گزیده الکلام …؛ نامه ابوطالب جراحى به ابن عمید در صفات ریاست
نامه ابوطالب جراحى به ابن عمید در صفات ریاست
ابوطالب جراحى، در نامهاى كه به ابن عميد مىنويسد، جملهاى از شرايط رياست در آن درج مىكند [كه] خالى از فايده نيست. ابوطالب مزبور كه از نويسندگان نامى بود و در عصر خود، نويسندهاى بهتر از وى نبود، بهقصد خدمت ابن عميد وارد رى گرديد؛ و لكن در حضور ابن عميد، آن طورى كه اميدوار بود، موقع قبول نيافت؛ لهذا از اقامت رى، منصرف و عازم آذربايجان گرديد. پادشاه آذربايجان، مردى آراسته به عقل و دانش بود. به آزمايش دريافت كرد كه وى، مرد فاضلى است؛ پس، او را به بهترين حالى، در نزد خود نگه داشت.
او نامهاى به ابن عميد، به زبان توبيخ كه حقّ وى را ضايع كرده بود نوشت. ازجمله آن، اين بود كه: «به من بيان كن كه اگر از تو بپرسند كه تو به چه جهت به نام رئيس ناميده شدهاى، چه جواب مىدهى؟ مىدانى رياست چيست؟ رياست، آن است كه رئيس، درِ خانهاش هنگام بسته شدن، محفوظ باشد و هنگام باز شدن، باز مجلسش به وجود ارباب فضايل، داير؛ خيرش به همه، واصل؛ احسانش، جارى؛ رويش، گشوده؛ خادمش، مؤدّب؛ حاجبش، كريم؛ دربانش، لطيف؛ درهمش، مبذول؛ طعامش، مأكول؛ جاهش، عريض؛ دفترش از انعام و جايزه و صدقات، سياه باشد؛ امّا تو همواره درِ خانهات، بسته؛ مجلست، خالى؛ خيرت، غیر منتظر؛ احسانت، غیر مترقّب؛ خادمت، مذموم؛ حاجبت، فحّاش؛ دربانت، كجخُلق؛ دِرهمت، درِّ عيوق؛ دفترت، پر از بگير و ببند؛ تو را به خدا، آيا پيش تو، غیرازاین هست؟! اگرنه اين بود كه من قدم در بساط تو گذاشته، از طعام تو خوردهام، هرآینه اين نامه را اشاعه مىدادم؛ و لكن من حقّ همان را كه عرض كردم رعايت مىكنم. پس، غير از خدا و تو، كسى را از اين نامه آگهى نيست. واللّه، ثمّ واللّه، ثمّ واللّه، نسخهاى از اين نامه، در نزد من نيست و غير از من، كسى او را نديده و آگاهى از آن ندارد؛ تو هم بعد از وقوف بر آن، پارهاش كن. والسلام علي من اتّبع الهدى».