رستگاری و خسارت … « لَا أَفْلَحَ قَوْمٌ اشْتَرَوْا مَرْضَاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِقِ »
رستگاری و خسارت
« لَا أَفْلَحَ قَوْمٌ اشْتَرَوْا مَرْضَاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِقِ »
هر فردی در زندگی خود ممکن است در موقعیت های مختلفی قرار گیرد که به انجام عمل یا گفته ای برخلاف وظیفه دینی اش ترغیب گردد. با توجه به همين مساله، در خصوص تكليف انسان در شرایطی که بین انتخاب جلب رضای خداوند یا كسب رضایت مردم قرار گیرد، روایات فراواني از ائمه هدی عليهمالسلام صادر شده که در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره ميكنيم:
1.در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله چنین می خوانیم:
«مَنْ طَلَبَ رِضَا النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ جَعَلَ اللَّهُ حَامِدَهُ مِنَ النَّاسِ ذَامّاً» هر کسی که با گناه و معصیت در صدد جلب رضایت مردم باشد، خداوند متعال دوستداران و تمجید کنندگان او را به دشمنان و مذمت کنندگانش تبدیل خواهد کرد.
2. شخصی از اهالی کوفه به محضر امام حسین علیه السلام چنین نوشت: «یا سَیِّدِی اَخْبِرْنِی بِخَیْرِ الدُّنْیا وَ الآخِرة؛ ای آقای من! خیر دنیا و آخرت را به من معرّفی کن.» حضرت در پاسخ او چنین نوشتند: «بسم اللّه الرحمن الرحیم أَمَّا بَعْدُ مَنْ طَلَبَ رِضَی اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ کَفاهُ اللّهُ اُمُورَ النّاسِ وَمَنْ طَلَبَ رِضَی النّاسِ بِسَخَطِ اللّهِ وَکَّلَهُ اللّهُ اِلَی النّاسِ؛ به نام خدای بخشنده مهربان، بعد از ستایش پروردگار، هر کسی در پی خشنودی خدا باشد و مردم از او برنجند، خداوند او را در امور مردم کفایت خواهد کرد. و هر کسی برای جلب رضایت مردم بکوشد که به غضب الهی بیانجامد، خداوند او را به مردم واگذارد.»[1]
به طور کلی رمز محبوبیت امام علیه السلام و راز ارزش و اعتبار جهانی وی را باید در معنویت و منویات عالی و ارزشمند او یافت وپیشی گرفتن او بر دیگران نیز ریشه در همین امر مهم دارد. در همین رابطه در قرآن چنین می خوانیم: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُهُ». سخنان پاکیزه به سوی او صعود میکند، و عمل صالح را بالا میبرد.فاطر/10
از بارزترین ویژگیها و اوصاف امام حسین علیه السلام وخاندان مطهرش این است که در تمام زندگی، گفتار و رفتار و کردارش طبق رضایت حق و در مسیر الهی بود. جز از رضای خدا دم نزد و جز خدا ندید و جز سخن خدا نشنید و راستی که او به تمام معنی یک بنده سراپا تسلیم الهی بود. در حادثه جانسوز کربلا این نکته در موارد مختلفی مشاهده شده که به برخی از آنها اشاره می شود:[2]
نخست هنگامی که حضرت نامه عبیدالله بن زیاد را قرائت کرد و سپس آن را به کناری انداخت و فرمود: « لَا أَفْلَحَ قَوْمٌ اشْتَرَوْا مَرْضَاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِقِ »[3] « ملّتى كه خشنودى مردم را با خشم خدا معامله كند، هرگز رستگار نخواهد شد» و دیگر بار هنگامی که خطیب دربار یزید طبق میل ارباب خود هر چه خواست گفت، امام سجاد علیه السلام برآشفت و فرمود: «ویلک ایها الخاطب اشتریت مرضات المخلوق بسخط الخالق فتبوأ مقعدک من النار»[4] «واي بر تو اي خطيب! خشنودي مخلوقي را با خشم خالق متعال خريدي. جايگاهت پر از آتش باد»
در سخنی دیگر از حضرت علیه السلام چنین می خوانیم:« اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ مَا كَانَ مِنَّا تَنَافُساً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاساً مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنُرِيَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ وَ يَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ يُعْمَلَ بِفَرَائِضِكَ وَ سُنَّتِكَ وَ أَحْكَامِك.»[5] بار خدایا! تو خود می دانی آنچه از ما سر زد، رقابت برای دستیابی به سلطنت و آرزوی زیاد کردن کالای بی ارزش دنیا نبوده است; بلکه برای این بوده که نشانه های دین تو را افراشته ببینیم و اصلاح را در شهرهایت آشکار نماییم و بندگان ستمدیده ات امنیت یابند و به واجبات و سنتها و احکام تو عمل شود .