خشنودى و غضب فاطمه عليها السلام
یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ
(سوره مبارکه توبه آیه ۳۲)
از شيعه و سنى نقل گرديده كه رضايت فاطمه عليها السلام موجب رضايت خداوند و غضب آن حضرت موجب غضب خداوند است.اهل سنت هم از راههاى گوناگونى اين روايت را نقل كردهاند :
«يا فاطمة إنّ اللّه ليغضب لغضبك و يرضى لرضاك». «اى فاطمه خداوند از غضب و ناراحتى تو غضبناك و از خشنودى تو خشنود مىگردد».(مستدرک حاکم، ج3/154.مجمع الزواید، ج 9/203.سنن ترمذی ابواب المناقب ماجاء فی فضل فاطمه ص ۱۰۰۷)همچنین این روایت در کتاب ذخائر العقبی از طريق محب الدين طبرى از امير مؤمنان از رسول خدا مشابه این حدیث نقل شده است . (ذخائر العقبى،ص 39)
اين حدیث شريف از جمله احادیثی است كه در مورد اثبات مقام عصمت آن حضرت استفاده مىگردد.[1]
طبق این حديث شريف، غضب و رضايت فاطمه عليها السلام بر رضايت و غضب خداونددلالت مىكند؛ به عبارت ديگر، غضب و رضايت فاطمه فرع بر رضايت و غضب الهى است که این خود از نشانه های عصمت ایشان می باشد.
زيرا رضايت و غضب انسان، رضايت و غضب الهى نمىگردد مگر در صورتى كه اين شخص معصوم و برى از هرعيبى باشد و همه زشتىها و پليدىها از او محال باشد تا رضايت و غضب او در حدّ رضايت و غضب الهى باشد و نايل شدن فاطمه زهرا سلام الله علیها به چنين مقامى بهترين دليل بر عصمت ایشان می باشد .
روشن است كه در صورتی می توان خشم و غضب یك شخص را ملاك خشنودی و ناخشنودی خداوند دانست كه وی جز به اجرای فرمان های الهی نیندیشد و نه تنها در عمل، بلكه در فكر و اندیشه نیز معصوم باشد. اگر فاطمه ی زهرا _ علیها السلام _ حتّی براییك بار در عمر خویش، تن به گناه می داد و یا فكر انجام آن را در سر می پروراند، پس دست كم یك مورد یافت می شد كه خشنودی آن حضرت به چیزی تعلق گیرد كه خداوند آن را نمی پسندد؛ در حالی كه در این روایت، به صورت كلی، رضایت فاطمه _ علیها السلام _محور خشنودی الهی قرار گرفته است.
آنچه از اين گونه احاديث در رابطه با عصمت زهرا استفاده مىكنيم اينكه؛ اگر فاطمه عليهاالسلام معصوم نبود، چگونه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به طور مطلق خشم او را خشم خدا و رضاى او را رضاى الهى معرفى مىكند؟! مگر مىتوان رضا و خشم اشخاص غير معصوم را با رضا و خشم خدا مرتبط دانست؟![2]
ابن ابىالحديد پس از اعتراف بر اينكه فاطمه عليهاالسلام از جمله افرادى است كه آيهى تطهير بر عصمت او دلالت دارد در اين باره مىنويسد:
قوله عليهالسلام: فاطمه بضعه منى، من آذاها فقد آذانى، و من آذانى فقد آذى اللَّه عز و جل يدل على عصمتها، لانها، لوكانت ممن تقارف الذنوب لم يكن من يوذيها موذيا له على كل حال… (شرح نهجالبلاغه، ج 16، ص 273)
سخن پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله در مورد فاطمه عليهاالسلام كه مىفرمايند: هركس او را اذيت كند، مرا اذيت كرده و كسى كه مرا آزار دهد خدا را آزار داده است؛ دليل بر معصوم بودن فاطمه عليهاالسلام است، زيرا؛ اگر فاطمه عليهاالسلام غير معصوم بود، اذيت او در تمام حالات، اذيت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله محسوب نمىشد.
از امام صادق عليهالسلام پرسيدند: چه كسى فاطمه عليهاالسلام را غسل داد؟ آن حضرت با استناد به معصوم بودن فاطمه عليهاالسلام فرمودند:
غسلها اميرالمؤمنين لانها كانت صديقه، و لم يكن ليغسلها الا صديق(من لا يحضره الفقيه، ج1، ص: 143)
اميرالمؤمنين على عليهالسلام او را غسل داد، زيرا فاطمه عليهاالسلام معصوم بود و معصوم را جز معصوم نمىتواند غسل دهد.
چون سائل از اين جواب تعجب كرد، حضرت فرمودند: در مورد مريم نيز قضيه همين طور بود، او را كسى غسل نداد مگر حضرت عيسى.
و ان مريم احصنت فرجها – و جات بعيسى كبدر الدجى
فقد احصنت فاطم بعدها – و جات بسبطى نبى الهدى (بحارالانوار، ج 43، ص 50.)
مريم با پاكدامنى و عصمت خويش عيسى را به دنيا آورد كه مثل ماه درخشنده و نورانى بود. و زهرا نيز بعد از او پاك زيست و با مصونيت تمام دو نور ديدهى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را تحويل داد.
اللّهم صلّ علی محمّد و أهل بیته و صل علی البتول الطاهرة الصدیقة المعصومة التقیة النقیة الرضیة المرضیة المظلومة المقهورة ، المغصوبة حقّها، الممنوعة أرثها ، المکسورة ضلعها ، المظلوم بعلها ، المقتول ولدها ، فاطمة بنت رسولک و بضعة لحمه ، حبیبة المصطفی و قرینة المرتضی و علی أبیها و بعلها و بنیها.
[1]-علاوه بر این روایت که دلیل خاص بر عصمت حضرت می باشد، آیات و روایات دیگری نیز وجود دارد که به طور عام بر عصمت ایشان دلالت می کند مانند آیه تطهیر.حدیث ثقلین .
[2]-معنای دیگر این روایت به قرینه (لام)این است که رضایت خداوند را فرع بر رضایت حضرت فاطمه سلام الله علیها معنا کنیم به این معنا که خداوند متعال از خشنودی فاطمه(سلام الله علیها) خشنود شود و این مقام بالاتر است از اینکه فاطمه(س) از خشنودی خدا خشنود گردد.البته واضح است که در دلالت این روایت بر عصمتفرقی بین این دو معنا نخواهد بود .