السبت 17 شَوّال 1445 - شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳


توحید و امامت در «سلسلة الذهب»

«من أراد الله بدأ بکم»

توحید و امامت در «سلسلة الذهب»

آموزه توحید، محوری‌ترین آموزه اسلام و مهم‌ترین پیام قرآن است. این مطلب از تاکید قرآن و روایات بر این آموزه به روشنی نمایان است، به طوری که حدود یک سوم آیات قرآن در ارتباط با آن است و به تصریح قرآن، پیام تمامی پیامبران عقیده به توحید بوده است.(انبیا، ۲۵) اهمیت و محوری بودن اعتقاد به توحید در میان مسلمانان باعث شده تا برخی نیز توحید را به منزله نشانه مسلمانان (اهل التوحید) و وجه تمایز آنان از پیروان دیگر ادیان به کار بردند.

دین اسلام نسبت به آن اهمیت خاص قائل شده و توحید را پایۀ اصلی خداشناسی و مایۀ حیات واقعی انسان معرفی کرده و شرک را گناهی نابخشودنی دانسته است: ( إِنَّ اللّهَ لاَ یغْفِرُ أَن یشْرَکَ بِهِ وَیغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یشَاء وَمَن یشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَی إِثْمًا عَظِیمًا (خداوند (هرگز) شرک را نمی‌بخشد، و پایین‌تر از آن را برای هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می‌بخشد، و آن کس که برای خدا همتایی قرار دهد گناه بزرگی مرتکب شده است.)(نساء–۴۸)

از منظر تاریخی نیز دعوت پیامبر اسلام، از همان آغاز، دو وجه ایجابی و سلبی داشت:

وجه ایجابی و اثباتی آن دعوت به بندگی انحصاری خدای یکتا و وجه سلبی آن کنار گذاشتن بندگی بت‌ها و هر باور یا رفتار شرک آمیز بود. سایر آموزه‌ها و شرایع بر محور این آموزه دو وجهی سامان یافت. نخستین جمله حضرت خاتم الانبیاء(صلی الله علیه و آله) خطاب به مردم مکه، در آغاز دعوت آشکار، نیز متضمن همین دو جنبه توحید بود: شهادت بر یکتایی خدا و وانهادن شرک(یعقوبی، ج۲، ص۲۴). نمایندگان اعزامی آن حضرت به شهرها و نزد قبایل نیز مأمور بودند پیش و بیش از هر سخنی، مردم را نسبت به شهادت و پذیرش به یکتایی خدا دعوت کنند.

از سوی دیگر براساس آموزه های قرآنی و روایات معتبر پیامبر(صلی الله علیه و آله) اطاعت از امامان معصوم(علیهم السلام) عین ایمان و توحید دانسته ‏شده است و هرگونه تخلف و تخطی از ولایت و اطاعت ایشان، کفر می باشد و شخص را از حقیقت ایمان ‏خارج می کند، هرچند که احکام ظاهری اسلام بر او بار می شود و به عنوان یک شهروند در دنیا از همه ‏فواید جامعه اسلامی و عضویت در امت بهره مند می شود، ولی در آخرت تنها کسانی مجاز به ورود به ‏بهشت می شوند که از در ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) وارد شوند؛ زیرا حصن و دژ امنیت از عذاب دوزخ، ‏ولایت ایشان است.‏

امام رضا(علیه السلام ‏) در حدیث معروف سلسله الذهب به نقل از خداوند می فرماید: «لااله الاالله حصنی فمن دخل ‏حصنی امن من عذابی». قال فلما مرت الراحله نادانا «بشروطها و انا من شروطها»؛ (لااله الالله، دژ محکم من است؛ پس هرکس که داخل دژ من گردد، از عذاب ‏من در امان است. راوی می گوید: چون قافله حرکت کرد، حضرت فریاد زدند: با شرایط آن، و من از ‏شرایط آن هستم.)

براساس این حدیث اگر چه توحید به مثابه پناهگاهی برای در امان ماندن انسان از عذاب الهی معرفی شده است اما برای آن ‏شروطی وجود دارد .شرط لازم برای ورود به چنین جایگاهی پذیرش ولایت است که بدون آن این امکان ‏برای انسان فراهم نمی شود تا در حصن توحید داخل شود.‏

این روایت در فضایی صادر شده که جامعه اسلامی آن روز دچار انواع فرقه ها و ادیان وارداتی بوده، چنانچه ‏مناظرات حضرت با زندیقان و نیز افرادی از مسیحیت، یهود و صائبین، زرتشتی و مانوی نشان دهنده آن می ‏باشد .‏

با توجه به آنکه اکثر مخاطبان امام (علیه السلام) اهل سنت هستند، ابتدا ایشان راویان حدیث را بیان می کنند تا می رسند به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، جبرائیل و نهایتا خداوند متعال و اینچنین حدیث را در دایره احادیث قدسی وارد می کنند. امام رضا (علیه السلام) با ذکر این روایت به همراه سند آن در واقع به طور غیرمستقیم می فهمانند که سلسله سند حدیثی شیعه متصل است، یعنی امام رضا (علیه السلام) خطاب به اهل سنت می فرمایند ما اهل بیت سلسله سند متصل به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) داریم و اگر شما حدیث نبوی را حجیت داده و به آن اهمیت می دهید، منِ امام سلسله سند متصل به آن حضرت دارم. در واقع حدیث سلسله الذهب پاسخ به یک درخواست است، چراکه وقتی امام هشتم (علیه السلام) وارد نیشابور شدند علمای بزرگ این شهر از جمله اسحاق بن راهوی که استاد بخاری مولف صحیح بخاری است از آن حضرت (علیه السلام) خواستند چیزی به آنها بگوید که نزدشان به یادگار بماند، در واقع آنها سخن و حدیثی را به عنوان تحفه و ارمغان از عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله) درخواست کردند و امام (علیه السلام) نیز به تناسب فضای آن روز و در زمانی که می بایست کلامی واحد بگویند بر اصل توحید تاکید کرده و فرمودند: “کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی”

اصلی ترین مسئله و نکته ای که امام رضا (علیه السلام) در این حدیث شریف بر آن تاکید دارند، توحید است و تاکید می کنند که این مسئله را پیامبر (صلی الله علیه و آله) از جبرئیل و خداوند نقل کرده اند یعنی حدیث شریف، قدسی است. نکته ای که درباره ذیل این حدیث (مقام امامت ) می توان گفت این است که مردم نیشابور همگی مسلمان و موحد بودند و نیازی به تاکید بر توحید از جانب امام رضا (علیه السلام) نداشتند.آنچه که صدور ذیل حدیث سلسله الذهب را تقویت کرده و اهمیت آن را دو چندان کرده این است که امام رضا (علیه السلام) با بیان این حدیث پیوند توحید و امامت را که نیاز اعتقادی مردم آن روزگار بود را متذکر شدند و تاکید فرمودند که توحید بدون امامت نجات بخش نبوده و تنها راه رستگاری توحید و امامت است ( من أراد الله بدأ بکم).