الجمعة 23 شَوّال 1445 - جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳


قدم صدق(7)

قدم صدق(7)

آیت الله العظمی شبیری زنجانی دام ظلّه:

جزع بر امام حسین (علیه السلام)مستحب است.

براساس فتوای مشهور فقهاء لطمه زدن و‌ خراش وارد کردن بر سر و صورت، کندن مو از روى بى تابى در مرگ کسى جایز نیست. هرچند برخى، لطمه و خراش وارد کردن بر خود را، در صورتى که ضرر قابل توجهى نداشته باشد، جایز دانسته‌اند. مرحوم سید یزدی در عروه چنین می نویسد: «لا يجوز اللطم والخدش وجز الشعر بل والصراخ الخارج عن حد الاعتدال على الأحوط وكذا لا يجوز شق الثوب على غير الأب والأخ والأحوط تركه فيهما أيضا[1]»(عروة الوثقی، ج۲، ص۱۳۱)

مستند این فتوا علاوه بر شهرت قول فقهاء، روایات زیادی از اهل بیت علیهم السلام است که در آن از هر گونه عملی که به نوعی نشانه بی تابی و عدم رضایت به تقدیر الهی باشد نهی شده است. جزع کردن در مرگ عزیز خود، مکروه و موجب از بین رفتن پاداش شکیبایى بر مصیبت است حتی در برخى مصادیق جزع، مانند کندن مو و خراشیدن صورت توسط زن و گریبان چاک کردن مرد در مرگ فرزند و همسر، علاوه بر حرمت، کفاره ثابت است و کفّاره آن کفّاره شکستن قسم (اطعام یا پوشاندن ده مسکین و یا آزاد کردن ده بنده) است.(جواهرالکلام ج 33ص 186)

در روایتی از امام صادق (علیه السلام) چنین می خوانیم:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ» قَالَ الْمَعْرُوفُ أَنْ لَا يَشْقُقْنَ جَيْباً وَ لَا يَلْطِمْنَ خَدّاً وَ لَا يَدْعُونَ وَيْلًا وَ لَا يَتَخَلَّفْنَ عِنْدَ قَبْرٍ وَ لَا يُسَوِّدْنَ ثَوْباً وَ لَا يَنْشُرْنَ شَعْراً‌(كافي ج‌5، ص: 527‌)

امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «و در هیچ کار شایسته‌ای از تو مخالفت نکنند.» فرمود: منظور از معروف این بود که زنان یقه‌هایشان را پاره نکنند و بر گونه‌های خود سیلی نزنند و داد و فریاد به واویلا گویی بلند نکنند و کنار قبر نمانند و لباس سیاه نپوشند و موهایشان را آشفته نسازند.

همچنین در روایت دیگری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم: قال النبيّ صلّى اللّه عليه و آله: «ليس منّا من ضرب الخدود، و شق الجيوب»(مستدرك الوسائل ب 71 ح 12) از ما نیست کسی که به گونه خود سیلی بزند و یقه هایش را پاره کند.

اما در این میان روایات فراوان دیگری وجود دارد که گریه و جزع بر امام حسین علیه السلام را استثناء کرده است. در صحیحه معاویه بن وهب چنین می خوانیم:

عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: كُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ مَكْرُوهٌ- سِوَى الْجَزَعِ ‏وَ الْبُكَاءِ عَلَى الْحُسَيْنِ ع.‏

امام صادق علیه السلام می فرماید: هر جزع و بکایی مکروه است مگر جزع و گریه بر حسین علیه السلام. اين روايت به شكل هاى مختلف و با تعابير گوناگون در منابع ديگرى نيز تكرار شده است.(وسائل الشیعه.ج 14ص 505)


ممكن است گمان شود كه اين روايات تنها بر جواز جزع بر سيد الشهداء (علیه السلام) دلالت دارد، نه بر استحباب آن چرا که روایت در مقام توهم حظر می باشد. از این رو مفاد این روایت عدم حظر و حرمت یا کراهت در گریه و جزع بر سید الشهداء علیه السلام می باشد. در جواب از این بیان حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی(مدظلّه العالی) چنین می فرماید :

«با توجه به این که ما از خارج می دانیم نکته استثناء گریه و جزع بر امام حسین (علیه السلام) تعظیم شعائر الهی بلکه مهمترین شعار الهی و اعلام وفاداری نسبت به بزرگان مكتب و پیشوایان دینی بوده لذا استحباب آن نیز مشخص می شود. به عبارت دیگر هر چند روایت «معاویه بن وهب» بر اصل جواز و مشروعیت جزع و بکاء بر امام حسین (علیه السلام) دلالت داشته اما در خصوص این مورد می توان چنین گفت که ثبوت جواز ملازمه با استحباب عمل(جزع بر امام حسین علیه السلام) نیزخواهد داشت. چرا که به اقتضای تناسب حکم و موضوع می توان چنین گفت که استثناء جزع بر امام حسین(علیه السلام) به نکته عزای اهل بیت (علیهم السلام) و تعظیم شعائر الهی و احیاء نام و یاد آن حضرت و یاران با وفای او در اذهان عامه مردم و تحكیم علائق و روابط با خاندان رسالت بوده و از سوی دیگر ما علم داریم هر کاری که باعث تقویت دین و ارزشهای دینی شود مطلوب ‏شارع بوده و از این رو می توان حداقل مطلوبیت جزع بر اباعبدالله (علیه السلام) را نیز کشف کرد. برخلاف موارد دیگری که از حرمت جزع استثناء شده مانند گریه بر فوت پدر که عرفا نمی توان قائل به ملازمه بین جواز و استحباب شد. چرا که نکته تناسب حکم و موضوع(به توضیحی که گذشت) در مورد فوت پدر نبوده بلکه عرفا به جهت تسکین آلام و مصیبت فقدان پدر می باشد.

البته لازم به ذکر است چنانچه در اثر عناوين ثانوي با در نظر گرفتن شرايط زمان، مكان و‎…‎عناويني همچون هتك به نوعي از عزاداري‌ها صادق باشد، آن امور جايز نخواهد بود.»(بخش استفتاآت معظم له).

علاوه بر روایت فوق می توان به مجموعه ای از روایات دیگر نیز اشاره کرد که تاییدی بر همین معنا(استحباب جزع) می باشد.

الف. جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ قُولَوَيهِ قالَ حدَّثَني أَبي رَحِمَهُ اللّه عَن سَعدِ بنِ عَبدِ اللّه عَن أَبِي عَبدِ اللّه الجَامُورَانِيِّ عَنِ الحَسَنِ بنِ عَلِيِّ بنِ أَبِى حَمزَةَ عَن أَبِيهِ عَن أَبِى عَبدِ اللّه (ع) قَالَ سَمِعتُهُ يَقُولُ: إِنَّ البُكَاءَ وَ الجَزَعَ مَكرُوهٌ لِلعَبدِ فِى كُلِّ مَا جَزِعَ مَا خَلَا البُكَاءَ و الجَزَع عَلَى الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ (ع) فَإِنَّهُ فِيهِ مَأجُورٌ(كامل الزيارات، ص 100، ح 2)

(امام صادق (علیه السلام) فرمود: راستى كه جزع و گريه براى بنده در هر موردى مكروه است مگر گريه و جزع براى حسين بن على (علیه السلام) كه در آن مأجور است). این روایت از نظر مضمون موید روایت معاویه بن وهب و در راستای همان مضمون بوده و علاوه بر آن به این نکته تصریح شده که جزع در رثای سید الشهداء (علیه السلام) ثواب و اجر نیز دارد.

ب. وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْأَعْيُنَ الَّتِي جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَةً لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْقُلُوبَ الَّتِي جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا وَ ارْحَمِ الصَّرْخَةَ الَّتِي كَانَتْ لَنَا(كافي ج‌4، ص: 583‌)

(خداوندا بر صورتهايى كه خورشيد آن را دگرگون كرده و برگونه‌هايى كه بر قبر ابى عبداللّه گذارده مى‌شود ترحم كن و بر چشمهايى كه اشكشان براى دلسوزى بر ما جارى شده رحم كن و بر قلوبى كه جزع كرده و بر ما سوخته است و بر فريادى كه براى ما كشيده مى‌شود، رحم كن).

از آنچه گذشت مشخص می شود که علاوه بر استحباب گریه بر حضرت سید الشهداء علیه السلام، جزع در رثای حضرتش نیز مستحب بوده و خوشنودى اهل بيت (عليهم‌السّلام) و اجر الهى را درپى دارد.

……………….

[1] -لازم به ذکر است که حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی در رابطه با مساله فوق قائل به احتیاط مستحب در ترک می باشند: مسأله 641- بنابر احتياط مستحب انسان در مرگ كسى صورت و بدن خود را نخراشد و به خود سيلى نزند و آسيب نرساند، بلكه اگر آسيب به نقص اساسى بدن بيانجامد، حرام مى‌باشد.مسأله 642- بنابر احتياط مستحب انسان در مرگ كسى يقه پاره نكند، بخصوص در مرگ غير پدر و برادر.