گزیده الکلام …؛ منشأ بت پرستى
منشأ بت پرستى
به طورى كه در ملل و نحل شهرستانى نوشته است، خلاصه اش آن كه:
دستهاى بودند كه قائل بودند بر اينكه عالم را صانعى است حكيم [و] منزّه از علامات حدوث؛ ولى مى گويند: واجب بر ما، شناختن عجز خودمان است از وصول جلالش؛ و تقرّبمان به او، منحصر به وسائطى است كه مقرّبب درگاهند و آن ها روحانيّين مى باشند كه منزّه از موادّ جسمانيّه اند. اين دسته را صابئين مى گويند. اين ها منكر انبياء هستند. در قرآن نيز نقل قول آن ها شده كه به انبياء مى گويند: «إن أنتم إلّا بشر مثلنا»[1]؛ يعنى: شما هم مانند ما بشر هستيد. چه رجحانى و مزيّتى داريد كه ما توسّط شما تقرّب جوئيم؟ آن ها نيز مى فرمايند: «إِنْ نَحْنُ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللّهَ يَمُنُّ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ»[2]؛ يعنى: ما نيز مانند شما، بشر هستيم و لكن خداوند منّت مى گذارد از بندگانش بر كسى كه مشيّتش علاقه گرفته؛ يعنى امتيازى به او مى دهد.
بارى، صائبين كه انبيا را به وساطت قبول ندارند، با حنفاء كه به وساطت انبياء قائلند، بحث هاى زيادى دارند. خلاصه، آن ها به وساطت روحانيّين قائلند و لكن مى گويند: روحانيّين را تعلّق به ستارگان سيّاره هست؛ مانند تعلّق روح بر بدن. بدين جهت، به ستاره پرستى آغاز كردند؛ ولى چون ستاره، همه اوقات ظاهر نبود، بت ها را به گمان خودشان در هيكل آن ها تراشيدند و به ستايش آن ها مشغول گرديدند. گفتند: اين ها شفيعان ما مى باشند و ما را به خدا نزديك مى نمايند؛ چنان كه در قرآن، حكايت قول آن ها شده: «ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللّهِ زُلْفى»[3]؛ يعنى: ما بر آن ها ستايش نمى كنيم، مگر اينكه ما را به خدا نزديك سازند.
پس، حاصل عقيده بت پرست ها، اين است كه مى گويند: روحانيّين كه وسايط بين ما و خدا مى باشند، چون با چشم ديده نمى شوند و با زبان مورد خطاب واقع نمى گردند، تقرّب به آن ها نمى شود، مگر به واسطه هياكل آن ها كه ستارگان هفت گانه باشند؛ و ستارگان هم چون طلوع و غروب دارند، گاه پيدا مى شوند و گاه ناپيدا. پس در اوقات پنهان بودن آن ها، تقرّب به آن ها ممكن نمى شود، مگر توسّط صورت هاى آن ها كه هميشه در پيش چشم باشد و آن ها هم بتها مى باشند. پس مى گويند: ما به واسطه تقرّب به بتها كه صور هياكلند، تقرّب به هياكل پيدا مى كنيم؛ و به واسطه تقرّب به هياكل، تقرّب به روحانيّين پيدا مى كنيم؛ و به واسطه تقرّب به روحانيّين، تقرّب به خداى تعالى پيدا مى كنيم.
گرچه آن ها مقصودشان، قرب به خداست؛ ولى شيطان اين وسائط را در نظر آن ها چنين جلوه داده كه از خدا به كلّى دور شده، همين وسائط را مورد علاقه و محل توجه قرار داده اند. انبياء عظام، نظرشان، شكستن اين بتها است كه از ستايش آن ها به ستايش خداوند منصرف نمايند كه به غير خدا چيزى را معبود و مورد ستايش قرار ندهند. كلمه «لا إله إلّا اللّه »كه كلمه توحيد است، معنايش، نفى معبوديّت غير است؛ يعنى: معبودى نيست مگر خدا.