تقدم فقاهت بر سیر وسلوک
زمانی مرحوم آقای خویی با مرحوم آقا سید علی قاضی ارتباط داشته و مشغول سلوک بود. از آقای خویی نقل شده است که من در آن وقت تسبیح موجودات را حس کردم، حتی وقتی گربهای از یک طرف دیوار به طرف دیگر پرید، پرش گربه هم تسبیح میکرد و من میشنیدم! و میگفت که آقای قاضی مرا به تمام دوران عمرم سیر داده بود، و حتی بعد از وفاتم را هم دیدم که در مأذنه ها خبر وفاتم را اعلان میکردند.
خلاصه، آقای خویی در این عوالم بود. مرحوم آقا سید علی خلخالی میگفت که من آقای خویی را از این مسیر برگرداندم؛ چون دیدم برای فقاهت خیلی مستعد است، به پدرش نامه نوشتم و گفتم: شما به گونهای که نفهمد کسی به شما گفته، سلوک را بر او تحریم کنید. پدرش هم به وی نامه نوشت که: غیر از فقه و اصول، وارد شدن در اشتغالهای دیگر را بر شما حرام میکنم. آقای خویی هم شبهه شرعی کرد و دیگر سلوک را دنبال نکرد. من این را از آقای آسید علی خلخالی شنیدم.
جریان سیر دادن تمام عمر را خیلیها نقل کردند. یکی ـ دو نفر نبود که من ضبط کنم. الان اگر از این آقایان نجفیها که آقای خویی را درک کردند یا شاگردش بودند، بپرسید، این را میدانند و ممکن است مستقیم شنیده باشند.