متعال مهربانترین انسانها نسبت به موجودات ديگر بهویژه افراد بشربودند تا جايى كه به خاطر محبت به مردم و عشق به آنان از همه چيز حتى جان خود گذشتند تا افراد جامعه را به سعادت ابدى برسانند. از جمله زیباترین و حیرتانگیزترین نقوش این تابلوی چشم نواز، در ماجرای کربلا و از سوی سیدالشهدا علیهالسلام ترسیم شده و بهعنوان الگویی کامل و تام، پیشکش بشریت گردیده است. در این نوشتار به گوشه ای از زوایای مهرورزی حضرت و یارانش اشاره گردیده تا به عنوان نکات کلیدی راهگشا و نشانه ای برای پیروان حضرت در مسیر زندگی باشد انشاء الله.
.[2] بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج95، ص: 167.
[3]. فروغ ابديت، 2/337. عبد الملك بن هشام الحميرى المعافرى، السيرة النبوية، بيروت، دار المعرفة، بى تا، 4/49.
[4] . تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص224 ، ح4547.
[5]. سوگنامه آل محمد ص، ص 218 به نقل از نفس المهموم ص 93.