ماجراى توسّل و پیدا شدن قبض پرداخت بدهی
ماجراى توسّل و پیدا شدن قبض پرداخت بدهی
آیت الله آقاى حاج سید نصرالله بنى صدر (ره) مىگفت:
شخصى پيش من آمد و گفت: من از فلانى طلبى داشتم و قبض رسيدش هم نزد من است. اكنون او وفات كرده و ورثه او طلب مرا نمىدهند. به آسيد عبدالكريم لواسانى (رئيس امنيه آنجا) هم مراجعه مىكنم، او هم دائماً پشت گوش مىاندازد و ترتيب اثر نمىدهد. آقاى بنى صدر مىفرمود: من به آسيد عبدالكريم گفتم: شما چرا اقدام نمىكنيد؟
ايشان گفت: من همسر شخص متوفّا را مىشناسم. زن بسيار صالحى است. او مىگويد: شوهر من طلب او را پرداخت كرده، ولى قبض رسيدش گم شده است.
من گفتم: اينكه نمىشود، الآن در دست او مدرك هست. مرحوم لواسانى گفته بود: من چون به حرف اين زن صالحه اطمينان دارم، تا هستم، اقدام نمىكنم. بعد از من اشخاص ديگرى كه اطمينان ندارند، مطابق حكم قضايى اقدام كنند. من به علم خودم عمل مىكنم.
بعد از چند روز آسيد عبدالكريم پيش من آمد و گفت: قبض پيدا شده است!
گفتم: چطور پيدا شد؟
گفت: اين زن به حضرت زهرا عليهاالسلام يا حضرت ولىّعصر عليهالسلام (تردید از بنده است) توسّل پيدا مىكند و شوهرش را درخواب مىبيند و گلايه مىكند كه اين چه وضعى است؟ شما قرض را پرداخت كردى و نگفتى قبض كجاست و ما هم اطلاع نداريم كجاست و طلبكار هر روز ما را تعقيب مىكند و ما آسايش نداريم!
شوهرش مىگويد: قبض الآن لاى فلان كتاب است كه به فلانكس فروخته شده است و خانهاش هم در فلانجا منزل چندم است و كتاب در بالاى راهرو در فلان جاى منزل قرار دارد. مطابق همان نشانى مىروند و قبض را پيدا مىكنند! اين قضيه را مرحوم والد ما از آقاى بنىصدر نقل مىكرد. يادم نيست كه خودم هم از آقاى بنىصدر شنيدم يا نه.