الاحد 06 جُمادى الآخرة 1446 - یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳


استخدام

استخدام[1]

حضرت آیة الله العظمی شبیری زنجانیدام ظلّه

يك مطلب كلي که آقايان در آيات قرآن و موارد ديگر دارند، مسئله استخدام است كه اول يك معناي عامي ذكر مي‏شود و بعد ضمير به معناي ديگري به صورت مباين و يا جزء و كل استعمال مي‏شود.

من نتوانستم متقاعد شوم كه در لغت عرب يا زبان فارسي مسئله ی استخدام وجود داشته باشد. و به نظر می‏رسد كه عرف هم با استخدام مساعد نبوده و آن را اشتباه می داند. لذا مواردي كه به صورت استخدام نقل مي‏شود، اشتباه است و مرجع ضمیر بايد از اول در معنای ديگری استعمال شده باشد.

مثلاً آيه شريفه « وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَ لا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ ما خَلَقَ اللَّهُ في‏ أَرْحامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ في‏ ذلِكَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً » ([2]) گفته‏ شده در صدر آيه كه اثبات عده كرده، اعمّ از رجعي و بائن است و در ذيل آيه كه فرموده «أحقّ بردهنّ» راجع به مطلقات رجعي است، اين را گفته‏اند استخدام است كه مرجع ضمير عام است ولي آنچه از ضمير اراده شده یک قسم خاصّ است.

ولی به نظر ما اين مطلب در آيه بسيار بعيد است، و مراد از «مطلقات»، متعارف و معمول مطلقات است كه مطلقات رجعي هستند. در صدر می فرماید اينها عده دارند و در ذیل می فرماید بعولتهنّ أحقّ بردّهنّ، که هر دو به يك معنا است.

به عبارت دیگر در «مطلقات» مراد طلاق‏های متعارف است؛ طلاق‏های متعارف دو خصوصیت دارند یکی این که بعد از دخول هستند و دیگر این که رجعی هستند، و ضمير «بعولتهن» نيز به همین متعارف برمی‏گردد. اما اين كه در صدر، اعمّ از متعارف و غير متعارف باشد و در ذيل كه ضمير می‏خواهد برگردد، قيد بخورد و متعارف شود اين خلاف ظاهر است. اين كه گفته شود از اول متعارف را می‏گويد، روشن‏تر است.

و در آيه ی شریفه، غير مدخوله و يائسه و صغيره ذكر نشده، به دليل اين كه اينها افراد غير متعارف هستند و آيه در مقام بيان حكم فرد متعارف است؛ منتها برخي از غير متعارف‏ها مانند خلع و مبارات و مطلقه ثالثه و مطلقه‏اي كه عقد او انفساخ يافته يا منفسخ شده، نسبت به عدّه به وسيله ی دليل خاص به متعارف ملحق شده اند.


[1] – تنظیم شده در مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام.(صوم44/309)

[2] – سوره مبارکه بقره/228