خارج اصول/ برائت /جلسه 148 – 21 / 01/ 97
بسم الله الرحمن الرحیم
درس خارج اصول حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی
سال دوم/ سه شنبه 21 فروردین 1397
جلسه 148 / أدله وجوب احتیاط / بررسی سنت
اشکال مرحوم آقای خویی بر جواب مرحوم حائری
جواب استاد از اشکال مرحوم آقای خویی
اشکالی دیگر بر استدلال اخباری ها و جواب از آن
خلاصه:
در جلسه گذشته حضرت استاد جواب مرحوم حائری از اشکال مرحوم آقای خویی را بیان نمودند. همچنین ایشان در ادامه اشکالات سه گانه مرحوم حائری بر استدلال اخباری ها را شرح دادند. در این جلسه استاد معظم پاسخ محقق خویی ره از جواب مرحوم حائری را تبیین نموده، آن را ناتمام خواهند دانست. ایشان در ادامه اشکال دیگری بر استدلال اخباری ها را بیان نموده و با توجه به کلام شیخ ره این اشکال را نیز ناتمام می دانند. در مجموع حضرت استاد تنها اشکالات سه گانه مرحوم حائری را در مسأله خواهند پذیرفت.
اشکال مرحوم آقای خویی بر جواب مرحوم حائری
اخباری ها برای اثبات مدعای خود، به روایات وقوف استدلال کرده بودند. برخی اصولیین با ارشادی دانستن امر موجود در روایت، این استدلال اخباری ها را ناتمام دانستند.
لکن مرحوم حائری در کتاب درر در تصحیح استدلال اخباری ها فرمودند: ارشادی بودن امر موجود در روایت منافاتی با ادعای اخباری ها ندارد؛ زیرا از این امر ارشادی، کشف می شود که امری مولوی در سابق وجود داشته که عقاب مذکور در روایت بر آن امر مولوی مترتب است.
آقای خویی ره در جواب مرحوم حائری می فرمایند: هر امر مولوی موجب تنجز و مصحح عقوبت نمی شود، بلکه امر مولوی باید واصل باشد تا تنجّز به دنبال آن بیاید. حکم ظاهری نیز بالاتر از حکم واقعی نیست و تا زمانی که واصل نشود، منجز نمی شود. فرض ما این است که دلیل دیگری غیر از این روایت وجود ندارد. از این رو امر مولوی واصلی در مقام نخواهد بود. عبارت مرحوم آقای خویی چنین است:
«لا يقال: سلّمنا كون التعليل ظاهراً في ثبوت الاحتياط مع قطع النظر عن هذه الأخبار، إلّاأنّ عموم الشبهات لما هو محل الكلام يكشف عن جعل وجوب الاحتياط قبل الأمر بالتوقف الموجود في هذه الأخبار، فيكون التنجيز لأجله، لا لأجل وجوب التوقف.
فانّه يقال: إيجاب الاحتياط لو كان واصلًا مع قطع النظر عن أخبار التوقف فهو خلاف المفروض. (مفروض ما این است که ما غیر از اخبار توقف، مدرک دیگری نداریم.) مضافاً إلى أنّه لا معنى حينئذ لأن تكون أخبار التوقف كاشفةً عنه، بل يستحيل ذلك».[1]
ایشان می فرماید: اگر ما فرض کنیم که قبلا کاشفی وجود داشته است، در این صورت نسبت دادن کاشفیت به این امر بی معنا خواهد بود؛ زیرا آنچه که منکشف است، چیز دیگر علت کشف آن نمی شود.
جواب استاد از اشکال مرحوم آقای خویی
مرحوم آقای خویی فرمودند: مفروض این است که ما غیر از این روایت، دلیل دیگری بر احتیاط نداریم. لکن باید توجه داشت که مخاطب این روایات ما نیستیم بلکه این روایت به کسانی خطاب شده که در زمان معصوم بودند. ایشان باید ثابت کند که آنان نیز همانند ما، غیر از این روایت دلیل واصل دیگری نداشتند. مراد از دلیل واصل تنها علم نیست، بلکه اگر شخص احتمال هم بدهد، باید تحقیق کند لکن آیا اگر معاصرین معصومین علیهم السلام هم تحقیق می کردند، به حکم دست نمی یافتند؟ ما از این روایت کشف می کنیم که در آن زمان منجز و مصحح عقوبتی وجود داشته است. بنابراین فرض وجود دلیلی مولوی، خلاف فرض علم ماست نه خلاف فرض زمان آنان. از این رو اشکال مرحوم آقای خویی بر درر صحیح نیست.
توجیه دیگر کلام اخباری ها
البته کلام اخباری ها را به نحو دیگری می توان توجیه کرد؛ ممکن است گفته شود تعبیر «الوقوف عند الشبهه خیر من الاقتحام فی الهلکه» جنبه تعلیل ندارد تا بحث های مربوط به مولویت و ارشادیت جاری شود، بلکه این روایت تنها اثر مترتب بر مخالفت را ذکر کرده است؛ یعنی خداوند می فرماید: شما باید در شبهات توقف کنید و در غیر این صورت رفتن به جهنم یکی از تبعات ترک توقف خواهد بود، چنین نیست که وقوع در هلکه علت حکم باشد تا ما بگوییم این علت باید قبل از حکم وجود داشته باشد؛ مثلاً اگر مولی امر مولوی کرده، بگوید: «نماز بخوان و گرنه به جهنم می روی» در این کلام به جهنم رفتن، علت تشریع نماز نیست بلکه اثر مترتب بر ترک نماز است و آثار، معلول هستند که بعد از امر به وجود می آیند. از این رو این کلام منافاتی با مولویت امر ندارد.
اشکالی دیگر بر استدلال اخباری ها و جواب از آن
از اشکالات دیگری که بر اخباری ها شده این است که این روایت ظهور در وجوب ندارد؛ زیرا اخباری ها با توجه به کلمه «خیرٌ» بر مدعای خود استدلال کردند. طبق نظر مشهور که مختار ما نیز هست کلمه «خیرٌ» به طور مطلق، مقتضی معنای استحباب است و طبق نظر مرحوم آقای خویی این کلمه اعم از امر الزامی و امر استحبابی است. از این رو این کلمه چه طبق نظر مشهور و چه طبق نظر آقای خویی ره نمی تواند بر مدعای اخباری دلالت نماید.
مرحوم شیخ ره از این اشکال چنین جواب داده اند: همانطور که در اشکال بیان شد در صورتی که تنها به این کلمه اکتفاء شود، این کلمه یا ظهور در استحباب دارد و یا ظهور در وجوب ندارد، لکن اگر این کلمه با کلمه مقابل آن، که امری الزامی است، مقایسه شود، ظهور در وجوب فهمیده می شود. این معنا در قرآن نظیر دیگری هم دارد مثل آیه شریفه: ﴿ أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[2] در این آیه کلمه خیرٌ در مقابل عقاب الهی نار و پرتگاه جهنم واقع شده است. از این رو روشن می شود که آن امر خیر، امری واجب است. این پاسخ شیخ ره صحیح است.
بنابراین اشکال عمده ای که می توان بر کلام اخباری ها نمود، همان سه اشکال درر است. آن اشکالات قابل ملاحظه اند و به نظر ما آن اشکال ها صحیح هستند.
و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین