الاثنين 03 رَبيع الثاني 1446 - دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳


تذکّرات آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی(مدّ ظلّه) دربارۀ برنامۀ آموزشی جدید حوزه‌های علمیّه

آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی با اشاره به جایگاه علمی رفیع شیخ انصاری و آخوند خراسانی و کتاب‌های «رسائل» و «مکاسب» و «کفایه» دربارۀ کم‌اعتنایی به این کتاب‌ها در برنامۀ آموزشی جدید حوزه‌های علمیّه اظهار نگرانی کردند.
متن بیانات معظّمٌ‌له، بدین شرح است:

 

مقام علمی مرحوم شیخ انصاری تا بدانجا بود که بزرگانی همچون میرزای شیرازی گوشزد می‌کردند که نمی‌توان به‌آسانی از کنار نظرات ایشان عبور کرد. مؤسّس حوزۀ علمیّۀ قم، مرحوم آیت‌الله العظمی حائری، ضمن نقل داستانی از مرحوم میرزای شیرازی اشاره کردند که: «میرزا به توضیح عبارتی از بحث طهارتِ شیخ انصاری پرداخت که ما آن را نفهمیده بودیم.»

در درس شیخ انصاری، بسیاری از فحول مجتهدین حضور داشتند و ایشان در مقابل مقام علمی شیخ، خاضع بودند.

«رسائل» شیخ انصاری از کتب ارزشمند اصولی است که مؤلّف، خود در اواخر عمر، آن را به‌عنوان کتاب سطح تدریس می‌کرده‌است. ویژگی‌های علمی مهمّ این کتاب و ارزش والای آن و پذیرش کتاب در جامعۀ حوزوی، سبب شده که این کتاب به‌طور طبیعی به‌عنوان متن درسی و محور تحقیق قرار گیرد.

کتاب «کفایة الأصول» هم، از همان زمان مؤلّف، مورد توجّه علما قرار گرفته‌است. از مرحوم آقا رضی شیرازی شنیدم که مرحوم میرزا محمّدتقی شیرازی، در زمان حیات مرحوم آخوند، «کفایه» را تدریس می‌کرده‌است؛ موقعیّت والای علمی میرزا محمّدتقی شیرازی نیز، بر اهل فضل پوشیده نیست.

از مرحوم آقا شیخ عبدالکریم خوئینی -که شاگرد مرحوم آخوند و مرحوم شریعت اصفهانی بود- شنیدم که می‌گفت: «منزل آقای شریعت اصفهانی، نزدیک محلّ تدریس آخوند بود و ایشان از پشت‌بام منزل به درس مرحوم آخوند گوش می‌کرد. صبح‌ها که به درس آقای شریعت می‌رفتم، مطالب آخوند را ساده‌تر بیان می‌کرد و ما آنجا، تازه مطالب آخوند را می‌فهمیدیم.» کسانی همچون آقای شریعت، با آن جلالت، این‌گونه با مطالب مرحوم آخوند برخورد می‌کردند.

دیگر بزرگان معاصر مرحوم آخوند نیز، مقام علمی ایشان را پذیرفته بودند؛ حتّی شنیدم که عالم بزرگ اهل معنای معاصر ایشان، مرحوم شیخ علی‌محمّد نجف‌آبادی (متوفّای 1۳۳۲) در روز وفات خویش مایل بوده که از «کفایه» مرحوم آخوند، مطالبی برای وی بخوانند تا او بشنود.1

توجّه خاصّ علماء به «کفایة الأصول» سبب شده که این کتاب، متن درسی و جایگزین کتب پیشین گردد و در این میان، هیچ الزامی در کار نبوده‌است.

تکامل نظام آموزشی حوزه و ارتقای آن، سودمند است؛ امّا باید توجّه داشت که این صحیح نیست که به هر قیمتی، تحوّل در نظام آموزشی صورت پذیرد؛ بلکه مهمّ، ارتقای متون آموزشی است و تا وقتی که کتب علمی، در سطح بالاتری از «رسائل» و «مکاسب» و «کفایه» تدوین نشده که مورد پذیرش حوزه‌های علمیّه قرار گیرد، جایگزین‌کردن کتاب‌های دیگر، تنها افت تحصیلی را به دنبال دارد.

توجّه به این نکته لازم است که تدریس متون ارزشمند پیشین، این امتیاز را نیز دارد که طلّاب می‌توانند از سال‌ها تجربۀ اساتید گران‌قدری که این کتب را با دقّت و حوصله تدریس کرده‌اند و بر زوایای آنها اشراف کامل دارند، بهره‌مند شوند.

از سوی دیگر، این سه کتاب، سال‌ها مورد توجّه و اعتنای بزرگان بوده و از زوایای گوناگون، بررسی و تحقیق شده‌اند و علاوه بر حواشی و شروح بسیاری که در توضیح و تبیین و نقد مطالب این کتاب‌ها نگارش یافته، محور درس‌های خارج فقهای برجسته در فقه و اصول بوده‌اند و جایگزین‌کردن آنها با متون دیگر -که به هیچ‌وجه، این ویژگی‌ها را ندارند- به‌معنای محروم‌ساختن طلّاب و جامعۀ علمی از ده‌ها سال پژوهش و تحقیق است و به تضعیف بنیان‌های علمی حوزه‌ها می‌انجامد و خسارت جبران‌ناپذیری به همراه دارد

 

——–

پی‌نوشت:

  1. معظّمٌ‌له در کتاب «جرعه‌ای از دریا» (ج ۳، ص ۳۷۴) در حاشیۀ نقل ماجرای تمایل مرحوم شیخ علی‌محمّد نجف‌آبادی برای شنیدن مطالبی از «کفایة الأصول» در بستر بیماری، چنین فرموده‌اند: «از چیزهایی که امروز، مایۀ تأسّف است، این است که وضعی که ما طلبه‌ها در دوره‌های سلف داشتیم، اکنون از ما گرفته شده‌است؛ در دورۀ سلف، دو چیز در میان اهل علم، قوی بود: یکی، درنظرگرفتن مسئولیّت الهی در درس‌خواندن؛ و دیگر اینکه علم برای آنان، مطلوب ذاتی بود.

توجّه به مسئولیّت الهی، سبب می‌شد برای رفع احتیاج مردم و روشن‌شدن حلال و حرام خدا، با کمال احتیاط و جدّیّت کامل، درس بخوانند. متأسّفانه، این معنا در ما ضعیف شده‌است و همین سبب شده که فقه آرام‌آرام رو به افول برود. اگر فقاهت صاحب جواهر و شیخ انصاری را با فقاهت امروز مقایسه کنیم، می‌بینیم که فاصله بسیار زیاد است! عشق آشیخ علی‌محمّد به علم، نمونه‌ای از علاقۀ سلف به علم بود. سابقاً در تمام مجالس، بحث علمی بود؛ کمتر جلسه‌ای بود که بحث علمی در آن نباشد! الآن هم، باید این سنّت سابقین، احیاء شود. . اگر جمعی این کار را بکنند، در دیگران هم تأثیر می‌گذارد و حوزه به آن سمت حرکت خواهد کرد و این کمبود، دوباره جبران می‌شود.