گزیده الکلام …؛ مجازات زنا
مجازات زنا
در زمان جاهليّت، از شريعتشان اين بود كه زن اگر زنا مىداد، او را در يك خانه حبس مى كردند، در آنجا مى ماند تا اين كه مرگش برسد؛ و مرد اگر زنا مى كرد، او را از مجالس خودشان دور و ملامت و آزارش مىنمودند و دشنامش مىدادند؛ و در اوّل اسلام هم همين حكم جارى بود؛ چنان كه در آيه شريفه، در باب زن فرموده: «فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتّى يَتَوَفّاهُنَّ الْمَوْتُ»[1] و درباره مرد فرموده: «فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما»[2] بعد، كه مسلمين زياد شدند و اسلام، قوّت پيدا كرد و از امور جاهليت استيحاش كردند، اين حكم منسوخ شد به آيه شريفه «الزّانِيَةُ وَ الزّاني فَاجْلِدُوا»[3] الخ.
مطابق روايتى كه حضرت صادق (علیه السلام) از آباء بزرگوار خود، از حضرت اميرالمؤمنين (علیه السلام) نقل مىكند، معلوم مىشود كه در زمان جاهليّت نيز حكم زنا سخت بوده؛ حضرت صادق (علیه السلام) مىفرمايد كه:
«براى زنا، شش خصلت است: سه تا در دنيا و سه تا در آخرت. امّا آنچه كه در دنيا است، پس نور رخسار را مىبرد و مورث فقر مىشود و مرگ را زود مىرساند. و امّا آنچه در آخرت است، پس غضب پروردگار است و بدى حساب و هميشگى آتش.»
خصوصا اگر مرد، زن داشته باشد كه دسترسش باشد [و] با وجود اين، زنا كند، اين با تازيانه كارش اصلاح نمىيابد؛ حكم اين، سنگسار است. هم چنين اگر زن، شوهر داشته باشد و زنا بدهد، حكمش رجم است[4]. اين كار ناشايست با اين عقاب سختى كه اسلام بر آن مقرّر داشته، با وجود اين، بسيار شيوع دارد و بسيار هم دچار اثر وضعى آن مىگردند، از سفليس و سوزاك كه مادام العمر با انسان هستند؛ بلكه در نسل آن ها نيز اثر آن تا چند پشت باقى مىماند و بلكه از اطبّاء نقل كردند كه تا هفت پشت، اثر آن باقى مىماند. با اين حال، مردم خوددارى نمىكنند و وجه آن چند چيز است: از جمله، اختلاط زن با مرد است كه در زمان شاه سابق شد. از جمله، برچيده شدن مجالس وعظ و انذار است كه آن هم در آن زمان شد؛ به نحوى مفتّشين مواظب بودند كه در پس كوچهها نيز عقد مجلس پند و اندرز ميسور نبود؛ امّا مجالس طرب و بساط هرزگى، در كمال آزادى.
يكى از دوستان ما نقل كرد كه رئيس دادگسترى را ديدم كه در محكمه خود، جوانى را ملامت مىكند كه: «اى بىشرف! اى بى وجدان! چرا به اين كار زشت اقدام كردهاى؟» بعد از رفتن آن جوان، مجلس خلوت شد. من پرسيدم: آن جوان چه كار كرده بود كه اين قدر نكوهش مىكردى؟ گفت: با دختری زنا کرده است. گفتم: شما خودتان، اولى به ملامت هستيد از او. گفت: چرا؟ گفتم: براى اينكه شما اين نادانان را با هم در يك جا جمع مىكنيد و آن گاه زبان ماها را نيز مىبنديد كه پند و اندرزشان ندهيم. در اين صورت، آن ها تقصير دارند كه جوانند و نادانند [و] پر از شهوت يا شماها كه عقل داريد و معايب كار را مىدانيد و با وجود اين، سنگ را بسته، سگ را باز مى كنيد؟
(سگى به كسى حمله كرد، او خواست سنگى از زمين برداشته، آن را از خود دفع كند. ديد زمين يخ كرده و سنگها به زمين چسبيده. گفت: خدايا! عجب شهرى است كه سنگ را بسته، سگ را باز كرده اند).
بارى و از جمله اسباب شیوع این امر ناشایست، سنگينى مقدّمات و مقارنات ازدواج است.