گزیده الکلام …؛ ترجمه قرآن به زبان ژاپنی، تحلیل اهمیت و ثمرات آن
ترجمه قرآن به زبان ژاپنی، تحلیل اهمیت و ثمرات آن
در مجله تعليم و تربيت، شماره 4 از سال چهارم، مورّخ به تاريخ تيرماه 1313، ترجمه از روزنامه تربيون دربان كه در ژنو چاپ مىشود مورّخ به تاريخ 14 مه 1934، در تحت عنوان ديانت اسلام در ژاپن نوشته بود كه:
«خبر ذيل در 24 آوريل، از توكيو رسيده است كه ديشب جامعه اسلامى، مجلسى كه خيلى جالب توجّه بود، در تحت رياست عاليه امپراتور ژاپن تشكيل داد و چند نفر از وزرا نيز حضور داشتند. ليدر تاتارها، شيخ عبدالرشيد ابراهيم و اديب معروف، اياز اسحاق، نطقهاى خيلى مهيّج ايراد كردند و در ضمن آن، از بسط اسلام و اهمّيّت ترجمه قرآن به زبان ژاپنی صحبت كردند. فيلسوف ژاپنی، اهار، اظهار داشت كه اسلام، مذهبى است ساده و منطقى؛ لهذا براى ژاپن خيلى مناسب است.»
و نيز پيش از خبر مزبور، در تحت عنوان مذكور نوشته بود كه:
«در ژاپن، محافل اسلامىِ خيلى فعّال و بارونقی وجود دارد؛ منجمله، جامعه اسلامى شهر كبه ، مورد توجّه عموم واقع و از مزاياى رسمى عديده [ای] بهرهمند مىشود. مدارس جامعه مزبور، روزبهروز ترقّى كرده، مؤسسات آن وسعت مىيابد و عنقریب، يك مسجد خيلى معظم و عالى، در بهترين نقطه شهر مزبور، از طرف همان جامعه بنا خواهد گرديد.»
سخن در اطراف ترجمه قرآن
ولى ترجمه قرآن به زبان ژاپنى كه در آن مجلس مورد اهمّيّت قرار دادهاند، پر مهمّ نيست؛ زيرا كه مقصود از آن، اگر فهم احكام اسلام است، آيات احكام نوعاً آيات مجملى است كه بدون انضمام اخبار بيانيّه، چيزى از آن ها دسترس انسان نمىشود؛ مثلاً آيه تيمّم، همين اندازه به ما مىفهماند كه اگر آب پيدا نكرديد، تيمّم به صعيد كنيد؛ ديگر از كيفيت آن كه چگونه تيمّم كنند و از آثار آن، كه چه عمل با آن بكند و از شرايط و موانع و موجبات و نواقض و وقت آن، به هيچ كدام، در ظاهر قرآن اشارهاى نيست؛ و هم چنين، آيه نماز و آيه روزه و آيه حجّ و آيه زكات و غير آن ها، بلكه عهده دار بيان همه آن ها، اقوال و افعال حضرت ختمى مرتبت (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و بزرگان دين است كه «يداً بيد» نقل گرديده تا اينكه به ما رسيده. آن گاه، استخراج احكام از آيات و اخبار، كار هر كس نيست؛ بلكه متخصّص در فنّ مىخواهد كه مجتهد باشد.
پس، همان طورى كه امور مربوطه به هندسه به مهندس، و طب به طبيب مرجوع مىگردد، همان طور هم استخراج احكام كه بايد به متخصّص در آن ارجاع گردد، دخالت غير در آن، مثل دخالت كردن طبيب در هندسه و مهندس در طبّ مىشود. پس، ترجمه قرآن در اين منظور، دست آن ها را نخواهد گرفت. پس، اگر بخواهند از علوم قرآن استفاده نمايند، راهش اين نيست؛ بلكه راهش همان است كه بخواهند از طبّ استفاده نمايند؛ چنان چه در منظور استفاده از طبّ، شاگردانى به مراكز علم طبّ اعزام مىنمايند كه رفته، در آنجا تحصيل علم نموده [و] به رتبه تخصّص مىرسند، آن گاه برگشته [و] مردم را از فوايد آن علم بهرهمند مىسازند؛ همين طور، در منظور استفاده از علوم قرآن، بايد شاگردانى به مراكز علم بفرستند تا در آنجا، به همان طريقى كه متخصّصين وارد تحصيل علم شدهاند، وارد شده، تحصيل نمايند تا به رتبه تخصّص و اجتهاد برسند و آن گاه، مراجعت نموده، مردم را با علوم قرآن مستفيض نمايند.
و اگر مقصود از ترجمه قرآن، فهم احكام نباشد؛ بلكه ادراك مقام فصاحت و بلاغت آن باشد، بديهى است كه ترجمه، متكفّل اين جهت نخواهد بود؛ زيرا عهدهدار اين جهت، خود الفاظ قرآنيّه است نه غير. پس، آن ها كه نيازمند به علوم قرآن هستند، بايد با تحصيل مبانى و مقدّمات آن، ترقّى نموده، به آن برسند، نه اينكه آن را تنزّل داده، در دست آن ها قرار دهند. گنججو بايد پى گنج برود، نه اينكه گنج، پىِ گنججو. اسرار مخزونه و گنجهاى مكنونه قرآن، مانند گنج، مقام محفوظى دارد كه بايد طالب آن، خود را به آن برساند، نه عكس؛ اين اختصاص به قرآن ندارد. ترجمه كلام هيچ متكلّمی، حامل خصوصيّات فصاحت و استحسان آن نمى شود.
خلاصه آن كه، ترجمه قرآن، از طرق استفاده از علوم قرآن نيست؛ بلكه بايد هر علم را از محلّ، اخذ نمايند و محلّ اخذ علوم قرآن، عترت پيغمبر (علیهم السلام) است كه حضرت رسالت پناه (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، آن ها را با هم به ما وديعه سپرده و فرموده: آن ها از هم جدا نمى شوند؛ چنان كه فرموده: «إنّي تارك فيكم الثقلين، كتاب اللّه وعترتي، وهما لايفترقان حتّى يردا عليّ الحوض».
__________________________
[1]. محمّد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج23، ص106.