جلسه 203 / استصحاب/ ادّله / یک شنبه 18 فروردین 1398
درس خارج اصول حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی
سال سوم/ یکشنبه 18 فروردین 1398
جلسه 203 / استصحاب/ ادّله
خلاصه: (در جلسه گذشته استاد معظم مصادیقی از قاعده یقین و شک ساری را بیان کردند و دو مورد از موارد آن را بلا اشکال دانستند. ایشان در ادامه مبحث با بیانی دیگر روایت خصال را بر قاعده استصحاب تطبیق دادند. در این جلسه روایت علی بن محمد قاسانی هم از حیث دلالت و هم از حیث سند بررسی خواهد شد. از نظر حضرت استاد اگر چه این روایت از نظر سند اعتبار دارد اما دلالت آن بر استصحاب ناتمام است.)
روایت علی بن محمد کاشانی
از روایاتی که برای اثبات استصحاب به آن استدلال شده، روایت علی بن محمد کاشانی است. این روایت در کتاب تهذیب و استبصار به این صورت نقل شده است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاشَانِيِّ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَيْهِ وَ أَنَا بِالْمَدِينَةِ أَسْأَلُهُ عَنِ الْيَوْمِ الَّذِي يُشَكُ فِيهِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَلْ يُصَامُ أَمْ لَا فَكَتَبَ الْيَقِينُ لَا يَدْخُلُ فِيهِ الشَّكُّ صُمْ لِلرُّؤْيَةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْيَةِ[1].
از طرفی باید ماه رمضان یقینی باشد تا روزه گرفتن واجب باشد و از طرف دیگر باید ماه شوّال یقینی باشد تا ترک روزه جایز باشد.
سند روایت
آیا علی بن محمد بن شیرة القاسانی یا القاشانی ثقه است یا ثقه نیست؟ شیخ; در مبسوط او را عنوان نکرده است لکن نجاشی; در کتاب خود (که متأخر از شیخ; است) او را عنوان نموده است. از کلام نجاشی; استفاده میشود که او فردی کثیر الحدیث، فاضل و فرد مهمی بوده و کتاب جامع کبیری داشته است[2]. در رجال شیخ; عنوان علی بن شیره وجود دارد که در فهرست ایشان نیست. در مقام این سوال وجود دارد که آیا علی بن شیره همان علی بن محمد بن شیره است که در بسیاری از موارد با تعبیر علی بن محمد القاسانی از او یاد میشود یا او فرد دیگری است؟ علی بن شیره از اصحاب امام هادی7 است اما نجاشی; نفرموده که علی بن محمد بن شیره از اصحاب کدام امام است. شیخ; علی بن محمد القاسانی (علی بن محمد بن شیره) را تضعیف کرده و با این حال علی بن شیره را توثیق نموده است[3]. علامه; این دو عنوان را متحد میداند[4] اما آقای خویی; میفرماید: وجهی برای اتحاد وجود ندارد؛ زیرا شیخ; پسرِ شیره را توثیق کرده اما نوه شیره را تضعیف کرده است و هر یک از آنها در جای خود ثابت است و تنافی در کار نیست تا ما آنها را یک فرد بدانیم و بگوییم کلمات شیخ; با هم اختلاف دارد[5].
اگر کسی با این استعمالات آشنا باشد میداند که اگر نام جد فردی غیر متعارف باشد، نام او تلخیصاً تنها به جد نسبت داده میشود و این امر بسیار متعارف است؛ مثلا از آنجا که نامهایی مانند فضّال، سینا، ولید و … نامهای غیر متعارفی هستند به علی بن حسن بن فضّال، ابن فضّال و به حسین بن علی بن سینا، ابن سینا و به محمد بن حسن بن ولید، ابن ولید گفته میشود. از این رو علی القاعده به علی بن محمد بن شیره، علی بن شیره نیز گفته میشده است. اگر علی بن شیره (بدون انتساب به جدّ) پسر و علی بن محمد بن شیره نوه بود، مناسبت داشت که اشارهای به آن میشد تا با یکدیگر خلط نشوند. از این رو شاید این امور موجب شود که بگوییم آنها یک نفر هستند.
نجاشی; در مورد علی بن محمد بن شیره قدحی ذکر کرده، میگوید: «غمز عليه أحمد بن محمد بن عيسى و ذكر أنه سمع منه مذاهب منكرة[6]». آقای خویی; میفرماید: بعید نیست که تضعیف شیخ; به جهت این کار احمد بن محمد بن عیسی باشد[7]. آقای خویی; راهی را برای توثیق ایشان ذکر کرده، میفرماید: «قد يقال باعتباره من جهة أن ابن الوليد لم يستثن من روايات محمد بن أحمد بن يحيى، فيما استثناه ما رواه عن علي بن محمد القاساني[8]». توضیح مطلب اینکه محمد بن احمد بن یحیی نویسنده کتاب نوادر الحکمة است. این کتاب جامع قبل از کتاب کافی، مرجع شیعه بوده است. محمد بن احمد بن یحیی و احمد بن محمد بن خالد برقی، اعمّی بودند و در اخذ احادیث به شیوخ ثقات اکتفاء نمیکردند. از این رو ابن ولید و صدوق; روایات کتاب او را بررسی کردند و به جهت تخفیف، روایات برخی از روات را به دلیل ضعف آنها استثناء نمودند. از این رو اگر یک راوی جزو مستثنیات ابن ولید نبود، در مستثیمنه داخل شده، اعتبار او ثابت میشود. محمد بن احمد بن یحیی روایات بسیاری را از علی بن محمد قاسانی نقل کرده است و او جزو شیوخ او بوده است. از این رو بسیار بعید است که ابن ولید نام او را سهواً از قلم انداخته باشد.
راه دیگری که برای توثیق او وجود دارد این است که بسیاری از بزرگان مانند محمد بن حسین بن ابی الخطاب (که از اجلاء علماء است) و ابراهیم بن هاشم و سعد بن عبد الله اشعری (که کتاب او را نقل میکند و نقل کتاب نشانه اعتماد به او است) نقطه ضعفی نسبت به او ذکر نکردهاند. اما در مقابل این بزرگان، احمد بن محمد بن عیسی که در طبقه مشایخ آنها است میگوید به صورت شفاهی از او مذاهب منکره شنیده است. به نظر میرسد مراد از «مذاهب منکره» مذهب نیست بلکه فتاوی منکره اراده شده و منکره به معنای غیر معروفه و شاذه است. اما با این حال نجاشی; میگوید: در کتابهای او فتاوی منکره و شاذه وجود ندارد و او در کتب خود نظرات شاذ خود را نیاورده است.
بنابراین به نظر میرسد وجه تضعیف شیخ; همان عبارت احمد بن محمد بن عیسی است چنانکه در بعض موارد عبارت «یعرف و ینکر» علامت ضعف دانسته شده است ولی تحقیق آن است که گفته شود عبارت «یعرف و ینکر» به این معنا است که برخی از روایات او شناخته شده و برخی دیگر غیر مشهور است و این تعبیر بر عدم وثاقت راوی دلالتی ندارد.
با توجه به آنچه گذشت در مجموع میتوان گفت اینکه او را ثقه دانستهاند و همچنین از آنجا که در اصحاب امام هادی7 دو عنوان علی وجود دارد و گفته نشده که یکی از آنها پسرِ شیره و دیگری نوه شیره است، به نظر میرسد که آنها یک نفر هستند. این احتمال وجود دارد که منشأ توثیق شیخ; نیز همین جهاتی باشد که ما عرض نمودیم. با توجه به آنچه گذشت این نتیجه به دست میآید که سند این روایت معتبر است.
سوال: آیا این روایت مضمره است؟
پاسخ: این روایت از حضرت هادی7 است. اساسا غالب مکاتبات از حضرت امام هادی7 است و هیچیک از معصومین: به اندازه امام هادی7 مکاتبه ندارد. البته در بعض موارد او را از اصحاب امام جواد7 نیز دانستهاند لکن آن اشتباه است و شیخ; او را تنها از اصحاب حضرت هادی7 میداند.
دلالت روایت
به نظر ما اینکه این روایت بتواند بر مسئلهای اصولی دلالت داشته باشد، تمام نیست. عبارت «الیقین لا یدخل فیه الشک» در صدد بیان مسئله فقهی است؛ یعنی شک نمیتواند جایگزین یقین شود. این روایت در صدد بیان این مسئله فقهی است که در ماه رمضان و در ماه شوال یقین معتبر است و نمیتوان به شک اکتفاء نمود. در این روایت از حالت سابقه بحثی به میان نیامده است.
و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین