ضرورت تولّی و تبرّی
یک انسان روشن، آگاه، متعهد و مسئول نمی تواند در ظاهر با خدا باشد و در باطن با طاغوت؛ از یک سو از دوستی و ولایت اهل بیت(ع) دم بزند و از دیگر سو، دشمنان آنان را دوست خود بگیرد. ملت های آگاه، خط و مشی خود را نسبت به دوست و دشمن روشن می کنند و این خط مشی مبتنی بر دو اصل است:
الف) هم بستگی با افراد هم کیش و هم هدف.
ب) تنفر و بیزاری از بیگانه ها و عناصر فاسد و خطرناک.
و این همان شعار معروف شیعه است که: «سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم»
گرچه تمام مکتب ها، احزاب، ادیان و… برای خود نوعی تولّی و تبرّی دارند، ولی اسلام بهترین نوع آن را داراست و آن را با ایمان و عقیده و رفتار و عمل آمیخته و استوار و سازنده قرار داده است.
براساس این اصل، انسان مؤمن خود را عضو یک پیکر – یعنی جامعه اسلامی – می داند، و به دنبال هماهنگی و همبستگی اجتماعی مؤمنان و حفظ هویت و عزت آنان می باشد.[1]
اهمیت بحث از تبرّی
بحث از برائت به دو جهت ضروری است: نخست، نقش برائت در ایمان و جایگاه آن در اعتقادات دینی، و دیگری، تضعیف اعتقاد به تبرّی بر اثر تبلیغات سوء علیه آن.
برائت و دشمن شناسی
مثلی است معروف که: تُعرف الاشیاء بأضدادها. یعنی هر چیزی به واسطة ضدش شناخته می شود، در کتب لغت برای معرفی و شناخت بسیاری از لغات از مفاهیم مخالف و متضاد استفاده می کنند، و این قضیه در شناخت حق و باطل، ایمان و کفر، هدایت و ضلالت، و… نیز جاری است.
به نمونه هایی از کلام حضرات معصومین (ع) در ارتباط با شناخت دشمنان دین اشاره می کنیم:
۱. امیرمؤمنان علی (ع) با اشاره به مطلبی که در بالا گذشت، می فرماید:
«و اعلموا أنّکم لن تعرفوا الرشد حتّی تعرفوا الذی ترکه، و لن تأخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه، و لن تمسکوا به حتی تعرفوا الذی نبذه…».[2]
یعنی: بدانید که شما هرگز راه راست را نخواهید شناخت مگر این که بدانید چه کسانی آن را رها کرده اند، و محال است به عهد و پیمان خداوند در قرآن وفادار باشید تا کسانی را که پیمان شکنی کرده اند بشناسید، و هیچ گاه نمی توانید به قرآن تمسک نمایید جز آن که بفهمید چه کسانی آن را دور انداخته اند.
پس برای رسیدن به این اهداف عالی ناگزیر از شناخت دشمن سعادت بشر می باشیم.
۲. امام باقر(ع) می فرماید: «من لم یعرف سوء ما أُتی إلینا من ظلمنا و ذهاب حقّنا، و ما رُکبنا به، فهو شریک من أتی إلینا فی ما ولینا به…»[3]
یعنی: شریک ستمگران بر ما خواهد بود کسی که شناخت به ظلم و ستم و رفتار ناپسندی که با ما شد نداشته باشد، و نداند چه بر سرما آوردند و (چگونه) حق ما را به یغما بردند.
۳. امام صادق(ع) می فرماید: «ثلاث من علامات المؤمن: علمه بالله، و من یحبّ، و من یبغض».[4] یعنی: سه ویژگی از علامات مؤمن به شمار می رود: علم و معرفت او به خدای تعالی، شناخت کسانی که بایستی به آنها محبت نمود، و شناخت کسانی که بایستی بغض و کینة آنها را به دل داشت.
۴. امام صادق(ع) فرمود: خداوند فرموده: من ده فریضه برای بندگان قرار داده ام که اگر به آن معرفت داشته باشند اهل بهشت خواهند بود…
ششم: شناخت دشمن من ابلیس، خودش و یارانش.[5]
۵. در زیارات معصومین(ع) این مطلب با تعابیر گوناگون آمده است، مانند آنکه می گوییم «مستبصراً بضلالة من خالفک» یا «عارفاً بضلالة من خالفک».[6]
یعنی: من به گمراهی دشمنان شما بصیرت و شناخت دارم.
۶. از حدیث مفصلی که امام صادق(ع) از امیر مؤمنان(ع) روایت می فرماید استفاده می شود: چنان که در قرآن، فرائض اجمالاً بدون شرح آمده و کیفیت بجا آوردن آن را پیامبر(ص) برای امت بیان می فرمود، همچنین دربارة صادقین(ع) و دشمنان آنان آیاتی وارد شده است که بر امت واجب است تا با رجوع به بیانات پیامبر اکرم(ص) و عترت طاهرین او، بدانند آن آیات دربارة چه کسانی است و بدانند که خداوند بر چه افرادی غضب کرده است. مانند آیات ذیل:
«وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما يَزيدُهُمْ إِلاّ طُغْيانًا كَبيرًا».[7]
«وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ».[8]
«وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لي وَ لا تَفْتِنّي أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرينَ».[9]
«وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ».[10]
«لا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ اْلآخِرَةِ كَما يَئِسَ الْكُفّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ».[11]
امثال این آیات در قرآن بسیار است که دستور به فرمانبرداری از اصفیاء و برگزیدگان خداوند (یعنی امامان معصوم(ع)) و بیزاری از مخالفان آنها داده است.
[1] اقتباس از کتاب تولّی و تبرّی، موسسه در راه حق، ۴۲-۴۴.
[2] نهج البلاغه، ۲۰۵-۲۰۶ (خطبه ۱۴۷)، کافی ۸/۳۹۰، بحار ۷۴/۳۷۱.
[3] عقاب الأعمال، ۲۰۸، بحار ۲۷/۵۵.
[4] کافی ۲/۱۲۶، بحار ۱/۲۱۵ و ۶۶/۲۴۶.
[5] التمحیص ۶۹، بحار ۶۶/۱۳.
[6] عبارات فوق یا قریب به آن در زیارات فراوان آمده است، برای نمونه مراجعه شود به: تهذیب ۶/۶۱، مزار شیخ مفید(قدس سره) ۱۱۳، مزار شهید ۱۳، مزار ابن المشهدی(ره) ۲۳۷، ۳۸۱، اقبال ۳/۱۲۵، بحار ۹۷/ ۱۸۴، ۳۲۵، ۳۴۱ و ۹۹/ ۷۳.
[7] الإ سراء (۱۷): ۶۰.
[8] التوبة (۹): ۶۱.
[9] التوبة (۹): ۴۹.
[10] التوبة (۹): ۱۰۱.
[11] الممتحنة (۶۰): ۱۳.