گزیده الکلام…؛ غفلت از نعمت ها
غفلت از نعمت ها
آن ها را (اهالی قطب) خداوند به اين قطر و اين خانه ها و اين زندگانى مأنوس كرده، ديگر به دل آن ها نمى گذرد كه از اين قطر مهاجرت كرده، در نقاط معتدله منزل گزينند؛ بلكه همين طور با سرما دست به گريبان مى شوند و به اين زحمت، در آن خانه ها روزگار مى گذرانند. در مقابل آن ها، اهالى مناطق حارّه است كه آن ها نيز با گرماى سخت، دست به گريبان مى شوند. توى خمره مى نشينند و وقتى كه آب خمره گرم شد، عوض مى نمايند. آبشان، گرم [و] غذايشان، گوشت سوسمار و خرچنگ.
حالا كه قرعه اقبال به نام ما درآمده، مناطق معتدله قسمت ما شده، بايد بى اندازه شكر بكنيم كه خداوند، اين هواهاى لطيف و آبهاى خوشگوار و ميوه هاى آبدار و اقسام حبوبات و انواع سبزيجات و لحوم و وسوم[1] و شحوم و … مرحمت فرموده: «وإن تعدّوا نعمة اللّه لاتحصوها».[2] علاوه از نعمتهاى خصوصى كه هر كس مناسب حال خود، چندين گونه نعمت دارد و لكن ما غالبا غفلت كرده، ادنى توجّهى به آن ها نمى كنيم. اين، كفران ما است كه گاه نعمت موجوده ما را از دست ما مى ربايد؛ و وجه غفلت ما اين است كه پيوسته به ما فوق خود نگاه مى كنيم. پس آن گاه، نعمت هاى موجوده خودمان در نظرمان از جلوه مى افتد. امّا اگر به مادون خودمان نظر كنيم، قدر نعمتهاى خودمان را مى دانيم؛ و لهذا بزرگان فرموده اند: در امور دنيا، همواره به پائينتر از خود نگاه كن و در امر آخرت، به بالاتر. اثر اوّلى، اين است كه انسان به نعمتها، شاكر و به بلاها، صابر مى گردد. و اثر دويّمى، اين است كه اعمالش در نظرش از جلوه مى افتد، ديگر عُجب و خودپسندى نمى كند و درصدد تحصيل مرتبه فوق مى باشد كه كمكم، خود را به آن مرتبه مى رساند و در عكس اين، به عكس.
پس در دنيا، خوشبختى و بدبختى، از اين دو نظر مايه مى گیرد. اين همه تلاش و گرفتارى و بدبختى مردم، در نتيجه همين نگاه كردن به ما فوق خودش است. پس اگر به درجه او رسيد، اين دفعه به ما فوق او نگاه مى كند؛ و هکذا اگر رسید، غصّه آن، از ادراك لذّت نعمت موجودهاش باز مى دارد. اين است كه همواره شب و روز، در تک و دو و تلاش است؛ از حلال نشد، از حرام و حيله سازى و دروغپردازى.