الاربعاء 19 ذوالحجة 1445 - چهارشنبه ۰۶ تیر ۱۴۰۳


گزیده الکلام…؛ حال مردمان بخیل


حال مردمان بخیل

واقعاً حال مردمان مُمسِك، تعجّب آور است؛ شب و روز جمع مى‏كنند، امّا اصلاً خرج نمى‏كنند، حتّى براى خودشان هم، به طورى كه شكم هاشان هميشه در عزاست؛ مگر اينكه در خانه ديگران از عزا بيرون بيايد. زن و بچّه اين‏گونه اشخاص همواره چشم به راه انتظار حضرت ملك الموت‏اند كه تشريف آورده، روح اين ها را قبض فرموده و آن ها را از اين بدبختى برهاند و يا آرزوى رسم هنود [سرخپوستان] آمريكا را مى ‏كنند كه پدر را زنده به گور نمايند؛ چون مى‏نويسند هنود آمريكا، رسمشان اين است وقتى يك نفر پير شد و از شكار و سفر و رقص باز ماند و بر اولاد و عشيره‏اش، كل شد، او را مى‏برند در دشت، چادر كوچكى برايش مى‏زنند و مقدارى هم آذوقه در آنجا مى‏گذارند و برمى‏گردند. خلاصه، زحمت او را از خود رفع نموده، او را به مقدّرات مى‏سپارند؛ آيا طعمه جانور گردد و يا از بى‏قوتى، تلف شود و يا دچار بلاى ديگر گردد.

اين معامله، در نزد آن ها عيب نيست؛ چون رسمشان بر اين جارى شده، حتّى خود آن پير نيز از اين پيشامد، وحشت نمى‏كند؛ چون خود نيز با پدر پيرش، همين معامله را كرده؛ امّا در نزد ديگر ملل عالم، اين كار، در نهايت زشتى است؛ چون خوبى و زشتى هر چيز در نزد هر ملّت، بسته به مرسوم بودن و نبودن آن است؛ مثلاً در آمريكاى جنوبى، قبايل وحشى[ای] هستند كه جسد ميّت را در ديگ گذاشته، به زير آن آتش مى‏زنند. تمام كسان ميّت هم بايد حضور داشته باشند. وقتى كه گوشت آن پخت، بعد از گريه و اظهار تأسّف، آن را بيرون آورده، قسمت كرده، مى‏خورند. استخوان هاى آن هم به وارث مى‏رسد. ورثه هم بايد استخوان ها را كوبيده، نرم كرده، داخل شراب نموده، به اهل قبيله بخوراند. اين عمل در نزد آن ها، احترام مرده [و] تشريف واردين است؛ ولى در نزد ملل ديگر، زشت و نفرت‏آور است.

و هم چنين، در ازدواج نيز هر ملّت، رسمى دارد. در اروپا، پسر و دختر، مدّتى با هم مى‏باشند و اخلاق يكديگر را مى‏سنجند؛ آن گاه، عقد زناشويى جارى مى‏نمايند، و امّا در چين مرسوم نيست كه آن ها يكديگر را ببينند جز شب زفاف. ولكن [در] اسلام، قانون متوسّط بين اين دو رسم است، نه به آن گشادى است كه در خلوت و جلوت، با هم باشند كه مبادا معامله خلاف عفّت در بين آن ها واقع بشود، و نه به اين تنگى است كه اصلاً تا شب زفاف يكديگر را نبينند؛ بلكه به مرد اجازه ديدن زن را داده تا در معامله، مغبون نباشد.