باغ فيروزه
باغ فيروزه
مرحوم حاج آقاى والد به مدت صد روز همراه آقاى خمينى بين الطلوعين قدم مى زدند و صبحانه و چاى را كنار پل صفائيه كه در آن زمان پل نبود و مزرعه بود، مى خورند. گاهى هم بعضيها به جمع دو نفره آنها ملحق مى شدند.
مرحوم حاج آقا مى فرمود: من در آنجا مقدارى جو ريختم و آب دادم. مدتى بعد جوها رشد كردند و سبزه كوچكى شدند و نام آن را «باغ فيروزه» گذاشتم.
مرحوم حاج آقا مى فرمود: با آقاى خمينى كنار باغ فيروزه مى رفتيم و چاى مى خورديم و بعضى از رفقا هم مى آمدند و در آنجا به ما ملحق مى شدند.
آقاى خمينى مى فرمود: من مبتلا به كمر درد بودم. بر اثر آن پياده روى بين الطلوعين، كمردردم خوب شد. ظاهراً منشأ كمردرد ايشان ناراحتى اعصاب بود و پياده روى بين الطلوعين براى بهبودى ناراحتى اعصاب، خيلى خوب است.