گزیده الکلام …؛ اتصال قضایای خواب به عالم بیداری
اتصال قضایای خواب به عالم بیداری
بعضى از قضاياى خواب، رشتهاش متّصل به عالم بيدارى مىگردد كه يكى، متمّم آن ديگرى مىشود؛ چنان كه بعضى از آن ها، در سابق نيز گذشته است.
از آن جمله، خوابى بود كه مرحوم آقا شيخ محمّد حسين كاظمينى ديده بود. قصه او را آقاى حاجى ميرزا عبداللّه طهرانى، از مرحوم آقاى شيخ الشريعه اصفهانى نقل كرد كه آن مرحوم فرمود:
من در منزل، مشغول مطالعه بودم. در اين اثنا، به كتابى احتياج پيدا كردم. پا شدم، در ميان كتاب ها، به جستوجوى آن برخاستم. در اين حال، خاطرم افتاد كه آن، در پيش آقا شيخ محمّدحسين كاظمينى است. پس، به قصد منزل او، از خانه بيرون آمدم. در اثناى راه، ملتفت شدم كه هنوز زود است؛ شايد او از سرداب به بالا نيامده باشد. رفتم، چند دقيقه سر قبر مرحوم شيخ خضر نشسته، قرآن خواندم تا اينكه وقت شد؛ آن گاه رفتم. همين كه درِ خانه او را زدم، ديدم او بيرون آمد با همان كتاب كه من مىخواستم. گفتم: عجب، من مخصوصاً براى همين كتاب مىآمدم. گفت: من حالا شيخ خضر را در خواب ديدم كه به من فرمود: شيخ الشريعه براى فلان كتاب مىآيد. برخيز، پيدا كن و به او بده. گفت: من از خواب بيدار شده، ياد اين كتاب افتادم. برخاستم، پيدايش كردم. همين كه پيدا كردم، در زده شد. من نيز به همين حال كه كتاب در دستم بود، بيرون آمدم، ديدم كه شماييد.