الخميس 17 رَمَضان 1445 - پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳


هشت فراز از هشت صحابی امام هشتم علیه السلام

فعلی ماترکت مدح ابن موسی *** والخصال التی تجمعن فیه

قلت لا استطیع مدح امام *** کان جبرئیل خادما لابیه [1]

تردیدی نیست که در طول حیات 250 ساله جریان امامت ، دوران بیست ساله امامت علی بن موسی علیه السلام یکی از حساس ترین زمانهای حرکت و فعالیت مستمر امامان علیهم السلام می باشد .

سال 183 ه.ق امامت در شرایطی به حضرت امام رضا علیه السلام منتقل شد که پدرشان حضرت امام کاظم علیه السلام سالیانی را در زندان هارون عباسی محبوس بودند. این حبس موجب شده بود که نشر معارف شیعی از منبع اصلی آن، دچار وقفه شود[2].

توسعه مناطق تحت حاکمیت اسلام ،اوج گیری نهضت ترجمه ،اختلاف های سیاسی بین ‏عباسیان،وجودجریانهای متنوع فقهی و کلامی،تاسیس مراکز فرهنگی مانند دارالحکمه بغداد و عوامل متعدد ‏دیگر در کنار حضور امام رضا علیه السلام در پایتخت اسلام ، همه و همه زمینه هر چه بیشتر گسترش تفکر ناب شیعی ‏در جهان اسلام را فراهم کرده بود .‏

يکي از شيوه هايي که امام رضا ع در دوران امامت ، براي تثبيت عقايد صحيح اسلام و انتشار آن به کار مي بست، پرورش اصحاب و شاگردان مکتب اهل بيت(ع) بود تا در برابر جريانات منحرف جامعه و يا در مناظراتي که بين اصحاب و علماي ساير فرق در مکتب خلفا روي مي داد، با آمادگي کامل در مقابل اين جريانات فکري مقابله نمايند.

ابشان چه در مدینه وچه در طوس علاوه بر راویان بزرگی که تحت نظرشان تربیت ‏شدند، شاگردانی در دیگر رشته های علمی نیز وجود داشته اند. شاگردانی که زمینه فعالیت علمی آنان دایره ‏گسترده ای را شامل می شد و از متخصصین در علم کلام و مناظره با مخالفین تشیع تا دانش آموختگانی در ‏زمینه طب، نجوم، ادب و شعر را دربرمی گرفت. برخی از این شاگردان به تالیف کتاب، تربیت شاگرد و ‏انتقال معارف به دیگر بلاد اسلامی پرداختند و توانستند با معارفی که از محضر امام هشتم علیه السلام آموخته ‏بودند، خود در سطح کلان منشاء اثر شوند. اضافه بر این گروهی از این شاگردان، با عرضه احادیث موجود ‏به محضر امام علیه السلام کار پالایش این احادیث با نظر ایشان را سامان دادند.‏

در ادامه به بررسی سرگذشت هشت تن از اصحاب برجسته امام هشتم علی بن موسی ع به اختصار می پردازیم:

1- یونس بن عبدالرحمن

یونس بن عبدالرحمن از شاگردان برجسته ی امام کاظم علیه السلام و امام رضا علیه السلام است که در سن 73 سالگی در مدینه وفات یافت . یونس یکی از چهار نفری است که به عنوان حامل علوم اسلامی در سطح بالا معرفی شده اند که عبارتند از : سلمان ، جابر جعفی ، سید حمیری و یونس بن عبدالرحمن ( رحمه الله علیهما ) حضرت رضا علیه السلام سه بار بهشت را برای یونس بن عبدالرحمن ضامن شد . ( قاموس الرجال ج 9 ص 490 تا 494 ) او دارای تالیفات ارزنده ای بود و با بیان و قلم از حریم ولایت و امامت دفاع می کرد . به گفته ی فضل بن شاذان ، یونس هزار کتاب در رد مخالفین و … تالیف کرد .

یکی از کتاب های او کتاب « یوم و لیله » است ، که احمد بن ابی خالد ( پدر رضاعی امام جواد علیه السلام ) می گوید : بیمار شدم ، امام جواد علیه السلام به عیادتم آمد . کتاب « یوم و لیله » یونس ، در کنار بسترم بود . امام آن را تا آخر ورق زد و دید و دو بار فرمود : « رحم الله یونس » ( خداوند یونس را رحمت کند ).

یونس از مراجع و فقهای عالی قدری است که حسن بن علی بن یقطین می گوید : به امام رضا علیه السلام عرض کردم : فدایت گردم ، محل سکونتم با شما بسیار دور است ، آیا در مسائل مورد نیاز و احکام دینی می توانم به یونس بن عبدالرحمن مراجعه کنم ؟ آیا یونس در محضر شما مورد اطمینان است ؟ حضرت فرمود : آری او مورد اطمینان است . ( اعیان الشیعه ج 10 ص 327 )

منابع دیگر در مورد ایشان نوشته اند: سلمان عصر خود بوده و سی رساله در زمینه های مختلف علوم اسلامی ‏نوشته است. روزگار خود را با تالیف کتاب می گذراند مگر آنکه مشغول نماز یا زیارت یا ملاقات برادران ‏دینی خود باشد .

کتب فقهی او را منظم و به ترتیب ابواب فقهی معرفی کرده اند. علاوه بر این ایشان تالیفات فراوانی در ‏پاسخ به شبهات اعتقادی مخالفان تشیع به رشته تحریر درآورده است (الفهرست، شیخ طوسی، ص211‏).‏

یکی از کتب یونس به دست حضرت امام جواد علیه السلام رسید. امام کتاب را از ابتدا تا انتها ورق زدند، ‏آنگاه فرمودند: خدا “یونس” را رحمت کند، خدا “یونس” را رحمت کند. امام عسکری علیه السلام نیز پس ‏از دیدن یکی از کتاب های “یونس” سوال کردند: این کتاب نوشته کیست؟ ابوهاشم جعفری نویسنده را ‏معرفی کرد. امام علیه السلام فرمودند: خداوند به عوض هر حرفی از این کتاب، نوری در روز قیامت به او ‏عطا فرماید . ‏ این راوی کبیر در سال 208 ه.ق در شهر مدینه دنیا را بدرود گفت(.‏تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج10، ص83)

2-‏ احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی

از مردم کوفه و جزو یاران ویژه حضرت امام رضا و حضرت امام جواد علیهماالسلام بوده است. وی نزد این ‏دو امام علیهماالسلام بسیار ارجمند و محترم بوده و به مرتبه بالایی در فقاهت دست یافت طوری که همه ‏دانشمندان شیعه فقاهت ایشان را پذیرفته و او را مورد اطمینان و وثوق کامل می دانند (الکنی و الالقاب،ثقة المحدثین شیخ عباس قمی، ج1، ص424‏).‏

این داستان از نزدیکی وی به حضرت امام رضا علیه السلام خبر می دهد، خود “بزنطی” می گوید:‏

خدمت حضرت رضا علیه السلام بودم که شب فرا رسید. به ایشان عرض کردم: اجازه می دهید بروم؟ ‏حضرت علیه السلام فرمودند: شب شده، نزد ما بمان، آنگاه به خادم منزل دستور دادند که بستر خود ایشان را ‏در اتاقی برای من بگستراند. وقتی به آن اتاق رفتم، به خود گفتم: من کجا و خانه ولی خدا؟ من کجا و ‏خوابیدن در بستر امام علیه السلام؟ همین که این افکار به ذهنم آمد، امام رضا علیه السلام مرا صدا زدند و ‏فرمودند: ای احمد! روزی امیرمومنان علیه السلام به عیادت صعصعة بن صوحان رفتند. پس از عیادت به ‏صعصعه فرمودند: ای صعصعه! عیادت مرا مایه فخر خود بر قومت قرار مده، برای خداوند تواضع پیشه کن ‏تا خداوند تو را بلندمرتبه سازد (معجم رجال الحدیث، آیت الله خویی، ج3، ص20‏). تکریم امام علیه السلام از “بزنطی”، راهنمایی و توجه به پرورش روحی ‏وی آنهم به شکل غیر مستقیم و استناد به رفتار امیرالمومنین علیه السلام از نکات برجسته این ماجراست.‏

بزنطی کتابی در فقه به نام “الجامع” تالیف نمود که احادیث آن از دیرباز مورد توجه فقهای شیعه است. ‏‏”بزنطی” در سال 221 ه.ق درگذشت.‏

3-زکریا بن آدم :

زکریا پسر آدم پسر عبدالله بن سعد اشعری قمی، از بزرگان شیعه و از اصحاب حضرت امام رضا علیه السلام بود که در قم سکونت داشت. علمای رجال و شخصیت‌شناسان شیعه، زکریا بن آدم را فردی موثق و مورد اعتماد در نقل حدیث می‌دانند.

نقل است که او یک سال در سفر حج با حضرت رضا از مدینه تا مکه همراه و در یک کجاوه بوده است.

روزی علی بن مسیب همدانی به حضرت رضا علیه السلام عرض کرد: «راه من به شما دور است و همیشه نمی‌توانم جهت مسائل دینی شرف یاب حضور مبارکتان گردم. مسائل دینی‌ام را از چه کسی بپرسم؟»

امام فرمود:« از زکریا بن آدم که در امور دین و دنیا امین است.»

روزی زکریا بن آدم به حضرت رضا علیه السلام عرض کرد:«می خواهم از قم هجرت کنم؛ زیرا در میان بستگانم افراد بی‌خرد زیاد شده‌اند.»

فرمود:« چنین مکن؛ زیرا به برکت تو، بلا از خاندانت دفع می‌شود؛ همان‌گونه که به برکت امام کاظم علیه السلام، از مردم بغداد دور گردید.»

امام رضا پس از درگذشت زکریا بن آدم، نامه‌ای به جانشین وی نوشت و در آن نامه در شأن زکریا به آیه‌ای از قرآن اشاره فرمود:« سلام علیه یوم یموت و یوم یبعث حیاً »(درود بر او در روزی که زاده شد و روزی که وفات یافت و روزی که برانگیخته گردد.).

زکریا بن آدم در قم درگذشت و اکنون مرقدش در قبرستان شیخان قم زیارتگاه شیعیان است. (معجم رجال الحدیث، ج 7 ص 271)( قاموس الرجال، ج 4 ص 456)

4-ابو احمد بن ابی عمیر

که به «به ابن ابی عمیر» معروف است، یکی از اصحاب والامقام حضرت رضا علیه السلام است. او نزد علمای شیعه به شدت قابل اعتماد است و احادیث او را حتی اهل تسنّن نیز معتبر می‌دانند. وی که مردی زاهد و عابد و با تقوی بود و مثل گوهری تابناک در بین اصحاب امام می‌درخشید، بزّاز بود و با مردم داد و ستد می‌کرد.

روزی در میان معاملاتی که داشت، ضرر هنگفتی کرد و تمام اموالش از بین رفت و فقیر و محتاج شد. مردی که ده هزار درهم به او بدهکار بود، وقتی از وضعش خبردار شد، در صدد پرداخت بدهی خود بر آمد. خانه‌ی خود را به مبلغ ده هزار درهم فروخت و به خانه او رفت. در را کوبید، ابن ابی عمیر بیرون آمد. مرد گفت:« این بدهی من به شماست.»

ابن ابی عمیر گفت:« این همه پول را از کجا آورده‌ای؟! آیا ارثی به تو رسیده یا کسی آن را به تو بخشیده؟»

مرد گفت:« نه. خانه ای داشتم که آن را فروختم.»

ابن ابی عمیر گفت:« ذریح محاربی برای من از حضرت صادق علیه السلام روایت کرد که فرمود:« کسی را بابت بدهی‌اش نباید از خانه‌اش بیرون کرد. این پول ها را بردار و ببر، که یک درهم از آن‌را هم بر نمی‌دارم. من این پول را نمی‌پذیرم.»

ابن ابی عمیر بعدها گفته بود:« به خدا قسم در آن وقت حتی به یک درهم آن محتاج بودم.»(بحار الانوار، علامه مجلسی ، ج 49، ص 273، ح 19.) ( علل الشرایع، صدوق ، ج 2، ص 216.)

5-صفوان بن یحیی

وی یکی از افراد مورد وثوق امامیه و از اصحاب امام رضا و امام جواد ـ علیهما السّلام ـ بوده است. شیخ ‏طوسی وی را موثق ترین افراد زمان خویش در حدیث و عابدترین آنها معرفی کرده است

شیخ طوسی در شدت زهد و عبادت وی می نویسد: او هر روز ۱۵۰ رکعت نماز می گذارد و هر سالی سه ‏ماه روزه می گرفت زکات مالش را هر سالی سه مرتبه پرداخت می کرد. او و عبدالله بن جندب و علی بن ‏نعمان در بیت الله الحرام با یکدیگر عهد کردند که هر کدام زودتر بمیرند، و هر کسی زنده ماند برای او نماز ‏بخوانند، روزه بگیرند، حج انجام دهند و… آن دو نفر مردند. و صفوان زنده ماند پس به عهد خویش در ‏مورد آن دو نفر وفا کرد… و هر کار نیکی که می توانست برای خودش انجام دهد برای آنها نیز انجام داد.‏ ( شیخ طوسی، فهرست ، ص241/‏)

در حدیثی از امام جواد علیه السّلام آمده است: خداوند از صفوان بن یحیی و محمد بن سنان راضی و ‏خشنود گردد زیرا آنها با من و پدرم هرگز مخالفت نکردند.‏ وفات صفوان بن یحیی در مدینه بوده است امام جواد علیه السّلام حنوط و کفن برایش فرستاد وی کتابهای زیادی نوشته که از جمله آنها می توان به الشراء، البیع، الفرائض اشاره کرد.‏(معجم رجال الحدیث، همان، ج۱۷، ص۱۶۲٫/‏ الامام الجواد من المهد الی الحد. همان، ص۱۹۷٫/‏)

6-‏- احمد بن محمد بن عیسی

نویسندگان کتب رجال از ایشان به عنوان “شیخ القمیّین” و فقیه قم یاد کرده اند. شیخ طوسی نام وی را در ‏لیست اصحاب سه امام، حضرت رضا، حضرت جواد و حضرت هادی علیهم السلام، ثبت کرده و درگذشتش ‏را در عصر غیبت صغری دانسته است (رجال، شیخ طوسی، ص366‏).‏

به سهولت می توان ایشان را از جمله پایه گذاران مکتب حدیث در حوزه قم نامید. “احمد بن محمد بن ‏عیسی” در تشخیص احادیث صحیح صاحب سبک بوده و در مورد نقل احادیث به شدت احتیاط می کرده ‏است. همین رویه از سوی وی در مورد سایر راویانی که به قم مهاجرت می کردند، دیده می شود تا جایی که ‏هر راوی را که از راویان ضعیف حدیث نقل می کرده، از قم اخراج می نموده و اجازه نشر آنچه را منطبق بر ‏موازین نمی دانسته، نمی داده است (تنقیح المقال، آیت الله مامقانی، ج1، ص90‏). در این راستا می توان به ماجرای رخ داده میان او و “احمد بن ‏محمد بن خالد برقی” اشاره کرد. برقی که خود از شاگردان امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السلام ‏بوده، به قم می رود. در آن زمان ریاست حوزه قم در دست “احمد بن محمد بن عیسی” بوده است. وقتی ‏‏”برقی” شروع به نقل حدیث می کند، رئیس حوزه وی را به جرم نقل احادیث ضعیف از قم تبعید می کند. ‏جالب اینجاست “احمد بن محمد بن عیسی” که در مکتب امامت پرورش یافته و به زیور آزادگی آراسته ‏بوده وقتی متوجه اشتباه خود درباره “برقی” می شود، وی را با احترام به قم بازمی گرداند و وقتی او از دنیا ‏می رود، خود با پای برهنه در تشییع پیکر وی شرکت می کند (کلیات فی علم الرجال، آیت الله سبحانی ص).‏

7-علی بن مهزیار اهوازی

پدر ایشان، در ابتدا مسیحی بود ولی بعد اسلام آورد اما خود وی از دانشمندان سرشناس و فقهای برجسته ‏است. “علی بن مهزیار” ابتدا خدمت حضرت امام رضا علیه السلام رسید و در محضر ایشان علم آموخت و ‏نقل روایت کرد. تربیت پذیری این راوی و تلاشش موجب شد که پس از شهادت امام رضا علیه السلام، در ‏شمار راویان خاص حضرت امام جواد علیه السلام درآید و به مقام وکالت ایشان و سپس وکالت حضرت ‏امام هادی علیه السلام برسد.‏

در تواریخ از وی به عنوان یکی از پارسایان اهل عبادت یاد شده، طوری که نوشته اند: هنگام طلوع خورشید ‏به سجده می رفت و سربرنمی داشت تا برای هزار نفر از برادران دینی خود همانطور که برای خویش دعا می ‏نموده، دعا کند.‏

برای ایشان حدود 33 کتاب شمرده اند، از جمله: الجامع، حروف القرآن، الانبیاء و البشارات (رجال نجاشی، ص191 )( الفهرست، شیخ طوسی، ص88‏).‏

شرح بیشتر در مورد زندگی وی را در نامه نگاری هایی که میان ایشان و حضرت امام جواد علیه السلام انجام ‏می شده، مشخص می شود .نامه هایی که از جلالت شأن و جایگاه ویژه اش نزد ائمه علیهم السلام حکایت می ‏کند. به عنوان نمونه جواد الائمه علیه السلام در یکی از این نامه ها می نویسند:‏

یا علی! خداوند جزای نیکو به تو عنایت فرماید، و تو را بهشت خویش جای دهد، و تو را از خواری در دنیا ‏و آخرت رهایی بخشد، و با ما محشورت فرماید. یا علی! من تو را در نصحیت به مردم و طاعت خدا و ‏خدمت به خلق و اکرام و انجام واجبات آزمودم، پس اگر بگویم مانند تو ندیدم راست گفته ام. خداوند تو را ‏ساکن مراتب اعلای بهشت فرماید. زحمات و خدمات تو در سرما و گرما و شب و روز برما پوشیده نیست، ‏از خدا می خواهم هنگامی که همه مردم را در قیامت محشور می کند تو را به رحمتی که مورد رشک مردم ‏باشد، بپوشاند که او شنونده دعاست‏ .

‏ ‏8-یونس بن یعقوب

در عراق و در خانواده ای اهل دانش به دنیا آمد، مادرش خواهر معاویة بن عمار، راوی بزرگ و شاگرد مبرز ‏حضرت امام صادق علیه السلام بود. خود او نیز خدمت امام صادق علیه السلام شروع به فراگیری نمود و به ‏جایی رسید که حضرت به او فرمودند: تو از ما خاندان هستی، سپس از وفات وی در کنار حرم رسول الله ‏صلی الله علیه وآله وسلم، خبر دادند. پس از آن در شمار یاران امام کاظم علیه السلام درآمد و نزد این امام ‏نیز ارج والایی یافت طوری که به وکالت ایشان رسید و حضرت وی را برادر خود خواندند. پس از آن نیز به ‏جرگه اصحاب حضرت امام رضا علیه السلام پیوست و در زمان ایشان دنیا را بدرود گفت.‏

وقتی “یونس” از دنیا رفت، حضرت رضا علیه السلام امور این صحابی پدرانشان را برعهده گرفتند و همه ‏آنچه برای دفن لازم است از جمله کفن را برای وی فرستادند. سپس به اصحاب خود و یاران پدران خود ‏دستور دادند که به تشییع اش بروند. جالب اینجاست که چون احتمال جلوگیری اهل مدینه از دفن یک فرد ‏اهل عراق وجود داشت، حضرت رضا علیه السلام به یاران خود دستور دفن “یونس” در بقیع را دادند و ‏تاکید کردند که اگر از این کار ممانعت شد، مقاومت کنید. آنگاه یکی از دوستان او را که اهل کوفه بود، ‏فرمان دادند که نماز بر پیکر “یونس” بگذارد.. رفتار امام علیه السلام هنگام وفات این راوی نشان می ‏دهد ایشان نسبت به علمایی که در محضر اهل بیت علیهم السلام تربیت می شدند، کمال احترام را داشته اند ‏و در این مسیر به سایر علمای بلاد نیز بها داده و آنان را مامور نمازگزاردن بر چهره های برجسته ای چون ‏‏”یونس” می نموده اند. این راوی بزرگ صاحب تالیفاتی چون “کتاب الحج” می باشد.‏(‏ معجم رجال الحدیث،آیت الله خویی، ج21، ص240 تا 244‏)

……………………………………………………………………………………………………………………..


[1] -شعر حسن بن هانی مشهور به “ابونواس” شاعر پرآوازه دوران عباسی در مدح امام رضا علیه السلام .وفیات الاعیان ج 2 ص 432 و 433

-1‏.در فضایی آکنده خوف و ترس تا جایی که روایی معروف محمد بن سنان چنین نقل می کند که در روزگار ‏هارون به امام رضا علیه السلام عرض کردم: خود را به این امر (امامت) مشهور کرده و جای پدر نشسته اید، ‏در حالی که از شمشیر هارون خون می چکد. امام علیه السلام فرمود: آنچه مرا به این کار بی پروا ساخته ‏سخن پیامبر است که فرمود: اگر ابوجهل یک مو از سر من گیرد گواه باشید که من پیامبر نیستم. من هم به ‏شما می گویم: اگر هارون مویی از سر من کم کرد گواه باشید که من امام نیستم.‏ بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۱۵٫)‏[2]