گزیده «الکلام…»؛ فتوّت و جوانمردی
فتوّت و جوانمردى، يك معنایى است، راستى و درستى نيز معناى ديگر. و ممكن است شخصى، دزد و دغل باشد؛ ولى در عين حال، جوانمردى و فتوّت داشته باشد؛ چنان كه ممكن است شخصى، راستى و درستى داشته باشد، امّا جوانمردى و فتوّت نداشته باشد؛
مثل آن مرد مقدّسى كه به دخترش جهيزيّه داده بود، بعد از چندى، دخترش ناخوش شده بود. او مأيوس از حيات دختر شده، رفته جهيزيّه را پيش چشم دختر جمع كرده، آورده بود. وى خود بر اين پيش دستى خود مباهات مىنموده، مىگفته من كه اين ها را جمع مىنمودم، دختر چشمش را باز كرده، نگاهى به من كرد، گفت: آقا جان! مىبرى، ببر.
به خدا قسم، هنگام شنيدن اين قصّه، به چشمم اشك آمد؛ منتها مجلس بود، خوددارى كردم؛ و هم هنگام نوشتن، در اين هنگام خوددارى نكردم، اشك بىاختيار ريخت. بعد قلم را از دست گذاشته، اشكم را پاك نمودم. خدايا اين دل، دل بوده يا سنگ و آن مال، مال بوده يا ننگ؟
واقعا خيلى اشخاص هستند كه چندان قيد حلال و حرام را ندارند؛ امّا مردانگى و جوانمردى دارند. در معامله با آن ها، انسان مغبون نمىشود؛ امّا در برابر آن ها، اشخاصى هستند كه نهايت دقّت را در حلال و حرام دارند، لكن مردانگى و جوانمردى ندارند. در معامله، اصلاً رعايت انصاف نمىكنند. از اين ها، من در صف جماعت مىبينم؛ در جایى كه نشست، مثل سنگ حركت نمىكند، ولو به يك انگشت حركت كردن او جاى يك نفر باز مىشود، حركت نمىكند. شيطان اين دسته اشخاص را از كجايش مهار كرده، نمىدانم. فريفته عمل خود مىباشند. عمل خودشان را بزرگ مىبينند و يا عمل مردم را حقير مىشمارند. غرض، كجايشان درد مىكند، نمىدانم.
اجمالاً از اوصاف جوانمردى، نهايت دورند. با اينكه اين ها موفّق به بسيارى از مستحبّات مىشوند، ولى موفّق به اين قسمت از مستحبّ نمىشوند كه در معامله سهلگير باشند؛ با وجود اينكه حضرت رسول اكرم (صلّی الله علیه و آله) دعاى بركت كرده بر كسى که در فروش آسان گيرد، در خريد آسان گيرد، و در پرداخت و دريافتش نيز آسان بگيرد. «بَارَكَ اللَّهُ عَلَى سَهْلِ الْبَيْعِ سَهْلِ الشِّرَاءِ سَهْلِ الْقَضَاءِ سَهْلِ الِاقْتِضَاء» (تهذيب الأحكام،ج7، ص18)