اطاعت؛ مُهر قبولی ولایت از دیدگاه امام باقر علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
ویژه نامه میلاد امام باقر علیه السلام
اطاعت؛ مُهر قبولی ولایت از دیدگاه امام باقر علیه السلام
از حقیقی ترین روابط موجود در جهان هستی، رابطه انسان به امام خویش است. این رابطه، وقتی در بستر عنایت و دستور حقیقت هستی؛ خدای متعال در بر مبنای دین راستین و اعتقاد ناب و حقیقی شکل میگیرد، بسیار عمیقتر و تاثیرگزارتر بوده و لطف و رحمت دائمی حضرت حق را در پی خواهد داشت. حقیقت این ارتباط تنگاتنگ، بین شیعیان و امامان معصوم علیهم السلام شکل میگیرد که چون شیعیان را با منابع فیض و رحمت الهی متصل میسازد، این گروه را از ویژگیهای خاص و امتیازات منحصر به فرد در دنیا و آخرت بهره مند میسازد. این مسئله بسیار مهم که در حقیقت بهترین و مهمترین و شیرین ترین بشارت برای انسان است در گفتار اولیای الهی بازتاب خاصی داشته و در موارد گوناگون بدان تذکر داده اند. اما در میان ائمه اطهار علیهم السلام این بشارت، بیشتر و به طور خاص در فرمایشات خورشید تابناک پنجم آسمان مهر ولایت به چشم میخورد که جای تامل و دقت بسیار دارد.
از دیدگاه امام محمد باقر ـعليهالسّلام ـ اصل ولايت اهل بيت ـعليهمالسّلام ـ ركن و اساس ايمان است و ايمان بدون ولايت، چون نقشى است كه بر آب زده شود و بدون آن، توحيد آدمى ناقص و خللپذير است:
بناى اسلام بر پنج پايه استوار است: نماز، روزه، زكات، حج و ولايت. ولايت ركن اعظم و برتر از چهار پايه ديگر است؛ چرا كه كليد ديگر اجزا است و ولى و راهنماى به آنهاست. بدانيد و آگاه باشيد اگر كسى شبها به قيام و عبادت برخيزد و روزها روزه بدارد و تمام دارايى خويش را به نيازمندان صدقه دهد، ولى ولايت امام و ولىّ زمان خويش را نشناسد تا راهنماى او باشد، عملش نزد خداى تعالى اجر و ارزشى ندارد و از اهل ايمان به شمار نمىآيد.
از این دیدگاه، مؤمن با ولايت، در پناه ولاى اهل بيت ـعليهمالسّلام ـ ، به آرامشى وصفناپذير دست مىيابد كه در تلاطم امواج دنيا و كشاكش معضلات زندگى، چون جانى تازه در كالبد انسان دميده مىشود و موجب رهايى و نجات وى مىگردد. حضرت امام محمد باقر ـعليهالسّلام ـ در روايتى دیگر، مرگ بىولايت اولياى الهى را، مرگ جاهلى شمرده و خطاب به شيعيان و محبان خويش بشارت میدهد :
بيشترين نيازمندى تو به ولايت، هنگامى است كه جانت به حلقوم مىرسد و لحظه رحلت و ترك دنيا فرا مىرسد. آن جاست كه خواهى گفت: چه نيك سيرهاى داشتم و چه راه صحيحى در پيش گرفته بودم.
بنابر این فرمایش، ولايت، ذخيرهى شيعيان براى جانكاهترين لحظات هستى است؛ هنگام مرگ كه دست انسان از هر چيز كوتاه مىشود، و گرد غربت و تنهايى بر رويش مىنشيند و او مىماند و صحيفهى اعمال و خداى قادر متعال. در اين هنگام كه فقر و نياز به مونس و همدم، سراپاى وجود او را فرا مىگيرد، جز ريسمان محكم ولايت و محبت اهل بيت ـعليهمالسّلام ـ دستگير او نخواهد بود.
همچنین امام باقر علیه السلام مژده میدهد که در لحظات تنهايى قبر نيز ولايت و محبت به پيامبر و اوصياى طاهرينش ـعليهمالسّلام ـ ، بهترين مونس و همدم انسان مؤمنند كه در آن تاريكى وحشت زا، چشم او به داشتن چنين همنشينى روشن خواهد بود:
«هنگامى كه بندهى مؤمن مىميرد، شش صورت همراه او وارد قبر مىشوند. در ميان آنها صورتى است كه چهرهاش از همه زيباتر و شكلش از همه پر فروغتر و از همه خوبشبو ترو تميزتر مىباشد. يكى از آن شش صورت در سمت راست مؤمن و ديگرى در سمت چپ او و بدين صورت يكى در جلو و ديگرى در پشت سر ويكى در پايين پاى او مىايستند و آن صورتى كه از همه زيباتر است، در بالاى سر او قرار مىگيرد. اگر مؤمن از سمت راست مورد تعرض قرار گيرد، صورتى كه سمت راست او قرار دارد از او دفاع مىكند و به همين صورت از جهات شش گانه. آن گاه صورتى كه از همه زيباتر است به صورتهاى ديگر مىگويد: خداوند به شما پاداش خير دهد، شما چه هستيد؟ صورت سمت راستى مىگويد: من نمازم. و صورت سمت چپى مىگويد: من زكاتم. و صورت جلويى مىگويد: من روزهام. و صورت پشت سر مىگويد: من حج و عمرهام. و صورت پايين پا مىگويد: من همان نيكوكارى و احسانى هستم كه به برادرانت رسيدگى نمودى. سپس همگى مىگويند: تو كه از همه ما زيباتر، خوش بوتر، و شكيلتر هستى، چيستى؟ صورت ششمين مىگويد: من همان ولايت آل محمد ـعليهمالسّلام ـ مىباشم. »
روايات فراوانى در آسودگى و سفيد رويى شيعيان در روز قيامت به واسطه داشتن ولايت اهل بيت ـعليهمالسّلام ـ وارد شده است، كه مىتوان آن را از بهترين آثار ولايت و نيكوترين مژده به مواليان اهل بيت ـعليهمالسّلام ـ دانست. از حضرت امام باقر ـعليهالسّلام ـ روایات خاصی رسیده است که شيعيان را به شرط اعمال صالح، رستگاران قيامت معرفى فرمودهاند :
«… به شيعيان ما ابلاغ كن كه اگر نسبت به آن چه بدان امر شدهاند عمل كنند، فقط و فقط آنان رستگاران صحنه قيامت خواهند بود.»
ولايت و مهرورزى به خاندان پيامبر اسلام ـصلّىاللهعليهوآلهوسلّم ـ ، اكسير اعظمى است كه مس وجود را مبدل به گوهر ناب مىسازد و در دنيا و آخرت، سعادت و عيش و امن در پى خواهد داشت. آن كه با ولايت اهل بيت عمرى به طاعت و بندگى به سر آرد، به نجات خويش بسى اميدوارتر است و به سعادت نزديكتر؛ چنان كه حضرت امام محمد باقر ـعليهالسّلام ـ مىفرمايد :
بندهاى گناهكار، ساليان متمادى به عذاب الهى در دوزخ گرفتار مىگردد و خداى تعالى را سوگند مىدهد تا از قهر و آتش خلاصىاش بخشد، ولى پاسخى نمىشنود. تا آن كه فرياد بر مىآورد: الهى! به حق محمد و اهل بيت او بر من ترحمى فرماى و از آتش رهايىام ده. آن گاه خداى متعال، ملك مقرب درگاه خويش، جبرييل امين را وحى مىفرمايد كه بندهى معذبم را به نزد من آر. جبرييل گويد: خداوندا! من چگونه داخل آتش شوم. خداى رحيم مىفرمايد: به او فرمان خواهم داد كه بر تو سرد و سلامت گردد. جبرييل گويد: جايگاه او را نمىدانم. خداوند فرمايد: در سجين ]قعر آتش[ چاهى است كه در آن جا محبوس است. پس جبرييل به آن چاه رفته، آن بندهى گناهكار را آويزان از پاى خويش مىيابد ]و او را به محضر حق تعالى مىآورد[ خداى ـعزّوجلّ ـ از او مىپرسد: چه مدت است كه در آتش مرا سوگند مىدهى؟ گويد: مقدار آن را نمىدانم. پس خداى تبارك و تعالى مىفرمايد: به عزت و جلالم سوگند، اگر مرا به محمد و آل محمد ـعليهمالسّلام ـ قسم نداده بودى، در خوارى و زبونى عذاب رهايت مىكردم، ولى بر خود لازم داشتهام هر كس كه مرا به محمد و آل محمد ـعليهمالسّلام ـ سوگند دهد، آن چه ميان من و گذشته اوست بيامرزم و اكنون تو را نيز بخشيدم.
ولايت اهل بيت ـعليهمالسّلام ـ ، سرمايهى گران بهايى است كه خداى مهربان به رايگان در اختيار شيعيان نهاده تا آن را سرمايهى طاعت و بندگى خويش سازند و با پيروى خالصانه و اطاعت از دستورات آنان، در مسير عبوديت حق تعالى گام زنند و به سعادت ابدى دست يابند. در زيارت جامعه كبيره مىخوانيم:
«مَن اطاعَكُم فَقَد اطاعَ اللهَ و مَن عَصاكُم فَقَد عَصَى الله.» ؛ هر كس شما را اطاعت كند، به تحقيق خدا را اطاعت نموده و هر كس شما را نافرمانى كند، حقيقتآ خدا را معصيت كرده است.
پس نعمت ولايت، وقتى به كار مواليان اهل بيت ـعليهمالسّلام ـ مىآيد كه سر در خط فرمان و طاعت آنان نهند و از آن چه مورد ناخرسندى آنان است پرهيز كنند.
به همین جهت است که در کنار این مژده های جانبخش که موجب رسوخ اعتقاد تشیع در دل شیعیان و محبان اهلبیت علیهم السلام میگردد، وجود مبارک امام باقر در موارد متعدد، به این نکته مهم نیز هشدار جدی میدهند که ولایت، وقتی مهر تایید نهایی میخورد که با عمل و عبادت همراه گردد و محبتی که انسان محب را به طاعت بکشاند، موجب معرفت و سعادت وی خواهد شد. تاکید بر این نکته حساس و مهم، با شدیدترین الفاظ در فرمایشات حضرت امام باقر علیه السلام مشاهده میگردد. حضرت در اين باره، پيامى صريح به شيعيانشان فرمودهاند :
اى جابر! به شيعيان سلام مرا ابلاغ كن و آنان را ]كاملا[ آگاه كن كه ميان ما و خداى ـعزّوجلّ ـ هرگز دوستى و رابطهى خويشاوندى نيست! و هيچ كس جز به وسيلهى طاعت و بندگى به خداوند تقرب حاصل نمىكند.
اى جابر! هر كس خدا را اطاعت كند و ما را دوست بدارد، از دوستان ما خواهد بود و آنكس كه معصيت خداى را مىكند، محبت ما سودى برايش ندارد.
نیز حضرت با لحنی توبیخی و هشدارگونه میفرماید :
از ميان شما، كسى كه اطاعت خدا كند، ولايت ما براى او سودمند خواهد بود و هر كدام از شما كه معصيت كار خداوند باشد، ولايت ما نفعى برايش نخواهد داشت؛ واى بر شما ]بيهوده[ مغرور نباشد! واى بر شما، فريب مخوريد!
كسى لاف وفادارى زند با دلرباى خود كه خود را بهر او خواهد، نه او را از براى خود
از همين روست كه پيشوايان طريق بندگى و اولياى مكرّم الهى، ادعاى محبت و دوستدارى ياران خويش را كافى ندانسته، طاعت و تقوا و عمل به فرمانهاى خدا و رسول را شرط صداقت در دعوى تشيع و ولايت آنان معرفى فرمودهاند؛ حضرت امام محمدباقر ـعليهالسّلام ـ به جابر بن عبدالله انصارى فرمود :
اى جابر! آيا كسى كه ادعاى تشيع دارد، كافى است كه بگويد من اهل بيت را دوست مىدارم؟ به خدا سوگند، شيعه ما نيست، مگر كسى كه تقوا داشته باشد و از خدا اطاعت كند و ايشان جز با فروتنى، خشوع، امانت دارى، زياد به ياد پروردگار بودن، روزه، نماز، نيكى به پدر و مادر، تعهد به همسايگان، فقيران، درماندگان، يتيمان و راستگويان و نيز تلاوت قرآن و به كار انداختن زبان در امور خير شناخته نمىشوند و امين طايفهشان در تمامى امور هستند… مگر همين گفتار زبان كه كسى بگويد: من على ـعليهالسّلام ـ را دوست دارم ]چون[ او را كفايت خواهد كرد، اگر اهل عمل نباشد؟! پس اگر بگويد رسول خدا را دوست دارم، رسول خدا ـصلّىاللهعليهوآلهوسلّم ـ از على ـعليهالسّلام ـ بهتر است، سپس از سيرهاش تبعيت نكند و به سنتش عمل ننمايد، محبتش براى او نفعى ندارد.
پس تقوا داشته و براى آن چه نزد خداست عمل كنيد. بين خدا و بين كسى خويشاوندى نيست، محبوبترين بندگان به سوى خدا ]و گرامىترين ايشان نزد او[ با تقواترين و عاملترين آنان در اطاعت الهى هستند. اى جابر! به خدا سوگند جز با انجام وظايف بندگى به خداوند نزديك نمىشوند و با ما برائتى از آتش نيست و كسى بر خداوند حجتى ندارد، اگر او را نبخشد. پس آن كه اطاعت خدا نمايد، دوستدار ماست و هر كه اهل معصيت باشد، دشمن ما به شمار آيد و به ولايت و دوستى ما جز با عمل و پرهيز از محرمات، نتوان رسيد.
بنابر این فرمایش، محبت اهل بيت ـعليهمالسّلام ـ با اطاعت از آنان محك زده مىشود و ميزان پيروى خالصانه از آنان، علامت صداقت در اين اظهار محبت و ولايت است. محبت هر محبوب، آن گاه وى را سودمند میافتد و اظهار اشتياق وى به محبوب، زمانى مقبول و پسنديده است كه از سوى محبوب، مهر تأييد و امضاى قبول بخورد. شرط سودمندى محبت و كامجويى محب، آن است كه در ادعای محبت خويش صادق و وفادار و مطيع و فرمان بردار محبوب باشد. آن كه دل در گرو مهر يارى نهاده، بايد سر نيز در كمند طاعت وى اندازد و از هر چه جز رضايت و خشنودى اوست، سرباز زند. بسى مايهى شرمسارى و ندامت است كه كسى ادعاى عاشقى معشوقى نمايد، ولى از آن چه وى پسندد، روى گرداند و در مسير آن چه مورد ناخرسندى اوست، گام نهد. در راه عاشقى شرط نخست، صداقت، دلدادگى و اثبات وفادارى است و اگر جز اين باشد، اين مهر و محبت نه تنها اثرى در پى نخواهد داشت، كه نزد يار به كمتر چيزى نيرزد و موجب خسران و شرمسارى نيز خواهد بود.