الثلاثاء 06 شَوّال 1445 - سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳


صفای تبریز

مرحوم [آیت الله] آمیرزا عبدالله مجتهدی(م ۱۳۹۶ق) هم طبقه مرحوم حاج آقای ما بود. ایشان خیلی استثنایی و مجسّمه عطوفت بود. غیر از آن جهاتِ کمالات علمی، از نظرعاطفی فوق العاده بود.

همچنین خیلی آدم معنوی سطح بالایی بود. از تظاهر و ریا کاملاً به دور، و نادره ای بود! پس از وفات او دیگر رغبت هم نداریم که تبریز برویم.

برادرش دکتر مهدی، کتاب «رجال آذربایجان در عصر مشروطیت» و از جمله شرح حال ایشان را نوشته که خیلی خوب است. تعبیرش این است که: «ایشان صفای تبریز است» و همین جور هم بود.

مطلب دیگری هم دیدم درباره ایشان نوشته شده است. می گوید: عدّه ای از ارباب اطّلاعاتِ ادبی در اتاق جلسه ای داشتند. می بینند در حیاط یک آخوندی پیدا شد! قدری ناراحت می شوند که ما جلسه ادبی داریم و الآن این آخوند آن را مجلس روضه خواهد کرد. او را نمی شناختند.

در آن جلسه یکی از حضار راجع به روزنامه و تاریخچه روزنامه اظهار اطّلاعات می کند که مثلا روزنامه کی تأسیس شد و… . بعد یا از ایشان سؤال می کنند یا از صاحب خانه، و ایشان با این که معمولاً تظاهر نمی کرد، شروع می کند تاریخچه و اقسام مختلف روزنامه را می گوید که در دنیا چه جور بود، اولش به چه شکل بود، بعد ماهیانه شد، بعد سالیانه شد، اولین شخص چه کسی بود بعد چه کسی… . یک تاریخچه مفصّلی می گوید و اینها بُهتشان می زند که این چیزها را از کجا می داند. حافظه ایشان هم خیلی قوی بود و بسیار مطالعه کرده بود.