رمز صلاح
ویژه نامه شهادت امام جواد علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
در سیره و سفارشات اولیای الهی، تعالی و رشد معنوی و روحی، نقش اصلی و راهبردی دارد. این رویکرد در نصایحی که در بعد اجتماعی موجب ترقی و تقرب بندگان به خدا و اصلاح روابط بین فردی میگردد از جلوه ویژه ای در کلام نورانی حضرت امام جواد علیه السلام برخوردار است. یکی از این موارد، فضیلت بسیار مهم و تاثیرگزار «نصیحت خواهی و انتقاد پذیری» است. اهمیت این رویکرد تا جایی است که آن حضرت، یکی از نیازمندیهای سه گانه انسان مومن را پذیرش نصیحت ناصحان و ناقدان معرفی میفرماید. در کلامی که از حضرت امام جواد علیه السلام نقل شده، آمده است: «اَلْمُؤمِنُ یَحْتاجُ اِلی تَوْفیقٍ مِنَ اللّه ِوَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ»[1]
مـؤمن به سه چـیز مـحتاج است:
۱ ـ توفیق الهی، که کارها را بخوبی به پیش ببرد.
۲ ـ واعظ درونی که هر لحظه او را پند و انذار دهد.
۳ ـ پذیرش نصحیت کسی که او را پند می دهد.
در این نوشتار، به طور خلاصه به این کرامت اخلاقی پرداخته میشود.
هر چند اصل مسئله نقد گرایی و انتقاد پذیری، از لوازم زندگی اخلاقی و اصلاحی هر انسان مومنی است، اما قطعا در برخی اقشار، نیاز به این روحیه از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است، از جمله کسانی که خود را در معرض تعلیم و تربیت و اصلاح افراد جامعه قرار میدهند و صبغه فرهنگی و تربیتی دارند؛ چراکه به فراخور شغل خود، با عدهای از مردم با سلایق و روحیات متفاوتی سروکار پیدا میکنند و همین مسئله ممکن است در مواردی موجب گردد که نسبت به برخی جوانب امور آگاهی کافی نداشته و با اشراف کامل تصمیمگیری نکنند. این مورد میتواند در نحوۀ اجرای وظیفه تربیتی و فرهنگی یا رعایت آدابورسوم مختلف با افراد گوناگون بروز و نمود داشته باشد و چهبسا بیتوجهی و ناآگاهی در برخی موارد، موجب دلسردی و رویگردانی مردم از دین گردد. اینجاست که مسئلۀ نقد خیرخواهانه و داشتن روحیۀ نقدپذیری رخ مینماید و جایگاه خاص آن در معارف اسلامی هویدا میگردد.
بر اساس آموزههای دینی، مؤمنان برادر و آینۀ یکدیگرند که هر کدام خوب و زشت دیگری را برادرانه و صادقانه و خیرخواهانه تذکر میدهد.
آینه گر نقش تو بنمود راست
خود شکن! آیینه شکستن خطاست[2]
حضرت صادقعلیهالسلام میفرماید: مَنْ رَأی أخاهُ علی أمر یکرهُهُ، فلَم یَردُّه عَنه و هو یَقدِرُ علیه، فقَد خانَه[3]؛ هر کس برادر مؤمن خود را بر حالی که ناخوشایندِ اوست، ببیند و او را با این که میتواند، از آن بازندارد، به او خیانت کرده است.
با این دیدگاه و این رویکرد، روابط بین فردی، درواقع بستری برای رشد و پیشرفت در تمامی جنبهها بهویژه جنبۀ اخلاقی و معنوی خواهد شد و نتیجۀ آن، تکامل روحی و الهی فرد و جامعه و پیرایش و آرایش بشر، بر اساس ملکات و فضایل انسانی و تقرب به خداوند خواهد بود. با فراگیری این روش، انسانها نهتنها از انتقادگری دیگران ناراحت و سرخورده نمیشوند، بلکه به گرمی از آن استقبال نموده و بهعنوان ابزاری برای دفع و رفع نواقص و اصلاح و تکمیل امور بهره میبرند. خدای متعال در مورد ضرورت نقدگرایی و نصیحتپذیری میفرماید:
وَ اِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ اَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْاِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ[4]؛ به برخی از مردم آنگاهکه [انتقاد بشود و] گفته شود: از خدا بترس! غرور آمیخته به گناه او را میگیرد [و از پذیرش حق سر باز میزند]، پس آتش دوزخ برای او کافی است و چه بد جایگاهی است.
اما در نگاهی وسیع تر، در آموزههای دینی، مؤمن آیینۀ مؤمن دانسته شده است[5] و محبوبترین برادران کسی است که خیرخواه و نصیحتگر انسان باشد. چنانکه امام صادقعلیهالسلام فرمود: أحبُّ إخْواني إليَّ مَن أهْدَى عُيُوبي إلَيَّ؛ دوستداشتنیترین برادرانم كسى است كه عیبهایم را به من هديه كند.[6]
ضرورت خیرخواهی و نقدگرایی در سبک زندگی اسلامی تا آنجاست که سفارش شده است انسان باید اولین منتقد خود باشد و در فرمایش مذکور از حضرت امام جواد علیه السلام، یکی دیگر از نیازمندیهای سه گانه، در مرحله ای پیشتر از قبول نصیحت خیرخواهان، مسئله واعظ درونی عنوان شده است به این معنا که انسان مومن، بیشتر و پیشتر از اینکه به نصیحت دیگران محتاج باشد، به روحیه پایش نفسانی و مراقبت درونی از نفس خویش محتاجتر است. میتوان چنین برداشت کرد که انسان، تا واعظ درونی و منتقد باطنی را در جان خویش نهادینه نسازد و مطیع و پذیرنده هدایتها و توبیخها و نصایح وجدان خویش نباشد، نمیتواند پذیرنده و عمل کننده خوبی به نصایح و تذکرات خیرخواهان بیرونی باشد. انسان عاقل کسی است که خود، خود را متهم دانسته، در هر فعل و ترکی، به فرموده امام جواد علیه السلام، موشکافانه خود را به محاکمه بکشاند و کشیک نفس را بدهد و به فرموده قرآن شریف، مانند پیامبر معصوم الهی، به نفس اماره خوش بین نباشد که: ان النفس، لأمارة بالسوء.
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب/تا در این خانه جز اندیشه او نگذارم
امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام، عاقل و خردمند را کسی میداند که نظر خود را متهم کند و به آنچه که نفسش وسوسه میکند، اعتماد نداشته باشد. [7]
اما در گام بعدی، انسان مومن عاقل، نه تنها از نصیحت خیرخواهان رنجیده نشده و عکس العمل منفی نشان نمیدهد، بلکه استقبال میکند و بلکه چنین موقعیتی را نشانه لطف الهی و بستری برای رشد خویش تلقی میکند.
در معارف دینی، نقد کردن نشانۀ دوست داشتن دیگران معرفی و سفارش شده است که از منتقدین پیروی شود و به گفتار آنان کمال توجه مبذول گردد[8]. حتی دوست داشتن منتقدان، از صفات عاقلان برشمرده شده است. از دیدگاه امام حسینعلیهالسلام كسی كه انسان را دوست دارد، از او انتقاد می كند و كسی كه با وی دشمنی دارد، از اوتعریف و تمجید می كند. [9]
امام باقرعلیهالسلام فرمود: یا صَالِحُ! اِتَّبِعْ مَن یُبْکِیکَ و هُو لکَ ناصحٌ و لا تَتَّبِعْ مَنْ یُضْحِکَکَ و هو لَکَ غاشٍ و سَتُردّونَ علَی اللهِ جَمِیعا، فَتَعلَموُن.[10]؛ از کسی که از روی خیرخواهی با یادآوری عیبهایت، تو را به گریه درآورد پیروی کن! و از کسی که از روی ناخالصی تو را به خنده وامیدارد متابعت مکن! شما، همگی بهزودی بر خدا وارد خواهید شد، آنگاه است که حقیقت را مییابید.
امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام نیز فرمود: لا تُعاتِبِ الجاهِلَ فَيَمقُتَكَ، وعاتِبِ العاقِلَ يُحبِبكَ؛ از جاهل انتقاد مكن، كه دشمنت میدارد و از عاقل انتقاد كن، كه دوستت میدارد.[11]
به همین جهت انسان مومن، نهتنها از انتقادهای سازنده و تذکرات خیرخواهانه مردم رنجیده نمیشود بلکه از آنان در این زمینه تقاضا و درخواست ابتدایی داشته و با روی باز و گشاده و برخوردی توأم با احترام و تشکر به استقبال نصایح و سفارشات مردمی میرود.
اصل مسئلۀ نقدپذیری، از اصول مهم و از نمادهای خاص تواضع و فروتنی است که هر انسان عاقلی به آن آراسته است اما در مورد مومنین که در راه اصلاح یکدیگر میکوشند و خود را آینه و برادر یکدیگر میدانند، از اهمیت صدچندان برخوردار است.
در مقابل، کسانی که بهجای نقد و تلاش برای اصلاح وجود انسان، به چاپلوسی روی آورده عیوب او را میپوشانند و نمیگذارند خودش هم متوجه خطاهای خویش شود، بهعنوان بدترین دوستان و حتی دشمن انسان یاد شده است. از دیدگاه امیر مؤمنانعلیهالسلام؛ بدترین برادران (دینی) ، کسانی هستند که با چربزبانی و دورویی، با انسان رفتار میکنند و عیب او را از خودش، پوشیده میدارند[12] و کسی که زشتی انسان را از از او پوشیده دارد، دشمن اوست[13].
جالب آن است که در روایات اهلبیتعلیهمالسلام به این نکته اشاره شده است که وقتی کسی شما را نقد میکند در خفا و پشت سر بدگویی نخواهد کرد، و برعکس اگر کسی در ظاهر عیبپوشی متملقانه میکند، در پنهانی و پشت سر شما از شما بدگویی کرده عیوب شما را برملا خواهد ساخت. و این خود میتواند ملاک خوبی برای شناخت دوست صادق از غیر صادق باشد. به فرموده امیر مؤمنانعلیهالسلام کسی که با چربزبانی با انسان روبهرو شود در پشت سر از او بدگویی کرده و عیبش را بازگو خواهد کرد.[14]و هر کس عیب شخصی را روبهرو بگوید، در غیابش از تو بدگویی نمیکند.[15]
دوست آن است کو معایب دوست/همچو آیینه روبهرو گوید
نه که چون شانه با هزار زبان/پشت سر رفته موبهمو گوید[16]
با توجه به روایاتی که در مورد اصل نقد و اهمیت آن ذکر شد، نقدپذیری و نصیحت خواهی، امری عادی و فضیلتی ثابت و ضروری است و به نظر میرسد که اگر این روحیه در کسی نباشد، جای تعجب و اصلاح است. امام هاديعلیهالسلام به يكي از دوستان خويش فرمود: عَاتِبْ فُلَاناً وَ قُلْ لَهُ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً إِذَا عُوتِبَ قَبِلَ؛ فلاني را عتاب و توبيخ كن! و به او بگو: هرگاه خداوند براي بندهای خير بخواهد چون توبيخ شود بپذيرد.[17]
امام موسیبنجعفر (علیهالسلام) نیز دربارۀ برنامهریزی زندگی مؤمنان و جایگاه انتقاد و انتقادپذیری در آنان میفرماید: و بخشی را برای رفتوآمد با برادران دینی مورد اعتمادی که از عیبهایتان باخبرند و بیخدعه و نیرنگ آنها را به شما گوشزد میکنند، ویژه سازید.
در کلامی مشابه فرمایش حضرت امام جواد در نیاز انسان مومن به نصیحت پذیری، امام علیعلیهالسلام میفرماید: اِسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ وَاعِظٍ مُتَّعِظِ وَ اقْبَلُوا نَصِیحَة ناصِحٍ مُتَّعِظٍ[18]؛ از فروغ واعظ و پنددهندهای که خود پندپذیر است، روشنایی برگیرید و نصیحت نصیحتگر موعظهپذیر را پذیرا باشید!
اگر فرهنگ نقد و انتقاد از جامعه رخت بربندد و انتقاد شوندگان چنان در مقابل ناقدان موضعگیری نمایند (بهویژه اگر مجهز به ابزار قدرت و پول و تبلیغات و نیز محبوبیت و مقبولیت عمومی باشند) که کسی جرئت نقد دیگری را نداشته باشد، این جامعه قطعاً رو بهسوی فساد و زمینهساز دیکتاتوری و طاغوت خواهد شد. ترک نقد، موجب فزونی رذایل و ترک و طرد فضایل نفسانی در فرد و اجتماع است چنانکه امام سجاد (علیهالسلام) فرمود:
كَمْ مِنْ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ وَ كَمْ مِنْ مَغْرُورٍ بِحُسْنِ السَّتْرِ عَلَيْهِ وَ كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ[19]؛ چهبسا اشخاصی که از بس خوبیشان را گفتند و مدحشان نمودند، فریب خوردند [و فاسد شدند] و چهبسا افرادی که چون از عیبشان چشمپوشی شد [و مورد انتقاد قرار نگرفتند]، مغرور شدند.
درهرحال، از آدابى كه از سيرۀ پيغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله استفاده میشود و در قرآن كريم نيز به آن اشاره شده است و براى كسانى كه رهبرى و مديريت عدهای را بر عهده دارند، اهميت بسيار دارد، شنيدن و تحمل گفتهها و انتقادات ديگران است؛ زيرا ديگران با چنين كسانى كه بهگونهای شاخص هستند، بهطور طبيعى، بسيار سروكار دارند، به آنان مراجعه میکنند و انتقادات و پيشنهادهايى دارند و مسائلى را دربارۀ مصالح و مفاسد جامعه مطرح میکنند كه معمولاً بسيارى از آنها بهجا و قابل قبول است.
این نکته وقتی اهمیت بیشتری پیدا میکند که انسان در مقابل رفتار متذکرانه دیگران، هر چند اشتباه و نابجا باشد ـ در صورتی که به مفسده و تضییع شخصیت ایمانی و اجتماعی وی منجر نگردد ـ به جهت تشویق و ترغیب آنان و فرهنگسازی در زمینۀ اشاعة خوبیها و آداب و رفتار صحیح اجتماعی، تواضع به خرج داده تلقی به قبول کند تا دیگران بتوانند بهراحتی و بدون تکلف و خوف، رفتارهای اسلامی و انسانی را از خود بروز دهند.
[1] . تحف العقول، ص ۷۲۹
[2]. نظامی.
.[3] عباس قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 590،
[5]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 268.
[6]. همان، ج٧٤، ص٢٨٢.
[7]. غرر الحکم، 55.
[8]. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 75، ص 128.
[9]. بحار الانوار، ج 75، ص 128.
[10]. وسائل الشیعه، ج 8، ص 413.
[11]. غررالحکم، 73.
.[12] غرر و درر آمدی، ص 418، ش 9572؛ میزان الحکمة، ج 7، ص 146.
.[13] غرر و درر آمدی، ص 418، ش 9573.
[14]. غرر و درر آمدی، ص 418، ش 9574.
[16]. نشانی دهلوی.
[19]. بحارالانوار، ج 75، ص 139.