گزیده ” الکلام” ….حقوق والدين قابل نقل و اسقاط نيست
حقوق والدين قابل نقل و اسقاط نيست
حقوق آنها [يعنى والدين] حقوق ثابتهاى است كه قابل نقل و انتقال و اسقاط نيست تقسيم و تبديل هم نمى پذيرد بلكه مانند حقّ امامت حقى است ثابت كه تغيير بردار نيست. به اين معنى اگر كسى به پدرش خلاف كرده باشد پدر مى تواند از او عفو كند اما نمى تواند حقّ پدرى را اسقاط نمايد به نحوى كه او نسبت به پسر مثل بيگانگان باشد كه اطاعتش ديگر بر او واجب نباشد. حقّ امامت نيز همينطور است كه با اسقاط امام ساقط نمى شود. اينكه نقل مى كنند كه حضرت حسين بن على (ارواح العالمين له الفداء) در شب عاشورا بيعت خود را از مردم برداشت نه اينكه با برداشتن بيعت، حقّ امامت و وجوب اطاعتش از ذمه مردم ساقط شد؛ زيرا كه اين حق الهى و منصب خدايى است؛ مادام كه خداوند عزل ننموده، اين منصب از صاحبش جدا نمى شود، و لذا آنهايى كه از يارى آن حضرت سر بر تافتند نزد خدا و پيغمبر مسؤوليت دارند.
بارى حقّ امامت و حقّ پدر و مادر از اين قبيل حق است كه قابل اسقاط و نقل و تبديل نيست.
شخصى نقل كرد كه مردى در حضور يكى از علماى زنجان از برادرش اظهار شكايت كرد كه او با من در نفقه مادرمان شركت نمى كند. من از جانب آن آقا مبعوث به اصلاح كار آنها گرديدم. من برادرش را ديدم و با او مذاكره كردم كه چرا در نفقه مادرتان مساعدت برادرت نمى كنى؟ گفت: به من مربوط نيست، قسمت كردهايم. گفتم: چطور قسمت كرده ايد؟ گفت: چون سال گرانى شد پدر و مادرمان را با او تقسيم كرديم، بنا شد خرج پدر با من باشد و خرج مادر با او؛ منتها اين است كه اقبال من يارى كرد پدرم زود مرد. حالا خرج مادر به من مربوط نيست. گفت: همين كه گفت بختم يارى کرد پدرم مرد، قهراً خندهام گرفت، گفتم: مگر مال قسمت كردهايد كه عقدْ لازم و خيارْ ساقط گردد؟ در حال حيات پدر چون خرج اين به خرج آن در مى شد حساب، پاك بود و باقى و فاضل نداشت؛ اما حالا كه پدرتان مرده بايد در موضوع مادرتان حساب را از سر بگيريد.
حضرت امير عليهالسلام در نهج البلاغه مى فرمايد كه:
مر ولد را حقّى است در زمه والد و مر والد را حقّى است در ذمه ولد. حقّ والد بر ولد اين است كه در همه چيز اطاعت او را بكند به جز در معصيت خدا، و حقّ ولد بر والد اين است كه از براى او اسم خوب بگذارد، و خوب تربيتش كند، و قرآن يادش بدهد.