نگاهی به فضایل اخلاقی در صحیفه سجادیه
بسم الله الرحمن الرحیم
ویژهنامه شهادت امام سجاد علیهالسلام 1401
«اخلاق» خروجیهای رفتاری انسان است که اگر بر مدار درست زیستن باشد، یعنی آنگونه که خدای تعالی میپسندد و ما را به آن امر فرموده، از آن به «فضایل و مکارم اخلاقی» تعبیر میگردد و در لسان معارف اسلامی، عبادت خواهد بود. «دعا» نیز اظهار فقر و عجز و نیاز و درخواست برآورده شدن حاجات به درگاه برآورنده مطلق نیازمندیها است. ازآنجا که مکارم اخلاقی و تخلق به اخلاق الهی، توفیقی عظیم به شمار میرود که با عنایت خاص الهی حاصل میگردد، انسان مؤمن زیرک، تلاش میکند، دعا و مناجات را ابزاری برای جلب توجه محبوب قرارداده و آن را کوچهباغی برای عنایات الهی در پیراستگی از رذایل و آراستگی به فضایل اخلاقی قرار دهد و در قالب دعا و مناجات، خوب زیستن و خوب بودن را از حضرت حق تمنا کند. این رویکرد زیبا و سعادتبخش، از مکتب عارفانه و مناجاتی سید الساجدین، حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام آموخته میشود که بهطور خاص در کتاب شریف صحیفه سجادیه تجلی نموده است؛ کتاب نیایشی که با آهنگ موزون و دلنشین خود، زبور آل محمد صلیالله علیه و اله نام گرفته و مطالعه و بهرهمندی از آن، بر همه طالبان مکارم و فضایل اخلاقی رهروان راه سعادت لازم است.
صحیفه کامله سجادیه، دربردارنده54 دعا و نیایش کوچک و بزرگ از نظر محتوا و متن، بهترین آینهای است که به دلیل جنبه مناجاتی و حالی آن، نوع نگرش عارفانه امام سجاد علیهالسلام را در مسائل مهم انسانی ازجمله توحید و اخلاق و طلب مغفرت و تقرب به درگاه الهی و نیز تربیت جامعه اسلامی را متبلور میسازد. صحیفه، درواقع کلاس درسی است که روش زندگی بر مبنای فطرت توحیدی و مکتب الهی در آن آموخته میشود و با معارف سرشار و مضامین عرفانی و اخلاقی، رسیدن به سعادت ابدی و رهایی از پلیدیهای شرک و گناه و رذیلتهای اخلاقی را به ارمغان میآورد. از همین روست که به این کتاب شریف نباید فقط با دید کتاب دعا نگریست، بلکه لازم است برای بهرهمندی رفتاری بهعنوان راهکار جامع اخلاقی، آن را مورد مطالعه و تأمل قرارداد.
آیینه خدا نما
خداوند، انسان را خلیفه و جانشین خود در زمین معرفی فرمود و جایگاه او را بالقوه حتی از ملائکه برتر نهاد، اما این خود انسان است که باید رفتارش، آیینه کردار خداوند بیهمتا و اخلاقش، زینتبخش زندگی و الهامبخش حیات طیبه باشد و این مقام را به فعلیت برساند. به دلیل همین اهمیت و جایگاه خاص اخلاق و رویکردهای الهی اخلاقی است که خدای مهربان در قرآن کریم و پیشوایان معصوم علیهالسلام در روایات، بشر را به آراستگی به اخلاق خوب و صفات نیکوی الهی سفارش میکنند. البته خود آن بزرگواران، نهتنها نخستین عملکنندگان به اخلاق خوب و دارندگان خلقوخوی الهی بودهاند بلکه همواره توفیق آن را با زبان دعا و مناجات، عاجزانه از خدای کریم تقاضا میکردند. این رویکرد در ادعیه رسیده از حضرت زینالعابدین (ع) در صحیفه سجادیه جلوه ویژهای دارد که فروتنانه، آراستگی به خلقوخوی پسندیده و نیز ترک اعمال و رفتار ناشایست را از درگاه الهی طلب میکند. ازجمله در نیایشی خاضعانه عرضه میدارد:
اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا، وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا، وَ لَا أُکرُومَةً فِی نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا؛ الهی در وجود من هیچ خصلت عیبناک مگذار مگر آنکه آن را به دایره اصلاح آوری، و مرا با هیچ عیبی که به خاطر آن سرزنشم کنند رها مکن مگر آنکه آن را نیکو گردانی، و هیچ کرامتی را در من ناقص مگذار مگر آنکه به کمالش رسانی.[1]
چنانکه ذکر شد، دستیابی به اخلاق خوب و فضیلتهای نفسانی، توفیقی است که از سوی پروردگار مهربان نصیب انسان میشود و تا او نخواهد و اراده نفرماید، این خواسته انسان، عملی نخواهد شد. اینجاست که علاوه بر کوشش در مسیر پیاده ساختن اخلاقیات در رفتار فردی و بین فردی، باید عاجزانه توفیق آن را از خداوند درخواست کرد و دعا را، چاشنی مهم و موتور محرکه حرکت در مسیر فضایل اخلاقی دانست و اینکه هیچ عمل صالح و خیری از انسان سر نمیزند، مگر در پی اجابت دعایی از ناحیه خدای متعال. به همین جهت است که حضرت امام سجاد علاوه بر تقاضای توفیق اخلاقیات بهطورکلی، در صحیفه سجادیه به برخی از فضایل اخلاقی نیز بهطور خاص اهتمام فرموده و دعا در این مسیر، عملی آن حضرت علیهالسلام بوده است:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ، وَ أَجْزِی مَنْ هَجَرَنِی بِالْبِرِّ، وَ أُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالْبَذْلِ، وَ أُکافِی مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَةِ، وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِی إِلَی حُسْنِ الذِّکرِ، وَ أَنْ أَشْکرَ الْحَسَنَةَ، وَ أُغْضِی عَنِ السَّیئَةِ؛ خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا بر خیرخواهی کسی که با من نیرنگ کند توفیق ده، و آن را که از من دوری کرده به خوبی پاداش دهم، و به آن کس که محرومم ساخته بخشش کنم، و به آن که از من بریده بپیوندم، و برخلاف آن که از من غیبت کرده از وی نیکو یاد کنم، و خوبی را سپاسگزارم، و از بدی چشم بپوشم.[2]
تقوا
برنامه اخلاقی اسلام، آنقدر دقیق و ظریف است که لحظهلحظه دوران عمر انسان را در برمیگیرد و تمام اعضا و جوارح او را شامل میشود؛ بهگونهای که در صورت رعایت کامل آن، آنی از خدای مهربان غافل نمیشویم و لحظهای از مسیر بندگی و رسیدن به نهایت کامیابی ابدی منحرف نخواهیم شد. انسان مسلمان، کوچکترین حرکات ظاهری و حتی چشم بر هم زدن خویش را میتواند در چارچوب برنامه اخلاقی و ترتیبی اسلام قرار دهد و تمام هستی و وجود خود را در راه رسیدن به اهداف والای انسانی سرمایهگذاری کند.
امام زینالعابدین علیهالسلام چنین توفیق بزرگی را از خدای متعالی درخواست میکند و آن را مایه خشنودی پروردگار معرفی میفرماید:
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا، وَ حَرَكَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمحَاتِ أَعْيُنِنَا، وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِي مُوجِبَاتِ ثَوَابِكَ حَتَّى لَا تَفُوتَنَا حَسَنَةٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَكَ، وَ لَا تَبْقَى لَنَا سَيِّئةٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَكَ؛ خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و رازهای دلمان و حرکات اعضایمان و نگاههای چشمهایمان و گفتارهای زبانمان را در موجبات ثوابت قرار ده تا جایی که کار نیکی که به خاطر آن مستحق پاداش تو میشویم، از دست ما نرود؛ و کار بدی که به سبب آن سزاوار مجازاتت میشویم، برای ما نماند.[3]
تقوا، از ریشهایترین فضیلتهای اخلاقی و دستورات اسلامی است که در دین شریف اسلام بسیار سفارش شده است. رعایت دقیق تقوا، موجب دست یافتن به فیض بزرگ همراهی خداوند مهربان با بنده پرهیزگار خویش است؛ چنانکه در قرآن شریف آمده است: إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا وَ الَّذينَ هُمْ مُحْسِنُون؛ همانا خداوند با کسانی است که تقوا پیشه میسازند و کار نیکو میکنند.1[4]
مولای پرهیزگاران، امام زینالعابدین علیهالسلام در 26 مورد از دعاهای صحیفه سجادیه، به تقوا اشاره نمودهاند. ازجمله درجایی، درود پروردگار بر تابعین را، وسیلهای برای رساندن آنها به جایگاه پرهیزگاران و تقواپیشگان معرفی میفرماید:
… وَ تُصَيِّرَهُمْ إِلَى أَمْنٍ مِنْ مَقِيلِ الْمُتَّقِينَ؛ و به مقام امنی که جایگاه استراحت پرهیزکاران است، برگردانی.[5]
سراچه تقوا
یکی از عوامل اساسی گرفتاریهایی که در دنیا گریبانگیر انسان میشود، رفتار ناشایست آدمی است و ریشه آن نیز، همانا رها کردن عنان نفس و ترجیح خواستههای دل بر خواست پروردگار است. کسی که همواره در صدد بهرهجویی از لذتهای دنیاست، خود را از امداد غیبی الهی محروم و از توجه و عنایت او به بندگان خاص خویش محروم میسازد. در مقابل، پرهیزگاران و تقواپیشگان، همواره در سایه عنایات و الطاف ویژه حق قرار دارند؛ چنانکه همو خود میفرماید:
«هر کس تقوا پیشه سازد خداوند راه نجات و گشایشی برای او فراهم میآورد و ازآنجاکه گمان نمیبرد، روزیاش میدهد…و خداوند امور پرهیزگاران را آسان میگرداند.»[6]
تقوا، کشتی نجاتی است که سرنشینان خویش را از میان امواج پرتلاطم غفلتها و تعلقات دنیایی، به ساحل امن و آرامش رضایت الهی میرساند و بهترین کمک و یاور بندگان خداجو در ترک گناهان و رهایی از غفلتهاست. پیشوای پرهیزگاران، حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «بهراستیکه تقوای الهی، اولیای خدا را از ارتکاب حرام بازمیدارد؛ … بهگونهای که شبهایشان را در بیداری صبح میکنند».[7]امام سجاد علیهالسلام در بخشی از صحیفه سجادیه تقوا را موجب هدایت و رهایی از دام شیطان و توشهای در سفر آخرت برمیشمارد:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَمْتِعْنَا مِنَ الْهُدَى بِمِثْلِ ضَلَالَتِهِ، وَ زَوِّدْنَا مِنَ الْتَّقْوَى ضِدَّ غَوَايَتِهِ، وَ اسْلُكْ بِنَا مِنَ التُّقَى خِلَافَ سَبِيلِهِ مِنَ الرَّدَى؛ خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و ما را از هدایتی که در دوام و پابرجایی مانند گمراهی او باشد، بهرهمند ساز و ما را در برابر گمراهی او، توشۀ تقوا کرامت کن؛ و خلاف راه هلاکتبار او، ما را به مسیر تقوا رهنمون باش.[8]
امید
بندگان مؤمن، در هر چه پيش آيد از امور مادى و معنوى، سر رشتهاى جز دست قدرتمند خداوند نمىيابند و جز او مؤثرى در پهنه گيتى نمىدانند و هر چه هست، از او و بازگشت كننده بدو مىبينند. به همین دلیل است كه به غير او دل نمىسپارند و تمنّايى جز دوست ندارند و اميدشان تنها با خداست چراکه هر چه غير اوست، محتاج و فقير درگاه اوست و تنها آن ذات پاك احد واحد است كه بىنياز مطلق و برآورنده حاجات درماندگان است.
آن محبوب يگانه در قرآن شريف، فقر و نيازمندى مخلوقات را به خويش، گوش زد كرده و مىفرمايد:
(يَـأَيُّهَا آلنَّاسُ أَنتُمُ آلْفُقَرَآءُ إِلَى آللَّهِ وَآللَّهُ هُوَ آلْغَنِىُّ آلْحَمِيدُ)[9]؛ اى مردم، شما به خدا نيازمنديد، و خداست كه بىنيازِ ستوده است.
و در جايى ديگر، آن ذات پاك قادر متعال، بر هر چه شائبهى نوميدى و سستى از تلاش در رسيدن به او داشته باشد، خط بطلان كشيده ودر عين بىنيازى از بندگان، خود را مايه كفايت آنان در تمامى امور معرفى فرموده است:
(أَلَيْسَ آللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ)[10]؛ آيا خدا كفايت كنندهى بندهاش نيست؟
نهال تنومند و پر ثمر امیدبه خدا، در توحید و یگانه پرستی ریشه دارد؛ چنانکه ریشه ناامیدی از رحمت الهی، شرک و دو بینی است. به دلیل همین اهمیت این مسئله و تأثیر ژرفی که امید به پروردگار متعالی در اخلاق و رفتار انسان میگذارد، در سراسر مناجاتهای عارفانه امام سجاد علیهالسلام، امید به خدا و بریدن از غیر موج میزند. درواقع آن حضرت، این بینش ژرف عرفانی را در قالب دعا و مناجات، به خواننده بیداردل منتقل میکند:
لَيْسَ لِحَاجَتِي مَطْلَبٌ سِوَاكَ، وَ لَا لِذَنْبِي غَافِرٌ غَيْرُكَ؛ خدایا! … برای حاجتم محلّ طلبی جز تو نیست و برای گناهم آمرزندهای غیر تو وجود ندارد…[11]
اللَّهُمَّ یا مُنْتَهَی مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ وَ یا مَنْ عِنْدَهُ نَیلُ الطَّلِبَاتِ وَ یا مَنْ لَا یبِیعُ نِعَمَهُ بِالْأَثْمَانِ وَ یا مَنْ لَا یکدِّرُ عَطَایاهُ بِالامْتِنَانِ وَ یا مَنْ یسْتَغْنَی بِهِ وَ لَا یسْتَغْنَی عَنْهُ
پروردگارا، ای نهایت مطلب حاجات و ای کسی که رسیدن به تمام خواستهها در دست توست و ای آن که نعمتهایت را به بها نمیفروشی و ای کسی که عطاهایت را به کدورتِ منّت آلوده نمیسازی و ای که به تو بینیاز شوند و از تو بینیاز نباشند.[12]
اهمیت امید به پروردگار و به همان نسبت زشتی بدگمانی به خداوند، از مواردی است که در دستورات اخلاقی اسلام بسیار سفارش شده است، تا بدان جا که آسایش دنیا و آخرت را، درگرو امید به رحمت بیپایان پروردگار میدانند. امام باقر علیهالسلام میفرماید: «به خدا سوگند! به هیچ مؤمنی خیر دنیا و آخرت داده نمیشود، مگر بهواسطه گمان نیکو و امیدش به پروردگار؛ زیرا خداوند، کریم است و حیا میکند از اینکه باگمان نیکوی بنده مؤمنش مخالفت ورزد و امیدش را ناامید سازد. پس به خداوند گمان نیکو داشته باش و به او دل بند».[13]
امام زینالعابدین علیهالسلام نیز در مناجاتی عاشقانه باخدای متعالی، نهایت امیدواری خویش به پروردگار و بریدن ازغیر را اینگونه بیان میفرماید:
أَنْتَ الْمخْصُوصُ قَبْلَ كُلِّ مَدْعُوٍّ بِدَعْوَتِي، لَا يَشْرَكُكَ أَحَدٌ فِي رَجَائِي، وَ لَا يَتَّفِقُ أَحَدٌ مَعَكَ فِي دُعَائِي، وَ لَا يَنْظِمُهُ وَ إِيَّاكَ نِدَائِي؛ تو پیش از هر موجودی که بخوانندش، مخصوص به خواندن منی؛ هیچکس در امید من با تو شریک نمیشود؛ و احدی در دعای من با تو، همپیمان نمیگردد؛ و ندای من کسی را با تو، به یک رشته در نمیآورد.3[14]
توکل
از ویژگیهای بارز اخلاقی مسلمان، صفت «توکل» است. توکل یعنی اعتماد و اطمینان باطنی در تمامی کارها به خداوند، و اینکه او کارگذار و کارگشای مطلق عالم است و هرگز کسانی را که دل بدو سپردند و تمام جهتگیری زندگی را بر اساس رضایت و خشنودی او انجام میدهند، از حمایت خاص خویش بینصیب نمیسازد، چنانکه در روایتی، برترین اعمال نزد خداوند، توکل به او معرفی شده است.[15]سید ساجدان و پیشوای توکلکنندگان در صحیفه سجادیه میفرماید:
هَلْ أَنْتَ، يَا إِلَهِي، رَاحِمٌ مَنْ دَعَاكَ فَأُبْلِغَ فِي الدُّعَاءِ أَمْ أَنْتَ غَافِرٌ لِمَنْ بَكَاكَ فَأُسْرِعَ فِي الْبُكاء أَمْ أَنْتَ مُتَجَاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ لَكَ وَجْهَهُ تَذَلُّلًا أَمْ أَنْتَ مُغْنٍ مَنْ شَكَا اِلَيْكَ، فَقْرَهُ تَوَكُّلاً؛ ای خدای من! آیا حضرتت به کسی که تو را بخواند، رحم میکند تا در خواندن تو اصرار ورزم، یا کسی که به درگاهت گریه و زاری کند، میآمرزی تا در گریه شتاب کنم، یا گذشت میکنی از کسی که از باب فروتنی، صورت به خاک درگاهت ساید؟ یا کسی که از باب توکّل و اعتماد، از تهیدستی خودش به تو شکایت کند، بینیاز میسازی؟[16]
البته نکته دقیقی که آن حضرت در مسئله توکل بدان توجه خاص دارد، «صداقت در توکل» است؛ یعنی بنده خدا به غیر پروردگار کریمش اصلاً احساس نیاز و حاجت نداشته باشد:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، … وَ هَبْ لِی صِدْقَ التَّوَکلِ عَلَیک. أَسْأَلُک … تَوَکلَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیک. خداوندا! بر محمد و آل او درود فرست و به من صدق و راستی در توکل عنایت فرما، … و البته من توکل آنان را که به تو ایمان آوردهاند، از تو میخواهم.[17]
توکل به خدا و قراردادن خویش در مسیر بندگی او، از آثار شگرف امیدواری به پروردگار است و سرفرازی و کامیابی را درپی دارد. درمقابل، کسانی که از توفیق خوشگمانی به پروردگار بیبهره اند و غیرخدا را افاضه کننده نیکی وبر آورنده حاجات میدانند، در گرفتاری و خواری به سر می برند و از رحمت الهی دورند. پیامبراکرم صلیالله علیه وآله دراین باره میفرماید: «بزرگترین کناه کبیره، گمان بد بردن به خداست.»[18]
امام سجادعلیهالسلام نیز در بخشی از صحیفه سجادیه، به عاقبت سوء نیاز خواهی از غیرخدا اینگونه اشاره میکند:
فَكَمْ قَدْ رَأَيْتُ يَا إِلَهِي مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَيْرِكَ فَذَلُّوا، وَ رَامُوا الثَّرْوَةَ مِنْ سِوَاكَ فَافْتَقَرُوا، وَ حَاوَلُوا الِارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا؛ ای خدای من! چه بسیار انسانها دیدم که با تکیه به غیر تو، عزّت خواستند ولی خوار شدند؛ و از غیر تو درخواست ثروت کردند، اما به تهیدستی نشستند؛ و آهنگ بلندی کردند، ولی پست شدند.[19]
تواضع
دوران عمر آدمی، مهلتی است که در آن بر اساس دستورات الهی به سرد و با انجام طاعات و ادای وظایف بندگی، به قرب پروردگار یکتا برسد. شایستگیهای اخلاقی پلههای نردبان این پیشرفت هستند که پیمودن آنها، انسان را به سرمنزل سعادت میرساند؛ بهشرط آنکه دچار غرور نشود و همواره باصفت زیبایی و فروتنی با هم نوعان خویش سلوک کند. در غیر این صورت، هم موجب دوری دیگران از خود میشود و هم آثار اخروی عبادت را از کف میدهد.
تواضع، بسترساز و از اصلیترین لوازم آراستگی به فضایل است. خدای متعال در قرآن شریف، لینت (نرمی) نفس را که نمادی از تواضع در وجود انسانی است، از جلوههای رحمت خویش در پیامبر اکرم توصیف کرده و سختی و خشونت را موجب پراکندگی و بیتوجهی به تبلیغ ایشان دانسته و میفرماید:
«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ:[20] به [بركت] رحمت الهى، در برابر آنان (مردم)، نرم [و مهربان] شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراكنده مىشدند.»
امام صادقعلیهالسلام نیز محبت را میراث تواضع معرفی میفرماید:
ثَلاثٌ تـُورِثُ المَحَبَّه: الـدَیـنُ وَ التَّـواضُعُ وَ البَذلُ[21]؛ سه چیز است که محبت آورد: قـرض دادن و تواضع و بخشـش.
نیز بنابر فرمایش اولیای الهی نزدیکترین مردم به خداوند فروتنان دورترین آنها، متکبراناند.[22]امام زینالعابدین علیهالسلام که خود سرچشمه کمالات ناب اسلامی و انسانی است، در صحیفه سجادیه، از خدای متعال آراستگی فزونتر به صفت فروتنی را اینگونه درخواست میکند:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ… وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِینِّی بِالْکبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَک وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَی یدِی الْخَیرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِی مَعَالِی الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا؛ بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست… و ارجمندم ساز و گرفتار کبرم مفرما، و بر بندگیت رامم ساز، و بندگیام را به آلودگی خودپسندی تباه مکن، و خیر و نیکی را برای تمام مردم به دست من جاری ساز، و آن را از کدورت منّتگذاری دور دار، و خوی عالی را به من عنایت فرما، و از فخرفروشی محافظتم کن. بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست، و درجه و مرتبه مرا نزد مردم بلند مگردان مگر آنکه مرا به همان اندازه نزد خودم پست گردانی، و عزتی آشکار برایم ایجاد مکن مگر که به همان اندازه در باطنم خاکسار سازی.[23]
اخلاق شایسته، افزون براینکه موجب مهربانی دیگران با انسان میشود، به خودی خود نوعی آراستگی برای جسم و جان است؛ زیرا شرط دارا بودن کردار نیکو، ترک اخلاق ناپسنداست و در چنین حالتی است که دل انسان مؤمن به زیور اخلاق کریمه آراسته میگردد و قابلیت درک عنایات خاص پروردگار را به دست میآورد. امام زینالعابدین علیهالسلام آراستگی به زیور فروتنی، بهویژه هنگام داشتن مقام والای ظاهری و اجتماعی را بر همگان لازم میداند؛ زیرا بهترین فروتنی آن است که هنگام سربلندی پدیدار شود و همین فروتنی، خود شکر نعمت عزت و سرافرازی است. امام علیهالسلام در بخشی از صحیفه سجادیه، آراستگی به صفت نیکوی فروتنی را از خدای متعال تقاضا میفرماید:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِی بِحِلْیةِ الصَّالِحِینَ، وَ أَلْبِسْنِی زِینَةَ الْمُتَّقِینَ، فِی بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ کظْمِ الغَیظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَینِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِینِ الْعَرِیکةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّیرَةِ، وَ سُکونِ الرِّیحِ، وَ طِیبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَی الْفَضِیلَةِ، وَ إِیثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْک التَّعْییرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَی غَیرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَیرِ وَ إِنْ کثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی، وَ اسْتِکثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی؛ بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا به زیور شایستگان بیارای، و زینت اهل تقوا را در این امور بر من بپوشان: در گستردن سفره عدل، و فرو خوردن خشم، و خاموش کردن آتش فتنه، و جمع کردن پراکندگان، و اصلاح بین مردم، و آشکارنمودن کارهای خوب، و پوشاندن عیوب، و نرمخویی، و فروتنی، و خوشرفتاری، و وقار، و حسن معاشرت، و سبقتجویی به فضیلت، و اختیار کردن تفضّل بر دیگران، و چشمپوشی از سرزنش دیگران، و بخشش رایگان به غیر مستحق، و گفتن سخن حق هر چند سنگین و گران باشد، و ناچیز دانستن نیکی را در گفتار و رفتارم هر چند زیاد باشد، و بسیار شمردن شرّ را در گفتار و رفتارم هرچند اندک باشد.[24]
ذکر
پيشوايان معرفت و كاملان طريق عبوديت، سالكان الى الله و پويندگان قرب اله را به دوام ذكر توصيه مىفرمايند و ذكر را از لوازم اصلى معراج مؤمنان و پرواز تا آشيان رضوان الهى بر مىشمارند؛ چراکه ذكر، نه لقلقه زبان و زحمت تن، كه حضور محبّ در محضر محبوب و همنشينى عاشق با معشوق و همنوايى عبد با معبود است؛ چنان كه مولى الموحدين و امام الذاكرين، على بن ابى طالب ـعليهالسّلام ـ فرمود:
«اَلذِّكرُ مُجالَسَةُ المَحبُوب.»[25]؛ ذكر، مجالست و همنشينى با محبوب است.
اين مژدهاى است كه پيامبر مهر و رحمت، محمد مصطفى ـصلّىاللهعليهوآلهوسلّم ـ، آن را از حضرت دوست براى مشتاقان ذاكر يار به ارمغان آورده است، آن جا كه از حق تعالى پرسيد: پروردگارا! مىخواهم بدانم كه تو از ميان بندگانت چه كسى را دوست دارى تا من نيز او را دوست بدارم. خداى متعال فرمود:
«اِذَا رَاَيْتَ عَبْدى يَكْثِرُ ذِكْرى، فَأَنَا اَذِنْتُ لَه فى ذلک، وَ اَنَا اُحِبُّه؛ وَ اِذَا رَأَيتَ عَبْدى لا يَذْكُرُنى، فَأَنَا حَجَبْتُهُ وَ اَنَا اُبْغِضُهُ.»[26]؛ هرگاه ديدى بندهى من، مرا فراوان ياد مىكند، ]بدان كه[ من اجازهى آن را به او دادهام و دوستش دارم؛ ]اما[ هرگاه ديدى بندهام مرا ياد نمىكند، خود او را در حجاب افكندهام و دشمنش دارم.
ذکر خدا از لوازم اصلی تخلق به اخلاق الهی است که جنبه ضمانت اجرایی در آراستگی به فضایل دارد. البته ذکر حقیقی نه لقلقه زبان وزحمت تن، بلکه توجه دمادم به حضور خداوند است که موجب همنوایی و یاد همیشگی بنده با معبود حقیقی خویش میگردد. امام ذاکران، حضرت علی علیهالسلام در معنای ذکر میفرماید: «ذکر، همنشینی با محبوب است».[27]امام سجاد علیهالسلام نیز، در صحیفه سجادیه، اهمیت ذکر را گوشزد میکند و به خدای مهربان خطاب میفرماید:
يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاكِرِينَ… صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْر؛ بار خدایا! ای کسی که ذکر و یاد او مایه شرافت ذاکران است…بر محمد و آل او درود فرست و دل ما را به ذکر و یاد خویش مشغول دار.[28]
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله درباره اهمیت توجه به ذکر، مداومت بر آن و نیز آثار و برکات معنوی آن به اصحاب خویش فرمود: «در باغهای بهشت بخرامید.» پرسیدند: ای پیامبر خدا! باغهای بهشت کدماند؟ فرمود: «مجالس ذکر؛ هر یک از شما که دوست دارد منزلت خویش را نزد پروردگار دریابد، بنگرد خدا نزد او چه جایگاهی دارد؛ زیرا به همان مقدار که بنده، پروردگار را در قلب خویش جای میدهد، خداوند نیز او را نزد خویش منزلت میبخشد».[29]
روشن است دلی که خانه خدا شود و در آن جز یاد و ذکر او نگنجد، از چه صفا و نورانیتی برخوردار میگردد و صاحب آن همواره در خویش، همنشینی با محبوب را احساس میکند. چنین دلی هرگز به مرضهای قلبی و باطنی مبتلا نخواهد شد. امام سجاد علیهالسلام در بخشی از صحیفه سجادیه به این نکته اشاره میفرماید:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ سَلَامَةَ قُلُوبِنَا فِي ذِكْرِ عَظَمَتِك؛ بار خدایا! بر محمد و آل او درود فرست و سلامت دلهای ما را در یاد کردن بزرگی خویش قرار ده.[30]
ذکر به سه دسته زبانی، قلبی و ارکانی تقسیم میشود. امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه درباره اقسام ذکر چنین میفرماید:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ نَبِّهْنِی لِذِکرِک فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَةِ؛ بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا در اوقات بیخبری و غفلت برای یادت بیدار کن.[31]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَجْعَلْنِی نَاسِیاً لِذِکرِک فِیمَا أَوْلَیتَنِی، وَ لَا غَافِلًا لِإِحْسَانِک فِیمَا أَبْلَیتَنِی؛ بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا از یاد خودت در آنچه به من عطا کردهای گرفتار فراموشی مکن، و از احسانت در آنچه به من مرحمت کردهای غافل مساز.[32]
وَ أَنْطِقْ بِحَمْدِكَ وَ شُكْرِكَ وَ ذِكْرِكَ وَ حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْكَ لِسَانِي، وَ اشْرَحْ لِمَرَاشِدِ دِينِكَ قَلْبِي؛ و زبانم را به سپاس و شکر و ذکر و ستایش نیک، نسبت به حضرتت گویا کن؛ و دلم را برای راههای مستقیم دینت گشاده فرما.[33]
همانگونه که جسم آدمی برای ادامه زندگی نیازمند غذاست، روح او نیز برای پیمودن مدارج روحانی، به غذا نیاز دارد. البته غذای روح باید با ویژگیهای روحی و فطری متناسب باشد. چنین غذایی در فرمایش امام علی علیهالسلام، ذکر معرفی شده است، آنجا که میفرماید:
ذِكْرُ اللَّهِ قُوتُ النُّفُوسِ؛[34] ذکر و یاد خدا، مایه قوت و نیرومندی روح آدمی است. در فضیلت شگفتانگیز ذکر و یاد الهی، همین بس که امام زینالعابدین علیهالسلام در مناجات خویش با پروردگار، ذکر را موجب حیات قلبها و زندگانی دل معرفی میفرماید:
مَوْلَايَ بِذِكْرِكَ عَاشَ قَلْبِي وَ بِمُنَاجَاتِكَ بَرَّدْتُ أَلَمَ الْخَوْفِ عَنِّي؛ مولای من! قلب و دل من به ذکر تو زنده است و آتش غم و در دم فقط با مناجات با تو فرومینشیند.[35]
سخاوت
بخشندگی، از ویژگیهای زیبای ذات پاک پروردگار است که مؤمنان واقعی و پویندگان رضایت خداوندی، همواره در تلاش برای پیدایش این صفت پسندیده و نورانی در ضمیر وجود خویشاند و آراستگی به این کمال روحی و اخلاق الهی را، گامی بلند در مسیر نزدیکی به پروردگار میانگارند. امام سجاد علیهالسلام نهتنها در دستگیری از نیازمندان و بخشندگی شهره آفاق بود، بلکه همواره محبت و مهرورزی به آنان را از خدای کریم تقاضا میفرمود چنانکه میفرماید:
اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَيَّ صُحْبَةَ الْفُقَرَاءِ، وَ أَعِنِّي عَلَى صُحْبَتِهِمْ بِحُسْنِ الصَّبْرِ؛ خدایا! همنشینی با تهیدستان را محبوب من قرار ده و مرا در همنشینی با آنان به صبر نیکو یاری کن.[36]
نیز در سیره و روش انفاق آن حضرت آمده است که هرجا و هر زمانی مستمندی از ایشان چیزی درخواست میکرد، حاجتش را روا میساخت و میفرمود: «مرحبا بر کسی که زاد و توشه آخرت مرا حمل میکند».[37]
نتیجه
اخلاق، محور زندگی انسان مؤمن را تشکیل میدهد که تمام جهتگیریهای حیات دنیوی او را در برمیگیرد. در برنامه آموزش زندگی توحیدی و معنوی اسلام، برای آموزههای اخلاقی منابع گوناگونی وجود دارد ازجمله: قرآن شریف، روایات و سیره اهلبیت علیهمالسلام. اما در کنار این مجموعههای مبارک، میراث گرانبهای دیگری نیز از اولیای الهی برجایمانده که در آنها فضایل اخلاقی، در قالب درخواست و دعا و مناجات از خدای متعال درخواست شده است. این رویکرد، نیاز بنده به توفیق در اخلاقیات را از ناحیه خداوند روشن میسازد و نیز عناوین اخلاقی نه بهعنوان سفارش، بلکه در شکل اظهار نیاز و عجز و التماس و در حالت توجه و فقر و گریه و سوزوگداز، مطرح و درخواست میگردد. از طرفی، انسان را در آراستگی به این فضایل در درگاه حضرت حق با خوبان و پاکان این درگاه هم ناله و همنوا میکند و این آراستگی، علاوه بر آمادگی دلوجان برای پذیرش توفیق مکارم اخلاقی از طرف بنده، با عنایت قطعی و حتمی خداوند در اجابت دعای مؤمن همراه بوده و جنبه توسل به اولیاءالله نیز پیدا میکند. همه این موارد، جنبههای مبارک و تابناکی است که مسئله آراستگی به فضایل اخلاقی را در قالب معجونی نورانی در اختیار انسان قرار میدهد و میتوان آن را بهترین رویکرد در زمینه تلاش برای نیل به مکارم اخلاقی برشمرد.
[1]. صحیفه سجادیه، نیایش بیستم.
[2]. همان.
[3]. صحیفه سجادیه، نیایش نهم.
[4]. نحل: 129.
[5]. صحیفه سجادیه، نیایش چهارم.
[6]. طلاق:2 و 4.
[7]. نهجالبلاغه، خطبه 121، ص 177.
[8]. صحیفه سجادیه، نیایش هفدهم.
[9]. سورهى فاطر، آيهى 15.
[10]. سورهى زمر، آيهى 36.
[11]. صحیفه سجادیه نیایش دوازدهم.
[12]. صحیفه سجادیه، نیایش سیزدهم.
[13]. عدة الداعی، ج 1، ص 182.
[14]. صحیفه سجادیه، نیایش بیست و هشتم.
[15]. سرالاسراء، ج 1، ص 35.
[16]. صحیفه سجادیه، نیایش شانزدهم.
[17]. صحیفه سجادیه، نیایش پنجاه و چهارم.
[18]. میزان الحکمه، ج 5، ص 631.
[19]. صحیفه سجادیه، نیایش بیست وهشتم.
[20]. آلعمران: 159.
[21]. تحف العقول، ص ۳۱۶.
[22]. اصول کافی، ج 3، ص 359.
[23]. صحیفه سجادیه، نیایش بیستم.
[24]. صحیفه سجادیه، نیایش بیستم.
[25]. غرر الحكم، ص 189.
[26]. مستدرک الوسائل، ج 5، ص 293؛ بحارالانوار، ج 90، ص 160؛ الدّعوات، ص 20.
[27]. فهرست موضوعی غرر و درر، ص 123.
[28]. صحیفه سجادیه، نیایش یازدهم.
[29]. عدّة الداعی، ص 91.
[30]. صحیفه سجادیه، نیایش پنجم.
[31]. همان، نیایش بیستم.
[32]. همان، نیایش بیست ویکم.
[33]. همان، نیایش بیست و سوم
[34]. تصنیف غررالحکم، ص 189.
[35]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص 592.
[36]. صحیفه سجادیه، نیایش سی ام.
[37]. مناقب آل ابی طالب (ع)، ج 4، ص 154.