بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا
بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا
یکی از نکات مهم در رابطه با غیبت امام زمان علیه السلام و روایات مرتبط با آن، تبیین تعابیر وارده در این روایات از معنای «غیبت» است. معنایی که معمولا برای غیبت امام زمان در اذهان وجود دارد همان نیستی و عدم می باشد در حالی که این معنا از غیبت در مقابل حضور است نه ظهور.
به عبارت ساده تر غیبت به دو معنا است: یکی غیبت در مقابل ظهور که به معنای آشکار نبودن و از دیده ها پنهان بودن است. به عنوان مثال در پیرامون خود اشیاء زیادی داریم که از دید عامه مردم، پنهان است، مثلا وقتی خورشید پشت ابر است، در این حالت که خورشید دیده نمی شود گفته می شود خورشید ظاهر نیست یعنی مخفی و غائب است و این با حالتی که اصلا خورشیدی در کار نباشد یعنی معدوم باشد، متفاوت است. در صورت اول غیبت به معنای عدم رویت ظاهری و در فرض دوم، غیبت به معنای عدم وجود و معدوم می باشد.
اگر در متن روایات دقت کنیم، غیبت امام زمان علیه السلام به معنای عدم ظهور است نه عدم حضور. به این معنا که غیبت امام زمان علیه السلام به معنای عدم حضور در جامعه و دور بودن از ساحت امت نبوده بلکه به معنای مخفی بودن و آشکار نبودن برای امت می باشد. در خطبه معروف از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چنین می خوانیم :
اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَجِهِ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ خَائِفاً مَغْمُورا (نهج البلاغه ج4 ص37). که در این روایت ظهور در مقابل غیبت معنا قرار گرفته است. همچنین در روایتی از خود امام زمان علیه السلام چنین می خوانیم : أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِی فِی غَیْبَتِی فَكَالِانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَیَّبَهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ (بحار الانوار ج 52 ص 92)
بخشی دیگر از روایات، تصریح دارند که حضرت در میان مردم است و آنان را می بیند و می شناسد ولی مردم آن حضرت را نمی شناسند و به طور مطلق نفی رؤیت می کنند، از جمله:
امام صادق علیه السلام از حضرت امیر (سلام الله علیها) نقل می کند:
(ولو خلت الارض ساعة واحدة من حجة اللّه لساخت باهلها ولکن الحجة یعرف الناس ولایعرفونه کما کان یوسف یعرف الناس وهم له منکِرون)
و اگر زمین یک ساعت از حجت خالی باشد، ساکنان خود را فرو خواهد برد. حجت، مردم را می شناسد لیکن مردم او را نمی شناسند، همان گونه که یوسف علیه السلام مردم را می شناخت و آنان او را نمی شناختند.
از این روایت استفاده می شود که حضرت بسان دیگر انسانها در بین مردم زندگی می کند، او را می بینند و نمی شناسند ولی آن حضرت، مردم را می شناسد، همچون یوسف(علیه السلام).
امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) می فرماید:
(ان حجتها علیها قائمة ماشیةٌ فی طرُقِها, داخلة فی دورها و قُصُورها جَوّالةٌ فی شرق هذه الارض وغربها تسمع الکلام وتسلم علی الجماعة تری ولاتُری الی الوقت والوعد ونداء المنادی من السماء ألا ذلک یوم فیه سرور ولد علی وشیعته.)
حجت حق بر زمین استوار است. در جاده ها حرکت می کند, در خانه ها و قصرها وارد می شود و در شرق و غرب زمین به گردش می پردازد, سخن مردم را می شنود و بر جماعت مردم سلام می کند. می بیند و دیده نمی شود, تا زمان ظهور و وعده الهی و ندای آسمانی. هان! آن روز, روز شادی فرزندان علی و شیعیان اوست.
نعمانی در کتاب غیبت، پس از نقل روایات در تحلیل آن می نویسد:
(پس مثال زد برای آنان درباره یوسف که امام(عجل الله تعالی فرجه) موجود است, جز این که در این زمان, می بیند و دیده نمی شود, آن گونه که امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: تا روز ظهور و وعده الهی و زمانی که ندا از آسمان برآید.)
امام صادق(علیه السلام) درباره آن حضرت می فرماید:
(فما تنکر هذه الامة ان یکون الله یفعل مافعل بیوسف وان یکون صاحبکم المظلوم المجحود حقه صاحب هذا الامر یتردد بینهم ویمشی فی اسواقهم و یطأ فرشهم ولایعرفونه حتّی یأذن اللّه له ان یعرّفهم نفسه کما اذن لیوسف حین قال له اخوته (أإنک لانت یوسف؟ قال: أنا یوسف88.)
پس چگونه انکار می کند این امت که خدا با حجت خود آن گونه عمل کند که با یوسف انجام داد و صاحب شما مظلومی است که از حقش بازداشته شده، صاحب حکومت در بین مردم رفت و آمد می کند و در بازارهای آنان گام می نهد و در منزلهای آنان قدم می گذارد ولی او را نمی شناسند تا زمانی که خداوند به او اجازه دهد که خود را به آنان بشناساند، آن گونه که به یوسف اجازه داد که در پاسخ برادرش که از او پرسید: آیا تو یوسفی؟ بگوید, بله من یوسفم.
از امام رضا(علیه السلم) درباره قائم سؤال می شود، حضرت در پاسخ می فرماید:
(لایری جسمه.)کافی ج 1 ص 333
حضرت دیده نمی شود و نام وی برده نمی شود.
بنابراین معناى غیبت این است که: حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ در میان همین جامعه و همین انسانهاست اما به قدرت خدا هرگاه اراده کند از برابر دیدگان آنان غایب مى گردد و دیدگان مردم ـ با اینکه آن حضرت موجود و حاضر است ـ او را نمى بینند؛ همانگونه که موجودات دیگرى چون فرشتگان، ارواح و . . . را ـ با اینکه به نص قرآن شریف همه در میان جامعه هستند و در این جهان موجودند، اما نمى بینند. و حتى بنا بر روایاتى افراد جامعه آن حضرت را رؤیت مى نمایند در حالى که وى را نمى شناسند.
مثال دیگر : خداوند در قرآن مى فرماید: (وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُون)(یس 36). و ما در برابر آنان دیوارى کشیدیم و در پشت سرشان (نیز) دیوارى و بر دیدگانشان نیز پرده اى افکندیم تا نتوانند بنگرند و ببینند. در مورد این آیه مفسّرین از «عبداللّه بن مسعود» روایت کرده اند که: حق ستیزان قریش بر درب خانه پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ گرد آمدند تا با او درگیر شوند، آن حضرت با نام خدا از خانه خارج گردید و مشتى خاک بر سر و روى آنان پاشید و آنان با اینکه حاضر بودند آن حضرت را ندیدند. بنابراین امام زمان علیه السلام هر چند ظاهر نیست ودر پس پرده غیبت هستند ولی او همیشه و در همه جا حاضر بوده و آگاه از مسائل می باشد.
در دعای ندبه چنین می خوانیم :
(بنفسی انت من مغیب لم یخل منا) بحار الانوار ج 99 ص 89در روایات دیگری که از ناحیه مقدسه صادرشده ، امام چنین می فرمایند :
إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ :ما در مراعات حال شما هیچ گاه اهمال نمی کنیم ویاد شما را فراموش نمی کنیم. (بحار الانوار ج 53 ص 175). بنابراین اگر ما در زندگی روزمره خویش هرچه بیشتر به یاد امام زمان علیه السلام باشیم، بیشتر می توانیم حضور ایشان را درک کنیم و به همان میزان بیشتر از فیض وجود حضرتش بهره ببریم.