الاثنين 07 جُمادى الآخرة 1446 - دوشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۳


هدیه ملک سعود و پاسخ آیة الله بروجردی


هدیه ملک سعود و پاسخ آیة الله بروجردی

قضیه ذیل در رسالة الإسلام (مجلة دارالتقریب در مصر که قبل از آقای بروجردی به نام رسالة التقریب منتشر می شد) چاپ شده است.[1] در آنجا نوشته اند:

«شنیدیم سعود بن عبدالعزیز هدیه ای برای آیة الله بروجردی فرستاده و از منبع موثّقی مطّلع شدیم که آیة الله بروجردی نامه ای به سفیر حجاز در تهران نوشته است. ما به آن نامه دست یافتیم و چون محتوای نامه شامل روح برادری و اخوّت و کرامت علمی است، آن را منتشر می کنیم».

آقای بروجردی این نامه را به حمزه غوث[2] سفیر عربستان در ایران نوشته و در آن ذکر کرده بود: جعبه ای حاوی پانزده نسخه قرآن و قطعاتی از پرده کعبه و… به دست من رسید و من در قبول آن متحیّر شدم، چون رسم من این نیست که از ملوک و اُمراء هدیه ای قبول کنم، امّا اشتمال این هدیه بر قرآن و قطعاتی از پرده کعبه مرا ملزم کرد، بپذیرم؛ لذا قرآن ها و قطعات پرده کعبه را برداشتم و جعبه را با بقیّة مافیها به شما (یعنی سفیر) اهدا کردم تا در اوقات نماز و دعا به یادم باشید. و چون امر حج در این ایّام به دست جلالة الملک است، من در مقابل، حدیث طولانی در صفت حجّ رسول الله صلی الله علیه و آله را که مسلم در صحیحش[3] و ابوداود در سننش[4] نقل کرده اند، به ایشان اهدا می کنم که از آن بیشترِ احکام حج، اگر نگوییم تمام احکام حج، به دست می آید.[5]

در ادامه آقای بروجردی مطالبی موعظه گونه در باب وحدت کلمه مسلمانان ذکر کرده است. آقای صافی این قضیه را در کتاب فخر دوران با تفاوت نقل کرده است.[6]

عبارت رسالة الإسلام این است:

” و قد بلغنا أنّ جلالة الملک المعظّم سعود بن عبدالعزیز قد أرسل بهدیّة سنیّة إلی السید الجلیل العلّامة الأکبر الحاج آقا حسین بروجردي کبیر مجتهدی الشیعة، و علمنا من مصدر وثیق أنّ سماحة السید الجلیل قد بعث بکتاب منه إلی سفیر المملکة السعودیة بطهران، و استطعنا لن نحصّل علی نصّه، و نحن نسجّله مغتبطین بما فیه من روح الأخوّة و الحفاظ و الکرامة العلمیة.

قال سماحته:

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام الله علیکم و رحمته. لمّا بعد: فقد بلغنا کتابکم مع السید یوسف بو علي[7]، و معه حقیبة کبیرة ذکرتم أنّها تحتوي علی خمس عشرة نسخة من القرآن الکریم و علی قطع من حزم ستار الکعبة الشریفة و علی…، و أنّ جلالة الملک أمر بإرسالها إليّ، فتحیّرتُ في الأمر؛ لأنّ سیرتي عدم قبول الهدایا من المملوک و العظماء، و لکن اشتمال هذه الهدیّة علی القرآن الکریم و ستار الکعبة الشریفة ألزمني قبولها، فأخذت نسخ القرآن الکریم و القطع من حزام ستار الکعبة الشریفة، و أرسلت الحقیبة بما بقي فیها إلی جنابکم هدیّة منّي إلی شخصکم لأکون علی ذکر منکم في أوقات الصلوات و الدعوات، و لمّا کان أمر الحجّ في هذه السنین بید جلالة الملک أرسلتُ حدیثاً طویلاً فی صفة حجّ رسول الله صلّی الله علیه و آله رواها مسلم في صحیحه و أبوداود في سننه، و یستفاد منه أکثر أحکام الحجّ إن لم یکن کلّها، لترسله إلی جلالة الملک هدیّة منّي إلیه، و تبلّغه سلامي و تحیّاتي، و أسأل الله عزّ شأنه أن یؤلّف بین قلوب المسلمین، و یجعلهم یداً واحدة علی من سواهم، و یوجّههم إلی أن یعملوا بقول الله تعالی: «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا»[8]، و لن یجتنبوا التدابر و التباغض و اتّباع الشهوات الموجبة لافتراق الکلمة، و أن یلتزموا بقول الله: «یا أیّها الّذین آمنوا إذا ضربتم في سبیل الله فتبیّنوا و لاتقولوا لمن ألقی إلیکم السلام لست مؤمناً تبتغون عرض الحیاة الدنیا»[9]، و السلام علیکم و رحمة الله.

به نظرم از آقای حاج آقا رضا صدر شنیدم: این اقدام مرحوم آقای بروجردی در مجامع اهل سنّت خیلی به عظمت تلقّی شده بود، چون علمای اهل سنّت غالباً جیره خوار دولت ها و حکومت ها هستند و عدم اعتنای عالم بزرگ به زخارف دنیوی و عدم قبول هدایا از ملوک، برای آنها خیلی مهم جلوه می کرد، علاوه بر این استثنا کردن قرآن و پرده کعبه با عبارت «ألزمني قبولها» در این جهت بیشتر مؤثّر بود.

یک وقت من به آقای بروجردی عرض کردم: جواب نامه ای که حضرت عالی مرقوم فرمودید، در مجامع اهل سنّت خیلی با اهمیت تلقی شد. آقای بروجردی فرمود: عجیب این بود که ملک با این که متصدّی امر حجّ است، وقتی نامه به دستش رسید، گفته بود به منبع مذکور مراجعه کنند و وقتی این حدیث طولانی را که از حضرت امام باقر علیه السلام نقل شده، دید، گفته بود: ما این حدیث را ندیده بودیم.


[1] رسالة الأسلام، السنة الثامنة، العدد الأوّل، جمادی الآخرة ۱۳۷۵، ص۱۰۵-۱۰۷.

[2] وی در زمان ولیعهدی سعود بن عبدالعزیز سفیر عربستان در ایران بود و به عنوان «وزیر مختار مملکت سعودی» شناخته می شد.

[3] صحیح مسلم، ج۲، ص۲۷۴، ح۱۲۱۸.

[4] سنن ابي داود، ص۲۹۴، باب۵۷، ح۱۹۰۵.

[5] در کتاب حجّة الوداع کما رواها أهل البیت (ص۳۶۰-۳۷۲) مصادری که روایت جابر بن عبدالله انصاری را نقل کرده اند، به تفصیل ذکر شده، سپس روایت جابر از طریق اهل سنت با حدیث معاویة بن عمّار از طریق شیعه مقارنه و مقایسه شده است.

[6] عبارت حضرت آیة الله صافی گلپایگانی (د ظلّه) در کتاب فخر دوران (ص۵۵-۵۶) این است: «سعود هدایایی خدمت آقا تقدیم داشت که متضّمن قرآن کریم و پرده خانه کعبه معظّمه و تعدادی عبای نفیس بود. آقا در جواب او آن نامة تاریخی را که در مجلّة رسالة الإسلام تحت عنوان «مشافهة بین جلالة ملک سعود و الإمام البروجردی تظهر منها السماعة الروحانیّة» منتشر شد [نوشت]. آقا در این نامه بعد از تعارفات می فرمایند: رسم من نیست که از ملوک و سران هدیه قبول کنم، ولی چون هدایای شما متضمّن دو چیز بزرگ (قرآن کریم و پرده خانه کعبه) بود، آن دو را پذیرفتم، و امّا عباها را فرستادم که شما هنگام نماز در آنها به من هم دعا کنید، و من هم به شما هدیه می کنم حدیثی را که در احکام حج، مسلم از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت نموده است.

آنچه در این نامه مهم بود: اوّلاً توجّه و احاطه آقا به احادیث و روایات عامه است، و ثانیاً این حسن انتخاب…».

[7] او واسطه میان آیة الله بروجردی و سفیر بود. (ش)

[8] آل عمران (۳): ۱۰۳.

[9] نساء (۴): ۹۴.