الاحد 08 جُمادى الأولى 1446 - یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳


گزیده الکلام …؛كرامتی دیگر از ناحیه مقدّسه


كرامتی دیگر از ناحیه مقدّسه

مثل قضيه‏اى كه مرحوم آقاى حاج سيّد محمّد زنجانى از مرحوم آقا شيخ حاج آقا ساوجى نقل كرد كه او گفت:

عازم مشهد بودم؛ به شاهرود كه رسيديم در آن جانب سنگينى در خود احساس كردم؛ ولى با آن حال با قافله به راه افتادم، تا رسيديم به خير آباد.[1] در آنجا ديدم تبم خيلى زياد و حالم بسيار سنگين شده؛ مخصوصاً خستگى راه هم مزيد بر علت شده بود. همان طور بى‏حال افتادم. وقتى به هوش آمده ديدم قافله حركت نموده و از من غفلت كرده، بيدارم نكرده‏اند. من به گمان اينكه شايد قافله در اين نزديكى حركت كرده باشد به راه افتادم به اميد اين كه به قافله برسم.

مقدارى از راه را كه پيمودم ديدم اثرى از قافله نيست. شب بود، بيابان و تاريكى و تب و تنهايى! از رسيدن به قافله كه مأيوس شدم وحشت بر من مستولى شد. در اين اثنا رسيدم به يك نفرى كه جلوتر از من راه مى‏رفت. او گفت: از قافله عقب مانده‏اى؟ گفتم: بلى. گفت: مى‏رسى ان شاء الله. پس به اتفاق راه افتاديم. در اين بين توجه به حال خود نموده ديدم تب ندارم، حالم بهبودى يافته. تا بعد از چندى كه راه رفتيم به يك آبادى رسيديم. دقت كرده ديدم ميامى است. آن رفيق من داخل كاروان سرا شد ولى من دم در كاروان سرا [كه يك] دكان بقالى بود آنجا ايستاده از بقال پرسيدم كه قافله كجا ورود كرده؟ گفت: كدام قافله؟ گفتم: قافله‏اى كه امشب از خيرآباد حركت كرده. گفت: قافله‏اى كه امشب از خيرآباد حركت كرده فردا دو ساعت از آفتاب رفته به اينجا وارد مى‏شود؛ و حال آن كه چند ساعت از شب باقى است. بعد به سراغ همان رفيقم رفتم. وارد كاروان سرا شدم، ديدم كسى نيست؛ برگشته از بقال پرسيدم كه رفيق من كجا رفت؟ گفت: من تو را تنها ديدم، رفيقى با شما نديدم. گفتم: او با من بود، من كه با تو مشغول مذاكره بودم او رفت توى كاروان سرا. گفت: نه، من كسى غير از شما نديدم. آن وقت ملتفت شدم كه
قضيه از چه قرار است. پس در آنجا ماندم تا فردا چندى از آفتاب گذشته قافله وارد شد.


[1] خيرآباد از بناهاي خيريه آصف الدوله شيرازي است. چون مسافت بين شاهرود و ميامي براي يك منزل زياد بود و در ميان راه جاي استراحتي براي مسافرين نبود مرحوم آصف الدوله به جهت آسايش مسافرين قناتي در آنجا احداث كرد و چند تا درخت نيز دور آن كاشت و مختصر بنايي از قهوه خانه و غيره نيز در آنجا ساخت كه مسافرين در آنجا استراحت نمايند.