گزیده الکلام …؛ ظهور امام زمان علیه السلام و از کار افتادن قوای دشمن
ظهور امام زمان علیه السلام و از کار افتادن قوای دشمن
ظلم و تاريكى كه همه عالم را گرفت، در اين صورت صفحه عالم احتياج خود را به مصلح قوى كه اين ستمها را از روى آن بردارد ادراك مى كند. در اين حال، صداى اين مصلح كه از دور گوشزد محيط گرديد، ناچار امر او را اطاعت و دعوت او را اجابت خواهند نمود. چه معلوم است كه در عين تاريكى، روشنائى ای كه از دور نمايان گرديد، مردم را متوجّه و خاضع به خود خواهد نمود.
از اينجا، جواب آن اشكال كه به بعضى از انظار مى آيد معلوم مى شود؛ چون مى گويند: غيبت مهدى (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در اثر بيم و هراس از دشمن است، پس چگونه اين بيم و هراس برطرف مى گردد، با اينكه مى بينيم روز به روز قواى دشمن زياد مى گردد؟ پس با اين قواى زيادى كه درياها و صحراها و هواها را پر كرده، چگونه مر او را مقاومت با آن ها خواهد بود؟
جواب آن، معلوم گرديد. خلاصهاش آن كه، اين قوا چون در آزار انسان و قطع ريشه آنان مصرف مى شود، اين خود، فكر بشر را متوجّه به مصلحى مى نمايد؛ حتّى همين دارندگان اسلحه هم از استعمال آن خسته شده، چشم و گوششان را به جانب مصلح و صداى اصلاح باز مى كنند. در اين حال، البتّه نداى مصلحى كه آثار اصلاح در پيكرش هويدا باشد، صداها را خاموش و سينه ها را از جوش و خروش خواهد انداخت. پس ناچار، اسلحه را از دست نهاده، به اين قوّه خاضع خواهند بود و شايد وجه مؤثر واقع نشدن قواى ناريّه همين باشد كه آن ها در برابر او، عرض اندام ننموده، قواى ناريّه را از دست خواهند گذاشت. اين جواب آنان[ی است] كه امیدواریشان به زور بازوى طبيعت، بيشتر از زور دست غيب است؛ وگرنه اين اشكال، در مقابل آن اقتدار[ی] كه دست غيب دارد، مورد توجّه نيست. اين ها، اسباب است، او مسبّب الأسباب جلّت قدرته.
آيا ذهن آن ها را از مقاومت با آن حضرت (عجّل اللّه فرجه) منصرف مىكند و يا اسلحه و قواى ناريّه آن ها را از تأثير مى اندازد؟ هر چه هست، دست غيب را اين قدرت و توانائى هست؛ «وهو على كلّ شىء قدير[1]» يا اسلحه آن ها را از اثر مى اندازد و يا دلهاى آن ها را از مقاومت با آن حضرت (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) منصرف مى كند؛ چون خداوند، مالك دل هاست و انصراف دل ها، يكى از علامات وجود قاهرى است كه آن ها را منصرف مى كند: «عرفت الله بفسخ العزائم ونقص الهمم.»[2]