السبت 17 شَوّال 1445 - شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳


کریم اهل بیت «علیه السلام»

کریم اهل بیت «علیه السلام»

مرحوم شیخ صدوق در کتاب امالی به سند خود از امام صادق(علیه السلام)روایت کرده که آن حضرت فرمود:

حسن بن علی(علیه السلام) عابدترین مردم زمان خود و زاهدترین آنها و برترین آنها بود، و چنان بود که وقتی حج به جای می آورد، پیاده به حج می رفت و گاهی نیز پای برهنه راه می رفت.

و چنان بود که وقتی یاد مرگ می کرد می گریست، و چون یاد قبر می کرد می گریست، و چون از قیامت و بعث و نشور یاد می کرد می گریست، و چون متذکر عبور و گذشت از صراط-در قیامت-می شد می گریست.

و هر گاه به یاد توقف در پیشگاه خدای تعالی در محشر می افتاد، فریادی می زد و روی زمین می افتاد…

و چون به نماز می ایستاد بندهای بدنش می لرزید، و چون نام بهشت و جهنم نزد او برده می شد، مضطرب و نگران می شد و از خدای تعالی رسیدن به بهشت و دوری از جهنم را درخواست می کرد… و هر گاه در وقت خواندن قرآن به جمله «یا ایها الذین آمنوا»می رسید می گفت: «لبیک اللّهم لبیک »…

و پیوسته در هر حالی که کسی آن حضرت را می دید به ذکر خدا مشغول بود، و از همه مردم راستگوتر، و در نطق و بیان از همه کس فصیحتر بود… (بحار الانوار، ج 43، ص 331.)

و مرحوم ابن شهرآشوب در کتاب مناقب از کتاب محمد بن اسحاق روایت کرده که گوید:

«ما بلغ احد من الشرف بعد رسول الله ما بلغ الحسن». « احدی پس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در شرافت مقام به حسن بن علی(علیه السلام)نرسید.»

سپس می گوید: رسم چنان بود که برای آن حضرت بر در خانه اش فرش می گستراندند، و چون امام(علیه السلام)می آمد و روی آن فرش می نشست، راه بسته می شد و بند می آمد، زیرا کسی از آنجا نمی گذشت جز آنکه به خاطر جلالت مقام آن حضرت می ایستاد و جلو نمی رفت، و هنگامی که امام(علیه السلام)از ماجرا مطلع می شد برمی خاست و داخل خانه می شد و مردم هم می رفتند و راه باز می شد…و دنبال این حدیث، راوی گوید:

«و لقد رایته فی طریق مکة ماشیا فما من خلق الله احد رآه الا نزل و مشی حتی رایت سعد بن ابی وقاص یمشی » (مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 7.)

(من آن حضرت را در راه مکه پیاده مشاهده کردم و هیچ یک از خلق خدا نبود که او را مشاهده کند جز آنکه پیاده می شد و پیاده می رفت تا آنجا که سعد بن ابی وقاص را دیدم(به احترام آن حضرت)پیاده می رفت.) و از روضة الواعظین فتال نیشابوری روایت کرده که گوید:

«ان الحسن بن علی کان اذا توضا ارتعدت مفاصله و اصفر لونه، فقیل له فی ذلک فقال: حق علی کل من وقف بین یدی رب العرش ان یصفر لونه و ترتعد مفاصله، و کان علیه السلام اذا بلغ باب المسجد رفع راسه و یقول: الهی ضیفک ببابک یا محسن قد اتاک المسی ء فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک یا کریم…»

(حسن بن علی(علیه السلام)چنان بود که چون وضو می گرفت بندهای استخوانش به هم می خورد و رنگش زرد می گشت، و چون سببش را پرسیدند، فرمود: هر کس که در پیشگاه پروردگار بزرگ می ایستد باید این گونه باشد که بندهایش به هم بخورد و رنگش زرد شود و چون بر در مسجد می رسید، سرش را بلند کرده و می گفت:

«خدایا میهمانت بر در خانه توست، ای نیکوکار! بدکار به درب خانه ات آمده، پس از زشتیهایی که نزد من است به خوبی هایی که نزد تو است درگذر، ای بزرگوار!»

و از کتاب فائق زمخشری روایت کرده که گوید: رسم امام حسن(علیه السلام)چنان بود که چون از نماز صبح فارغ می شد با کسی سخن نمی گفت تا آفتاب طلوع کند… و آن حضرت بیست و پنج بار پیاده حج به جای آورد…

و اموال خود را دو بار با خدا تقسیم کرد…(یعنی نصف آن را در راه خدا به فقرا داد…)[1]


[1] -.و در پاره ای از روایات مانند روایت کشف الغمه از علی بن زید بن جذعان وایت شده که گوید: «خرج الحسن بن علی من ماله مرتین و قاسم الله ثلاث مرات »(دو بار از مال خود بیرون آمد(یعنی هر چه داشت همه را در راه خدا داد)و سه بار هم با خدا تقسیم کرد یعنی نصف آن را در راه خدا داد…)(بحار، ج 43، ص 349).برگرفته از : زندگانی امام حسن مجتبی علیه السلام , رسولی محلاتی، سید هاشم