السلام عليك أيتها الصديقة الشهيدة
السلام عليك أيتها الصديقة الشهيدةالسلام عليك أيتها الرضية المرضيةالسلام عليك أيتها الفاضلة الزكيةالسلام عليك أيتها الحوراء الإنسيةالسلام عليك أيتها التقية النقيةالسلام عليك أيتها المحدثة العليمةالسلام عليك أيتها المظلومة المغصوبةالسلام عليك أيتها المضطهدة المقهورةالسلام عليك يا فاطمة بنت رسول اللهو رحمة الله و بركاته
(بحار الأنوار ج 97 ص 195)
یکی از نکات قابل توجه در مورد وقائع صدر اسلام، وجود فضای خفقان بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله بود که توسط عده ای برنامه ریزی شده بود.
به عنوان مثال این عده میخواستند که با مجموعه ترور و تهاجم، به حريم امن و خانه هاى مردم و اهل بيت، و كشتار و زنده زنده سوزاندن مخالفان مى خواستند مردم را ساكت و منزوى نمايند .در ادامه به برخی از این موارد به صورت اجمال اشاره می شود:
1. حباب بن منذر، مجاهد بدرى را با آن همه فضل و بزرگوارى كشتند و مخفيانه جنازه او را دفن نمودند زيرا شمشير كشيد و ابابكر را تهديد كرد كه چرا خلافت را غصب كردى؟ اصابه، ج1، ص302؛ كامل، ج3، ص77
2. سعد بن عبادة بزرگ قبيله خزرج كه عمر را تهديد كرد، شبانه در تاريكى كشتند و اعلان نمودند كه جن او را با تير زد و همه شنيده بودند كه عمر مى گفت سعد را بكشيد، سعد را بكشيد، خدا او را بكشد (شرح ابى الحديد ج 2 ص 826. نهاية الأرب ج 4 ص 35 – قاموس الرجال ج 4 ص 328)
3. خالد بن وليد را براى قتل بزرگ صحابى پيامبر (ص) مالك بن نويرة اعزام كردند در بين راه بين لشگر اعزامى اختلاف افتاد اما خالد به پيش تاخت، با اينكه قبيله مالك شهادت دادند، اذان گفتند، نماز مى خواندند خالد از بهانه جوئى دست برنداشت و سرانجام مالك را كشت و به همسر او تجاوز كرد اين جنايت بزرگ بين اصحاب ابابكر و عمر اختلاف ايجاد نمود ابابكر از خالد دفاع كرد ولى عمر نيز با او به مخالفت پرداخت كه به زشتى و رسوائى تجاوز به همسر مالك، اعتراف داشت.
1. نهاية الأرب ج 4 ص 72 2. البدء والتاريخ ج 5 ص 160
3. الغدير ج 1 ص 179 4. شرح ابى الحديد ج 1 ص 179
5. تاريخ طبرى ج 4 ص 1410 6. اسدالغابة ج 4 ص 259
7. تاريخ ابن أثير ج 3 ص 149 8. تاريخ ابن عساكر ج 5 ص 105
9. بيت الاحزان (ترجمه) ص 128. شيخ عباس قمّى
10. سيره ابن هشام ج 4 ص 54
11. تاريخ الردّة ص 47 و آنگاه كه مالك بن نويره (قبل از شهادت) به اعتراض بپا خواست و ابابكر را تهديد نمود كه چرا خلافت اسلامى را غصب كردى، عمر و خالد و قنفذ او را به شدت كتك زدند و زير دست و پا لگدكوب نمودند كه بدن خونين او را از مسجد بيرون بردند
4. مقداد آن صحابى بزرگ رسول خدا را پس از اعتراض، كتك زدند و اعتراض سلمان فارسى با خشونت عمر سركوب شد كه با دخالت امام على (ع) دست از سر سلمان برداشتند -. بيت الاحزان (ترجمه) ص 123