التفات از منظر حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی؛
التفات از منظر حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی؛
یکی از نکات مهم در رابطه با ظهور استعمالی این است که ظهور استعمالی باید مطابق با طبع عقلاء بوده به نحوی که با ذوق و طبع عرفی منافات نداشته باشد. این قاعده کلی در مورد آرایه های ادبی نیز باید رعایت شود. از این رو حضرت آیت الله شبیری زنجانی دام ظلّه در تکمیل بیان مرحوم آیت الله خویی معتقدند که استعمال آرایه های ادبی مانند صنعت مجاز ،صنعت التفات و … باید موافق با طبع عقلاء نیز بوده و الا صرف تطبیق قواعد بلاغی بر آیه نمی تواند موجب شکل گیری ظهور باشد.[1]
به عنوان مثال دو آیه (ایّاک نعبد) و (ان تصوموا خیر لکم) هر کدام مصداق التفات از غائب به خطاب می باشد اما با توجه به این که در آیه اول التفات موافق با طبع بوده نکته ادبی فوق موجب شکل گیری ظهور شده برخلاف آیه دوم که در تحقق ظهور حجت نقشی نخواهد داشت چرا که موافق با طبع نیست. ایشان در اشکال به بیان مرحوم فخر المحقیقن در ایضاح چنین می فرماید:
« تعبير به غياب از شخص پس از اينكه مخاطب است و تعبير به خطاب از او شده است، بسيار خلاف ظاهر است و در بین عرف از كسى كه مخاطب است و از او تعبير به «شما» كردهاند، به يك باره تعبير به «او» نمی نمايند.»
همچنین در جواب از بیان مرحوم صاحب حدائق در رابطه با روزه شیخ و شیخه چنین می فرماید:
«…در تعبيرات باب التفات در بعضی موارد هست و بسيار طبيعی و بعضاً بسيار زيبا است، فرضاً كسی كه با بزرگی صحبت میكند، میگويد حضرت آيت الله هر چه امر كنند، همان عملی خواهد شد، اين الان خطاب نيست، اما بعد خطاب میكند و میگويد حضرت آيت الله بفرمائيد كه ما چه بايد بكنيم، اين هيچ ركاكت عرفی ندارد، آيه قرآن اول میفرمايد سپاس برای حق تعالی است و بعد میگويند ای پروردگار از تو ياری میجوئيم، اين هيچ عيبی ندارد، اما اينكه خطاب كنيم و بگوئيم ای زيد وظيفه تو اين است و وظيفه برادر تو آن است و وظيفه خواهر تو آن است و تو بايد چنان كنی، نمیتوانيم بگوئيم كه خطاب «تو» به برادر يا خواهر است…»
«…اينجا میفرمايد ای اهل ايمان بايد روزه بگيريد، اگر عدهای از شما مريض يا مسافر هستند، روزه را بعداً قضا كنند و اشخاصی كه روزه برای آنها حرجی است (منكم)،…..اگر در ميان شما مانند شيخ و شيخه باشد كه روزه بر آنها حرجی است، فديه بدهند، اينكه مراد از تعبير و روزه گرفتن تو خير است، دستهای باشد كه آخر ذكر شده، بسيار غير طبيعی است، در باب التفات مانند مجازات است كه تعبير مرحوم آقای آخوند اين است كه در مجازات قبول طبع لازم است، اينطور چيزها را طبع قبول نمیكند و استنكار میكند اما در اياك نعبد و اياك نستعين طبع قبول میكند…»(صوم سال چهارم درس369)
[1] – لزوم موافقت با طبع در استعمال نکته ای است که مرحوم آخوند خراسانی نیز در بحث مجاز در کفایه الاصول بدان تصریح کرده است (و كون استعمال اللفظ فيه كذلك في غير ما وضع له بلا مراعاة ما اعتبر في المجاز فلا يكون بحقيقة و لا مجاز غير ضائر بعد ما كان مما يقبله الطبع و لا يستنكره و قد عرفت سابقا أنه في الاستعمالات الشائعة في المحاورات ما ليس بحقيقة و لا مجاز.)ص22