مباهله بالاترین فضیلت قرآنی امیرالمؤمنین علیه السلام
استدلال و اتمام حجت معصومین(علیهم السلام) با واقعه مباهله، در درجه ی اول دلیل بر محتوای بلند علمی و مسلم بودن سند مباهله است؛ و در درجه ی دوم عمق مباهله را می رساند.
شخص پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در یک مورد، امیرالمؤمنین(علیه السلام)در ده مورد که نقاط حساسی از تاریخ غصب خلافت بوده، امام حسن(علیه السلام)دو مورد در برابر معاویه، امام حسین(علیه السلام)یک مورد در جمع صحابه در مِنی دو سال قبل از عاشورا، امام باقر(علیه السلام)در سه مورد، امام صادق(علیه السلام)در سه مورد، امام کاظم(علیه السلام)در دو مورد در برابر هارون، امام رضا(علیه السلام)در سه مورد در مناظره با مأمون و علمای مذاهب مختلف، امام هادی(علیه السلام)در یک مورد، امام حسن عسکری(علیه السلام)در یک مورد به ماجرای مباهله استدلال فرموده اند.
دو نمونه از استدلال اهل بیت علیهم السلام بر حقانیت خودشان را ذکر می کنیم:
1- یکی از زیباترین نمونه های این اتمام حجت ها در بیان امام حسن مجتبی(علیه السلام)است، آنجا که می فرماید:
جدّم در روز مباهله از «أنفس» پدرم و از «أبناء» من و برادرم و از «نساء» مادرم فاطمه را انتخاب نمود. ما خانواده ی او و گوشت و خون او بودیم. ما از او بودیم و او از ما بود. او هر روز نزدیک طلوع فجر نزد ما می آمد و می فرمود: ای اهل خانه، نماز! خدا شما را رحمت کند. سپس این آیه را تلاوت می نمود: «إِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا»: «خدا اراده نموده است که هرگونه ناپاکی را از شما دور کند و شما را پاک گرداند پاک گرداندنی».[1]
2- دوران امام رضا(علیه السلام)یکی از حساس ترین زمان های بحثهای اعتقادی شیعه بود. تشکیل مجالس مناظره بین علمای ادیان و مذاهب، اهمیت این مسأله را دوچندان می کرد؛ و در مواردی مأمون شخصاً در برابر حضرت قرار می گرفت.
در چنین موقعیت هایی، آن حضرت با مطرح کردن مباهله اتمام حجت های جاودانی به یادگار گذاشت.
بالاترین فضیلت علی بن ابی طالب(علیه السلام)که شاهد صریح آن قرآن است، نفس پیامبر بودن آن حضرت است؛ و چون هیچ مخلوقی بالاتر از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیست پس نفس او هم در پله ی دومِ خلقت قرار می گیرد.
امام رضا(علیه السلام)در یک مناظره جوانب این نکته را روشن کردند، و آن روزی بود که مأمون به آن حضرت عرض کرد: بزرگ ترین فضیلت امیرالمؤمنین(علیه السلام)را که قرآن بر آن دلالت دارد، به من خبر ده.
حضرت فرمود: فضیلتی که در مباهله است؛ زیرا خداوند عزوجل می فرماید:
«إِنَّ مَثَلَ عيسى عِنْدَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ * الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرينَ * فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبينَ»: «مثل عیسی نزد خداوند مانند آدم است که او را از خاک خلق کرد و به او گفت «باش» و او هم به وجود آمد. هرکس بعد از آنچه از علم برایت آمده با تو مخاصمه کرد بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را فرا بخوانیم. سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».[2]
پیامبر(صلی الله علیه و آله)، حسن و حسین(علیهما السلام)را فراخواند که به حُکم قرآن پسران او حساب شدند، و فاطمه(علیها السلام) را فراخواند که آن حضرت مصداق زنانِ مذکورِ او در آیه حساب شد. سپس امیرالمؤمنین(علیه السلام)را فراخواند که به حکم خدای عزوجل، نفس پیامبر(صلی الله علیه و آله) قرار داده شد.
این مطلب هم ثابت است که هیچ یک از مخلوقات خدای تعالی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) بالاتر و افضل نیست. بنابراین به حکم خدای عزوجل باید کسی از نفس رسول الله(صلی الله علیه و آله) (یعنی امیرالمؤمنین(علیه السلام)بالاتر نباشد.
مأمون پرسید: شاید منظور از «أنفسنا» خود حضرت باشد. امام رضا(علیه السلام)فرمود:
این صحیح نیست زیرا دعوت کننده همیشه دیگری را فرا می خواند و معنی ندارد که خود را فرابخواند. در مباهله هم می بینیم که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فقط یک نفر مرد را فراخوانده و او امیرالمؤمنین(علیه السلام)است. پس ثابت شد که علی(علیه السلام)نفس پیامبر است که خداوند سبحان در کتابش قصد کرده و حکم خود درباره ی نفس بودن امیرالمؤمنین(علیه السلام)نسبت به پیامبر(صلی الله علیه و آله) را در کتابش ثبت کرده است.[3][4]
[1] . بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج10 ؛ ص141
[2] سوره ی آل عمران: آیات ۵۹-۶۱.
[3] . بحار الأنوار ج35 ص257
[4] . اسرار مباهله ص218. از نجران تا مدینه ص22