السبت 20 مُحَرَّم 1446 - شنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۳


گزیده الکلام …؛ بار منّت

بار منّت

يكى از اساتيد كتب مقدّماتى ما نقل می كرد كه يك نفر از زندان‏خانه حكومتى فرار كرده و آمده بود در مدرسه متحصّن شده و در حجره ما ساكن گرديد. مدّتى همين طور بود. يك روز ديديم كه از مدرسه بيرون رفته. سراغ گرفتيم، گفتند: باز به زندان‏خانه رفته، زنجير به گردن نهاده. سبب پرسيده ‏اند كه چرا باز خود را گرفتار حبس و زنجير نمودى؟ جواب داده بود كه زنجير منّت، چندين بار سنگين‏تر از زنجير حكومت است. تازه فهميدم كه من از باران، به زير ناودان فرار نموده بودم؛ اين است كه دوباره از زير زنجير منّت گريخته، به زنجير حكومت پناهنده شدم.

آن استاد ما گفت كه معلوم شد كه من در اثناى محاوره، منّتى به وى نهاده ام كه او نتوانسته بر خود هموار نمايد. اين است که رفته، گردن به زير زنجير كشيده و خود را آسوده داشته. همين طور هم هست؛ زنجير منّت، سنگين‏تر از زنجير حكومت است. پس به كسى احسان كه نمودى، آن را با منّت، باطل و ضايع مكن تا نهال احسانت، بار محبّت و اجر آخرت بياورد؛ والاّ، نه اينكه تنها شكوفه محبّت را نشكفته مى‏ريزد؛ بلكه به جاى آن، بار عداوت مى‏ آورد.

امّا اگر احسانت را اظهار نكردى، پس اگر در اين معامله، منظورت خدا بوده، او خودش مى‏داند؛ محتاج اظهار تو نيست و روش بنده ‏پرورى را هم خوب مى‏داند. و اگر منظورت، همان كس است كه احسان در حقّش كرده‏اى، او نيز در مقام تشكّر و قدردانى، اگر شخص شاكر و حقّ‏گزار باشد، از بيان واقع فروگزار نخواهد بود؛ چون همان طورى كه بر تو اظهار احسان، قبيح و نارواست، از او هم پنهان كردن، قبيح و نارواست؛ و اگر با زبان، از اظهار نعمت منعم فروگزارى نمايد، با عمل بايد فروگزار نباشد.