گزیده الکلام …؛ناشناخته ماندن قدر و منزلت برخی افراد
ناشناخته ماندن قدر و منزلت برخی افراد
چنانچه از بعضى از جرائد مصر نقل كردند كه در زمان پيش، عقيده ارباب تحقيق، اين بوده كه زير دريا كه گودىاش از يك هزار متر بيشتر، قابل زندگى نيست؛ چون تاريكى محض است؛ ولى اخيراً كشف شده كه در دريا، [در] جاهاى گودتر از يك هزار متر، حيواناتى هستند كه در بدنشان فسفر است كه يك ميل راه را روشن مى نمايد. آن ها در روشنى همان فسفر كه در تنشان است، راه مىروند. اين جانوران شبتاب كه در صحراها هستند، روزها مانند ساير جانوران مى باشند. امتيازى از آن ها ندارند؛ ولى شب كه تاريكى، عالم را گرفت، تابش نور، آن ها را از ساير جانوران امتياز مىدهد.
در ميان همين نوع بشر نيز كسانى هستند كه امتياز از سايرين ندارند؛ بلكه مانند من و تو، در ميان مردم راه مى روند و چه بسا بعضى از آن ها، به ملاحظه پست بودن اوضاع ظاهره، در ميان مردم نيز راه ندارند؛ بلكه خار و خفيف در گوشه و كنار، روزگار مى گذرانند؛ ولى همينكه تاريكى محشر، عالم را گرفت؛ آن وقت، تابش نور، آن ها را از من و تو امتياز مى دهد.
اويس قرن، از همين ها بود. در ميان مردم، نامى نداشت و حدّى به وجود او قائل نبودند و محلّى در ميان جامعه نداشت؛ حتّى حضرت رسول اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم) او را به همين گمنامى و بى مقدار بودن معرّفى فرمود. هنگامى كه اظهار اشتياق به او كرد، فرمود: «وا شوقاه إليك يا أويس القرن»[1]. بعد، فرمود: هر كه او را ملاقات كند، از من سلام به وى برساند. عرض كردند: يا رسول اللّه! اويس قرن كيست؟ فرمود: او كسى است كه از شما اگر غايب شود. از او تفقّد نمى كنيد؛ و اگر در ميان شما پيدا شود، اعتنا به او نمى كنيد. در شفاعت، او مانند قبيله ربيعه و مضر، داخل بهشت مى شود؛
[1]– محمّد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج42، ص155.